آینده دین متعلق به زنان است؟



نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغان، وجود شکاف دینداری بین زن و مرد، موضوعی چالش برانگیز در پژوهش های دینی است. برخی معتقدند زنان دیندارتر از مردان هستند، اما عوامل متعددی از جمله نقش های اجتماعی و هنجارهای فرهنگی می تواند این باور را تقویت کند. از سوی دیگر، منتقدان این شکاف را ناشی از سوگیری های پژوهشی می دانند.

به روایت دین آنلاین، آنچه مسلم است زنان نقش مهمی در آینده دینداری و تربیت نسل ها دارند. تقویت دینداری زنان از طریق ایجاد فضای دینی مختص آنان و بازنگری در نقش دینی آنان می تواند راهگشا باشد. آیا دین در آینده زنده خواهد ماند؟ پاسخ به این سوال منوط به درک بهتر رابطه زن و دین است.

بر اساس تحقیقات جدید، زنان مذهبی‌تر از مردان هستند، اما کارشناسان مذهبی و زنان معتقدند که رابطه با دین و ایمان پیچیده‌تر از آن چیزی است که ارقام و اعداد به ما نشان می‌دهند.

آینده دین و شکاف در دینداری

برخی از محققین بر این باورند که بین دینداری زن و مرد فاصله قابل توجهی وجود دارد. به این ترتیب زنان معمولاً مذهبی تر از مردان تلقی می شوند. چنین شکافی می تواند عوامل مختلفی داشته باشد، از جمله:

1. حضور زنان در عرصه عمومی کمتر از مردان و البته کمتر از مردان در معرض واقعیات اجتماعی است که منجر به افول دینداری می شود.

2. نقش اجتماعی زنان، آنها را بیش از مردان در ارتباط با دین قرار می دهد، مثلاً در زمینه هایی مانند فرزندآوری، تربیت فرزند و مراقبت از سالمندان نقش آفرینی می کند. هر چه افراد بیشتر در معرض مراقبت از سالمندان و حوادث ناگوار مربوط به آنها قرار گیرند، احتمال همدلی با مؤلفه های مذهبی بیشتر می شود. مثال دیگر این است که برخی مطالعات نشان می دهد که زنان غیریهودی که با مردان یهودی ازدواج می کنند، گاهی اوقات مناسبت های یهودی مانند عید فصح و شبات را جدی تر از شوهران خود می گیرند. بر اساس این مطالعات، بسیاری از اوقات این زنان غیریهودی هستند که پس از ازدواج با شوهر یهودی، مسئولیت ایجاد فضای یهودی در خانه را بر عهده می گیرند.

3. دلیل دیگری که می تواند تمایل بیشتر زنان به امور دینی را توضیح دهد در این است که زنان معمولاً اجتماعی تر از مردان هستند. بنابراین کلیساها و سایر اماکن مقدس که محل تجمع هستند برای زنان بسیار جذاب است.

سوگیری در تحقیق درباره آینده دین

از سوی دیگر، گروهی دیگر از محققان در مورد وجود چنین شکافی بین دینداری زنان و مردان تردید دارند. دلیل تردید آنها این است که معمولاً در تحقیقاتی که وجود نوعی شکاف بین زن و مرد را نشان می دهد، نوعی سوگیری مطلوبیت اجتماعی دیده می شود. به عبارت دیگر دلیل اصلی اینکه بسیاری از زنان خود را مذهبی می دانند وجود هنجارهای جامعه است.

در واقع، آنها خود را مذهبی معرفی می کنند، زیرا فکر می کنند جامعه از آنها انتظار دارد. بنابراین، نظرسنجی های مورد استفاده در چنین تحقیقاتی معمولاً فاقد پیچیدگی لازم هستند. به عنوان مثال، پاسخ به سوالات در نظرسنجی ها تا حد زیادی به خود سوالات و نحوه طراحی آنها بستگی دارد.

به عقیده این منتقدان، حتی در کشورهایی که مردان بیشتر از زنان به عبادتگاه می روند، می توان سؤالاتی را به گونه ای مطرح کرد که زنان مذهبی تر به نظر برسند، مثلاً در مورد میزان عبادت در خانه (و نه در اماکن) سؤال شود. عبادت). مثال دیگر این است که زنان در برخی از فعالیت های مذهبی (مانند شمع افروختن در شبات) پیشقدم می شوند، اما این عمل لزوماً به معنای مذهبی تر بودن آنها نیست.

از دیدگاه این منتقدان، پژوهشی که شکاف دینداری زن و مرد را نشان می دهد در بسیاری از موارد دارای اشکالات اساسی و جدی تری است. از جمله اینکه معمولاً عوامل مهم و دخیل دیگر از قلم افتاده و مورد توجه قرار نمی گیرند. مثلاً در بین زنان، سطح تحصیلات با میزان دینداری نسبت معکوس دارد.

به عبارت دیگر، هر چه تحصیلات زن بالاتر باشد، کمتر در مجالس مذهبی شرکت می کند. اما در مردان این نسبت مستقیم است، یعنی هر چه میزان تحصیلات مردان بیشتر باشد احتمال حضور در مجالس مذهبی نیز بیشتر می شود.

دلیل این تفاوت بین زن و مرد را می‌توان این‌طور توضیح داد که هر چه مردان دستاوردهای بیشتری داشته باشند، استقبال گرم‌تری از آن‌ها در گروه‌های مذهبی می‌شود. اما از آنجایی که وظیفه اصلی زنان از دیدگاه بسیاری از ادیان خانه داری (و نه نان زنی) است، لزوماً از دستاوردها و موفقیت های اجتماعی آنها استقبال گرمی نمی شود.

از این منظر زنان تحصیل کرده کمتر تمایلی به حضور در محیط های مذهبی دارند. این نکته احتمالا پدیده دیگری را توضیح می دهد و آن افزایش چشمگیر تعداد هیچ در بین زنان است. در اینجا منظور از افراد غیر مذهبی کسانی است که به سادگی ادیان تاریخی موجود را نادیده می گیرند. بنابراین آنها لزوما ملحد نیستند، اما می توانند به معنویت و نیروهای ماوراء طبیعی اعتقاد داشته باشند.

با تمام این اوصاف، هنوز نمی توان تمایل ظاهری اکثر زنان به دین را کتمان کرد. حتی در جوامع سکولار، زنان نسبت به مردان تمایل بیشتری به خوشبختی و رفاه نشان می دهند که این یکی از مؤلفه های مهم معنویت گرایی در عصر جدید است. به عنوان مثال، 80 درصد از کسانی که یوگا و مدیتیشن انجام می دهند زن هستند.

در مورد آینده دینداری در جوامع چه می توان گفت؟

این سؤال از این نظر حائز اهمیت است که عموماً زنان در تربیت دینی کودکان و نسل آینده نقش اصلی را دارند نه مردان. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که از آنجایی که زنان در امور دینی کمتر از مردان جدی گرفته می شوند، شاید اولین قدم برای ترویج دینداری زنان، در نظر گرفتن مکان هایی برای انجام امور دینی زنان باشد. زیرا در بافت های مرکب سنتی و مذهبی، زنان کمتر از مردان جدی گرفته می شوند.

بنابراین این تفکیک جنسیتی در محیط های مذهبی می تواند کمک زیادی به دینداری زنان کند. به هر حال آینده دینداری تا حد زیادی به زنان جامعه بستگی دارد.



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7214

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *