آیا قرآن رسولان را پیامبر خدا می داند؟ / آیا ویژگی هایی که برای عیسی در کتاب مقدس ذکر شده است؟



نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغان، به مناسبت آغاز سال نو و به حکم قرآنی «سبحان لله ی خیر بیننا و بینکم؛ بیایید به قولی که بین ما و شما یکسان است». تحلیل و بررسی جنبه های اشتراک و خویشاوندی اسلام و مسیحیت ضروری است.

به نقل از ایکنا، بر این اساس و به منظور تبیین نگرش قرآن در مورد حضرت مسیح (ع) و مادرش حضرت مریم، علیرضا فرهنگ، مدرس و محقق ادیان و عرفان گفت وگویی انجام داد که متن آن را در اختیار شما قرار دادیم. زیر را بخوانید

ویژگی هایی را که قرآن برای پیامبر (ص) قائل شده است بیان کنید.

در قرآن، مسیح تنها پیامبری است که بارها و بارها توانایی ها و ویژگی های متمایزی مانند خلقت، داشتن علم غیبی، حیات بخشیدن، شفا و دیگر معجزات بزرگ نسبت داده شده است. عیسی (ع) تنها پیامبری است که به مریم با عنوان «کلام الله» مژده داده شد، هرچند برخی از مفسران گفته اند همه چیز و همه مخلوقات کلام خداست و مسیح (ع) یکی از آنهاست. اما هر جا نام مسیح الف) در قرآن آمده است معمولاً در ادامه آن آیه تعبیر مهم «کون فایکونو» نیز آمده است و این نشان می دهد که معنای کلمه که به شکلی که مسیح (ع) در این دنیا ظهور کرد، کلام خلاق خداوند «عمل کن» است و این موضوع در معجزات پیامبر (ص) به ویژه خلقت پرنده از گل در سوره آل عمران نیز دیده می شود. . ترکیب این کلمه و آن جمله به خوبی نشان می دهد که مسیح (ع) کلام خالق است، نه کلمه ای از کلمات مخلوق.

آیا این خصوصیات برای حضرت عیسی بن مریم (علیه السلام) نیز در کتاب مقدس ذکر شده است؟

اگر در اناجیل نگاه کنیم، کلام الهی مسیح (ع) به وضوح نمایان است; مثلاً وقتی تورات را چنین نقل می‌کند: «به تو گفته شده که نکش»، سپس می‌گوید: «اما من به تو می‌گویم که اگر بر برادرت خشم داشته باشی، در دلت قتل کرده‌ای». پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «من می گویم» نه «به من گفته شده…»; چرا چون مسیح (ع) کلام خدا و نماینده قادر مطلق بهشت ​​است; همچنین آیات آغازین انجیل یوحنا که می فرماید: «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود»، مسیح (ع) را کلام خلقت می داند. می دانیم که اناجیل سخنان و اعمال مسیح (ع) است که توسط رسولان یا شاگردانش گردآوری شده است، نه وحی مستقیم مانند قرآن; اما چرا قرآن از آن به عنوان وحی یاد کرده است؟ زیرا مسیح (علیه السلام) فی نفسه کلام خداوند است و لذا هر چه می گوید و انجام می دهد مظهر مستقیم کلام الهی است و وحی به شمار می رود; به همین دلیل، سبک روایی کتاب مقدس با قرآن متفاوت است. برخی فکر می کنند که کتاب مقدس اصلی باید همان کتاب مقدسی باشد که مانند قرآن بر مسیح نازل شده است. اما طبیعتاً چنین بشارتی در تاریخ ثبت نشده و وجود خارجی ندارد.

ابن عربی نیز این موضوع را تشخیص داده است که کلمه مسیح (علیه السلام) به معنای وحی خداوند است و در کتاب فصوص الحکم با استناد به این که حضرت عیسی (علیه السلام) در سوره مریم می فرماید: کتابی به من داد و مرا پیامبر قرار داد. وی معتقد است از آنجایی که حضرت مسیح (ع) از بدو تولد پیامبر بوده، او را مظهر حکمت نبوی می‌داند. گوهر نبوت و مصداق اعلای هرگونه ارتباط بین زمین و آسمان است.

مریم مادر مسیح (علیه السلام) در آیات قرآن چه جایگاهی دارد؟

در قرآن تنها یک زن است که نام او ذکر شده است و آن حضرت مریم (س) است. بیش از 30 بار نام او در قرآن آمده است، چه در اشاره به خود این بانو و چه در ادامه نام عیسی بن مریم (علیه السلام). خداوند عیسی (علیه السلام) را به نوعی به نام مبارک مریم (علیها السلام) منت نهاده است و البته از منظری دیگر تأکید کرده است که او به عنوان انسان متولد شده است; اما چه تولدی؟ ولادت بانویی پاک و مطهر که سوره ای از قرآن به نام خود دارد و برگزیده زنان جهان و ذات مقدس زنانگی است.

در سوره انبیاء، پس از ذکر نام پیامبران الهی، پس از ذکر نام ایوب و زکریا، بلافاصله در آیه 91، مریم (س) به فضیلت عفت خود یعنی کسی که دامان خود را پاکیزه نگاه داشت، یاد می کند. با توجه به این آیه و اینکه مریم «کلام الله» را در شکم خود حمل می کرد و بارها فرشتگان مستقیماً به او مژده می دادند. مریم همانطور که قرآن تأکید کرده است، کاملاً مشهود است که مریم به گونه ای است که در سوره طاهریم، آیات 11 و 12، نه تنها برای زنان مؤمن، بلکه الگو و الگو قرار گرفته است. همه مؤمنان نیز بسیار است، مثلاً در سوره آل عمران آمده است که رزق الهی به مریم (علیها السلام) رسید: هرگاه زکریا آمد. او در محراب عبادت، نزد او رزق و روزی خاصی می یافت» و جالب این که عبارت «کلمّه دخلا علیها زکریّه محرّبه» بر فراز بسیاری از محراب های مساجد اسلامی حک شده است.

پیروان و یاران حضرت عیسی (ع) از منظر قرآن چگونه ارزیابی و قضاوت می شوند؟

رسولان در قرآن ثواب و کرامت زیادی دارند. در آیه 111 سوره مائده اذعان دارد که خداوند مستقیماً به رسولان وحی کرد: «وَ یَزْلَلْ لِلْأَرْسِلِینَ…؛ وَ إِذا وَحْلُمْ بِالْأَرْسِلِینَ» و این نشان می دهد که رسولان جایگاهی فراتر داشتند. اصحاب پیامبر (ص). آنها پیامبران و پیامبران بودند و وحی به آنها داده شد. اساساً تلاش آنها باعث شکل گیری و گسترش مسیحیت شد. می دانیم که پیامبر(ص) در زمانی که در میان مردم بود دین جدیدی را تبلیغ نکرد; پس مسیحیت از کجا آمده است؟ از تلاش های حواریون و به ویژه تلاش های پولس رسول.

پولس همان کسی بود که به عنوان رسول مفتخر شد، بدون اینکه حضور حضرت مسیح (ع) را درک کند. حضرت مسیح (علیه السلام) را در مکاشفه ای شگفت انگیز ملاقات کرد و یکی از استوارترین و با ایمان ترین حواریون شد، به طوری که جان خود را در این راه فدا کرد. مسیحیان پولس را دومین بنیانگذار مسیحیت می دانند. همچنین ذکر این نکته جالب است که یهودیان معتقدند دین مسیحیت بی اساس است. چون خود مسیح این دین را نیاورد و شخصی به نام پولس آن را شکل داد.

اگر پیامبر(ص) نقش واحدی در تبیین و تدوین دین و شریعت مسیحیت نداشتند، چگونه خداوند مسیحیت را در آیات قرآن تأیید کرد؟

ضمناً پذیرش مسیحیت توسط قرآن نشان دهنده تأیید نبوت و اعمال پولس است. علاوه بر این، بسیاری از مفسران بر این باورند که آیه 14 سوره بلی، اشاره به پولس دارد که نقش اصلی را در مسیحی کردن یک شهر داشت; اما گذشته از آن، خداوند در مورد کاهنان و راهبان مسیحی نیز می‌فرماید: «مهربان‌ترین مردم به مؤمنان، مسیحیان هستند؛ کسانی که گفتند ما مسیحی هستیم. زیرا در میان آن‌ها عده‌ای کاهن هستند، از دنیا و راهبان دست بردارند، و چون شنیدند وحی از دهان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، چون حق را می شناسند، چشمانشان اشکبار می شود. و بدین ترتیب آنها را تأیید و تکریم کرده است.

حتی آیه ای که برخی از مفسران به آن استناد کرده اند، مخالف رهبانیت نیست. قرآن می فرماید: «…و در دلهای پیروان او احسان و رحمت و رهبانیت قرار دادیم و برای آنان ننوشتیم مگر رضای خدا، پس حق رعیت او چیست. خداوند رحمت و مهربانی را در دل آنها قرار داد و رهبانیت را نه به عنوان یک وظیفه، بلکه برای رضای خدا برگزیدند، اما به آن عمل نکردند». پس رهبانیت بد نبود. اما آن مسیحیانی که راهب شدند، حق رهبانیت را ادا نکردند، آن را کامل نکردند و اعمالشان با ادعاها و نیاتشان برابر نبود.

علاوه بر این تأییدها، مسلمانان در الهیات و کلام اسلامی از مسیحیان بهره فراوان بردند. از خوانندگان دعوت می کنم کتاب «فلسفه الهیات» نوشته هری اوسترین ولفسن را مطالعه کنند، جایی که نشان می دهد بسیاری از موضوعات الهیات اسلامی از مباحث مطرح شده توسط مسیحیان در منطقه شام ​​ناشی شده است و این اولین قسمت از روم شرقی است. که توسط مسلمانان فتح شد. در آن کشور یکی از بزرگ ترین متکلمان مسیحی به نام یوحنا دمشقی با مسلمانان مناظره می کرد و مسلمانان با گفتگوهایی که با او داشتند به نکات کلامی بسیار مهمی پی بردند و سپس به منابع مهم الهیات نوافلاطونی و عرفان مسیحی دست یافتند که قابل رد است. آن را در اسلام و فلسفه و عرفان یافت. از سوی دیگر، بسیاری از تازه مسلمانان مسیحی بودند و دانش بسیاری را به جهان اسلام آوردند. بنابراین قرابت تاریخی و قرابت کلامی، فلسفی و عرفانی می تواند عامل دوستی بیشتر اسلام و مسیحیت شود.

در پایان تاکید می کنم که از نظر مقایسه ادیان ابراهیمی، نگرش معنوی در مسیحیت و شیعه به یکدیگر نزدیکتر است، زیرا هر دو مبتنی بر عشق و ولایت است و البته از طرف دیگر، نگرش اهل سنت که بیشتر بر جنبه تشریع و قانونی بودن دین تأکید می کنند، به نگرش شریعتی یهودیت نزدیک است.



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7259

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *