درس های تکان دهنده از یک جلسه



نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغان، این ماجرای تکان دهنده آیت الله العظمی گلپایگانی دریچه ای برای مبارزه با رذایل اخلاقی می گشاید. داستانی که نشان می دهد حسادت حتی در بستر بیماری و نزدیک به مرگ چگونه می تواند قلب انسان را تسخیر کند و او را به ورطه بکشاند.

به روایت حوزه، در درس آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری هم درس داشتم و هم بحث.

این شخص در سنین پیری مریض شده بود – و در همان بیماری از دنیا رفت – و من به عیادتش رفتم.

سپس این بیمار به من گفت که خداوند ظلمی را که خداوند در حق من کرده است، در حق کسی نکرده است.

گفتم: چطور؟

فرمود: چون من و شما هر دو شاگرد مرحوم حاج شیخ عبدالکریم بودیم. حالا شما مرجع و معروف شده اید اما من نه اسم دارم و نه اسم رسمی و هیچکس مرا نمی شناسد.

ببینید آدمی که آخر عمرش مریض است و نزدیک به مرگ است، اما موفق نشده خودش را اصلاح کند، اینطور حسادت می کند.

پس این حسادت کجا می رود؟ خدای متعال را ظالم ببیند. بعد خدای ناکرده انسان می خواهد در این حالت خدا را ملاقات کند. این مربوط به این است که انسان خود را رها کرده و به فکر اصلاح خود نبوده است.

بنابراین یکی از راه های بهبود نفس مبارزه با این صفات نفسانی است که به تدریج بهبود می یابد و ظاهر و باطن یکسان می شود.

کتاب نکاتی برای خوشبختی جلد اول صفحه 105



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7259

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *