
به نقل از پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، استاد حسین انصاریان در سخنرانی که به مناسبت فرا رسیدن عید مبعث در مسجد کمیل تهران داشت، با بیان اینکه خداوند پیامبر(ص) را «مبشراً و نذیراً» معرفی کرده، گفت: پیامبر اکرم (ص) مردم جهان را نسبت به گناهانشان، ظلمهایشان، حرامخواریها و سایر اعمال ناپسند هشدار میدهد. خداوند در آیه ای خطاب به پیامبر (ص) میفرماید: «حبیب من، به مردم بگو که این گناهان، آتش جهنم را از هماکنون درونشان روشن کرده است. آتشی که در دنیا حس نمیکنند؛ زیرا من رحمتم را شامل حال آنان کردهام. اما پس از مرگ، این گناهان به صورت آتشی شعلهور ظهور میکنند.»
بنابر روایت شفقنا، متن سخنرانی استاد انصاریان را می خوانید:
شناخت پیامبر (ص) واجب است، نه مستحب. در آیات سوره انفال، خداوند بیان میکند که مردان و زنان، در هر مقام و مرتبهای که باشند، بدون شناخت پیامبر و آگاهی از روشها و خواستههای او، از حیات عقلی، حیات روحی، و حیات قلبی و باطنی محروم خواهند بود. خیر دنیا و آخرت انسان نیز در گرو شناخت پیامبر (ص) در حد لازم و عمل به روشهای او است. این نکته را یقین بدانید: بنده که حدود ۶۰ سال است در آیات و روایات تأمل کرده و پژوهش کردهام و در کنار این پژوهشها، حدود سیصد جلد کتاب نوشتهام (از جمله ۴۰ جلد تفسیر قرآن، که هر جلد آن ۷۰۰ صفحه است)، به این حقیقت رسیدهام که پروردگار عالم بدون پیامبر شناخته نمیشود، قرآن بدون پیامبر قابل فهم نیست، و حتی ائمه طاهرین نیز بدون پیامبر شناخته نخواهند شد. به عبارت دیگر، پروردگار، پیامبر اکرم (ص) را محور حقیقتشناسی قرار داده است.
این پیامبری که قرآن، روایات، دعاها، و نهجالبلاغه از او سخن میگویند، مرجع اصلی شناخت او محسوب میشوند. منابعی چون قرآن کریم، نهجالبلاغه، صحیفه زینالعابدین، روایات ناب اهل بیت، و دعاهای مأثوره، از مهمترین مراجع شناخت پیامبر (ص) هستند. اتصال صحیح به این منابع تنها در اختیار مکتب شیعه است. من کتابهای مهم اهل سنت را نیز مطالعه کردهام. باید بگویم که پیامبری که آنان معرفی میکنند، با پیامبر قرآن و اهلبیت (ع) بسیار متفاوت است. [دریافت من این است که] پیغمبری که سقیفه بنیساعده، بنیامیه، و بنیعباس معرفی کردهاند، با پیامبر حقیقی فاصلهای عمیق دارد. برای حفظ ادب و احترام، از بازگویی جزئیات دیدگاههای آنان در اینباره پرهیز میکنم. اما برای روشن شدن موضوع، به سخنی از سلمان رشدی اشاره میکنم. او در کتاب خود، «آیات شیطانی»، ادعا میکند که تمامی مدارک این کتاب از منابع اهل سنت گرفته شده است. همین امر نشان میدهد که سقیفه، بنیامیه، و بنیعباس، چه بلایی بر سر شخصیت پیامبر اکرم (ص) آوردهاند.
برای روشنتر شدن موضوع، به کتابی از منابع اهل سنت به نام «العتقان» اشاره میکنم. این کتاب، ۲ جلدی و حدود ۱۰۰۰ صفحه است و در زمره کتابهای دانشگاهی آنان قرار دارد. بنده این کتاب را خریدهام و به دقت مطالعه کردهام. یکی از بخشهای مفصل آن به عنوان «ما نُزِلَ علی رأی عمر؛ آیاتی که بر اساس رأی عمر نازل شده است.» شناخته میشود. در این بخش، نویسنده حدود ۳۰ تا ۴۰ آیه را ذکر میکند و مدعی میشود که این آیات به پیشنهاد عمر نازل شدهاند. بر اساس ادعای آنان، مردمی به پیامبر مراجعه کرده و سؤالاتی مطرح کردهاند که ایشان (نعوذ بالله) قادر به پاسخگویی نبودهاند. در این روایت آمده است که عمر که در کنار پیامبر بود، پیشنهادی ارائه کرد و گفت: «یا رسولالله، اگر اینگونه پاسخ دهید بهتر است.» سپس، جبرئیل بر پیامبر نازل شده و بر اساس رأی عمر، آیهای را برای پاسخگویی به مردم نازل کرده است! معنای این سخن آن است که [گویی] عمر از پیامبر (ص) فهمیدهتر، عاقلتر و عالمتر بوده است! این در حالی است که عمر هیچگاه حتی یک روز نیز به درس و تعلیم رسمی نپرداخته و سواد نوشتن نیز نداشته است.
این نمونهای از کوچک جلوه دادن مقام پیامبر اکرم (ص) است. حتی ابوبکر و سایرین نیز در کتابهایشان سخنانی مشابه بیان کردهاند. به طور کلی، تا توانستهاند، در کتابهای معتبر خود شخصیت پیامبر را فردی عادی و معمولی معرفی کردهاند؛ اما در مقابل، شیعه و علمای آن، پیامبر اکرم (ص) را از طریق قرآن، روایات اهل بیت، و منابعی مانند نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه، تا حد ظرفیت خودشان شناختهاند. البته، شناخت کامل و جامع از پیامبر (ص) هنوز محقق نشده است، اما گوشهای از عظمت وجودی ایشان در پرتو این منابع شناسانده شده است.
برای درک بهتر این موضوع، شعری از شاعری بزرگ و حکیم نقل میکنم. این شاعر فیلسوف و عارف برجسته، اهل شبستر بوده و در ۴۰ سالگی درگذشته است. مقبره او در همان شهر شبستر قرار دارد. او در عمر کوتاه خود تنها هزار بیت شعر سروده است، اما این اشعار در واقع علم را به زبان شعر بیان کردهاند. اثر معروف او، «گلشن راز»، به قدری ارزشمند است که اندیشمندان بسیاری بر آن شرح نوشتهاند؛ از جمله شرح مفصل لاهیجی که بالغ بر ۷۰۰ صفحه است البته باید پذیرفت که اندیشمندان، هرچند بزرگ و عمیقنگر، معصوم نیستند و ممکن است دچار خطا و لغزش شوند.
شاعر حکیم و عارف شهر شبستر، در کتاب معروف خود اشعاری بیان کرده که حکمت و معرفت بسیاری در آنها نهفته است. در ابتدای این دیوان، وی در بخشی از شعر نخست چنین میگوید:
یکی خط است ز اول تا به آخر
در آن خلق جهان گشته مسافر
در این ره انبیا چون ساربانند
دلیل رهنمای کاروانند
و ادامه میدهد:
از ایشان سید ما گشت سالار
همان اول همان آخر نمودار
احد در میم احمد گشت ظاهر
این ابیات اشاره به حقیقتی عمیق دارند: خداوند با چشم سر دیده نمیشود، اما تمام اسماء و صفات جمال، کمال، و جلال الهی در آیینه وجود پیامبر اکرم (ص) منعکس شده است. لذا پیامبر (ص) فرمود: «من رآنی فقد رأی الحق»؛ هر که مرا ببیند، خدا را دیده است.
پیامبر (ص) وجودی جامع و جمعالجمع است
پیامبر (ص) وجودی جامع و جمعالجمع است. تفاوت او با خداوند تنها در مخلوق بودن است. همانگونه که در ادعیه آمده است: «کلام فرق بینکم و بین الله إلا أنکم مخلوقون.» اگر این ویژگی مخلوق بودن را از پیامبر بگیریم، تمام حقایق توحیدی و الهی در وجود او منعکس است. این حقیقت به زیبایی در بیت زیر از همان دیوان بیان شده است:
از احمد تا احد یک میم فرق است
همه عالم در این یک میم غرق است
حرف “میم”، راز عمیقی در تمایز خالق و مخلوق است. شناخت پیامبر اکرم (ص) و آل او، بهعنوان معادن معرفت، کلید اصلی شناخت حقایق الهی و سعادت بشری است.
شناخت پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع)، شناخت قرآن و تحصیل این معارف از عالمان، یک واجب شرعی است. اگر این شناخت را کسب نکنیم، کلید سعادت دنیا و آخرت را از کجا میتوانیم به دست آوریم؟ این کلید، نه در دست ملائکه است، نه در اختیار جن، و نه حتی در انحصار انسانهای عادی. کلید سعادت دنیا و آخرت، کلید شناخت خدا، قرآن، ائمه، جهان، و قیامت تنها و تنها در دستان محمد بن عبدالله (ص) است.
در برخی از روایات، جایگاه پیامبر (ص) چنان متعالی است که انسان را به حیرت و شگفتی وامیدارد. حتی در منابع اهل سنت نیز سخنانی درباره ایشان آمده که عظمت او را توصیف کرده است.
روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که اولین بار آن را در کتابهای اهل سنت دیدم. بسیار آرزو داشتم که در دوران عمرم، این روایت را تفسیر کنم، اما هنوز فرصت آن پیش نیامده است. پیامبر (ص) میفرمایند: «روز قیامت، هرکسی از قبر برمیخیزد، متکی به چیزی است؛ یکی متکی به نماز، دیگری متکی به روزه، کسی متکی به انفاق، و دیگری متکی به علم. اما من، هنگامی که از قبر برمیخیزم، متکی به کتابهایم خواهم بود.»
این روایت مرا بسیار به شگفتی و تأمل واداشته است. کتاب اصول کافی، از جمله آثار ارزشمند حدیثی، این روایت را نقل کرده است. کتابی که به هیچ وجه کتاب کوچکی نیست. وقتی این کتاب را ترجمه کردم و در پنج جلد تدوین نمودم، فهمیدم که مغز ائمه ما چقدر متعالی و بینظیر است؛ مغزی که در گذشته و آینده مانند آن دیده نشده است.
روایات ائمه (ع)، خود معجزهای هستند. برخلاف زنده کردن مردگان که در ظاهر معجزه است، عمق روایات اهلبیت (ع) گواه معجزهای ماندگار و جاودانه است. کتاب شریف کافی که در قرن سوم و عصر غیبت نوشته شده است، در مجموع ۱۶ هزار روایت دارد که بخش اصول کافی شامل ۴ هزار روایت است. یکی از روایات بسیار زیبا و عمیق کافی، نقل قولی از امیرالمؤمنین علی (ع) است که فرمودند: «أنا عبدٌ من عبید محمد و آل محمد» در این عبارت، کلمه «عبد» به معنای برده نیست، بلکه به معنای مطیع و فرمانبردار است. امیرالمؤمنین (ع) با این جمله میفرمایند: «من مطیعی از مطیعان پیامبر و آل پیامبر هستم.»
معرفی پیامبر اکرم (ص) از طریق چند آیه قرآن
اکنون به معرفی پیامبر اکرم (ص) از طریق چند آیه قرآن میپردازم. یکی از آیات بسیار عظیم در معرفی پیامبر (ص)، آیهای از سوره احزاب است: «إنا أرسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً إلی الله بإذنه و سراجاً منیراً»
این آیه چنان پرمعنا و عظیم است که من برای توضیح آن، در ۹۰ جلسه سخنرانی کردهام. هر جلسه حدود یک ساعت، گاه حتی بیشتر، طول کشیده است. این سخنرانیها تاکنون بهطور کامل پیادهسازی شدهاند، اما هنوز به مرحله چاپ نرسیدهاند.
خداوند در این آیه، پیامبر (ص) را با عناوینی معرفی میکند که هر کدام نمایانگر گوشهای از شخصیت بینظیر ایشان است:
شاهداً: یعنی وجود او گواهی بر تمامی حقایق عالم است. شاهد در دادگاه کسی است که برای اثبات ادعا، به عنوان مدرک زنده حاضر میشود. گواهی پیامبر (ص)، گواهی حقیقی و مورد قبول خداوند است.
مبشراً و نذیراً: پیامبری که بشارتدهنده نعمتها و هشداردهنده عواقب اعمال است.
داعیاً إلی الله: دعوتکنندهای که مردم را با اذن الهی به سوی پروردگار هدایت میکند.
سراجاً منیراً: چراغی فروزان که راه را برای جویندگان حقیقت روشن میسازد.
این آیه تنها گوشهای از عظمت شخصیت پیامبر اسلام (ص) را نشان میدهد. خداوند خطاب به پیامبر (ص) میفرماید: «من تو را فرستادم تا وجودت گواه تمام حقایق عالم باشد.»
این تعابیر نشاندهنده جایگاه بیبدیل پیامبر اکرم (ص) در نظام هستی است؛ وجودی که همه حقایق در او متجلی شده است و برای انسانها راهی به سوی کمال و هدایت میگشاید.
شاهد بودن پیامبر (ص) در آیه شریفه سوره احزاب
در آیه شریفه «إنا أرسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً إلی الله بإذنه و سراجاً منیراً»، خداوند پیامبر اکرم (ص) را به عنوان «شاهداً» معرفی میکند. مفهوم «شاهد» در این آیه، نه تنها به معنای گواهیدهنده بر حقیقت است بلکه به معنای کسی است که در تمامی برنامههای ظاهر و باطن عالم حضور دارد.
حضور پیامبر (ص) در این آیه، تنها معنوی نیست؛ بلکه حضوری فیزیکی و حقیقی است. در تفسیر این آیه و همچنین بر اساس یافتههای دانش جدید و احادیث، اثبات شده است که وجود پیامبر اکرم (ص) از ابتدا تا انتهای عالم، در ظاهر و باطن هستی حضور دارد؛ حضوری فیزیکی که بسیار شگفتانگیز است و از ابعاد عظیم شخصیت ایشان حکایت میکند.
خداوند در این آیه میفرماید: «حبیب من، تو را به عنوان شاهد بر تمامی حقایق عالم فرستادم.» پیامبر (ص) در تمام مردان و زنان جهان حضور دارد و گواه حقایق هستی است.
مژده دهنده و هشدار دهنده
در ادامه، خداوند ایشان را به عنوان «مبشراً و نذیراً» معرفی میکند:
مبشر: یعنی کسی که مژده نجات و بهشت را به مردان و زنان مؤمن و اهل عمل صالح میدهد. این ویژگی اختصاص به پیامبر اکرم (ص) دارد. هیچ انسانی در جهان، حتی استاد دانشگاهی در هر کجای دنیا، نمیتواند ادعای مژده دادن به عاقبتبخیری کند چرا که این امر تنها در اختیار پیامبر خداست.
نذیر: به معنای هشدار دهنده است. پیامبر اکرم (ص) مردم جهان را نسبت به گناهانشان، ظلمهایشان، حرامخواریها و سایر اعمال ناپسند هشدار میدهد. خداوند در این آیه به پیامبر (ص) میفرماید: «حبیب من، به مردم بگو که این گناهان، آتش جهنم را از هماکنون درونشان روشن کرده است. آتشی که در دنیا حس نمیکنند؛ زیرا من رحمتم را شامل حال آنان کردهام. اما پس از مرگ، این گناهان به صورت آتشی شعلهور ظهور میکنند.»
در ادامه، خداوند میفرماید: «و داعیاً إلی الله بإذنه؛ من تو را فرستادم تا تمامی مردم عالم را تا قیامت به سوی من دعوت کنی.» پیامبر اکرم (ص) در طول ۲۳ سال رسالت خویش، هیچگاه کسی را به سوی خود دعوت نکرد، بلکه همه انسانها را به سوی خداوند متعال دعوت نمود. این دعوت نیز با اذن و توفیق الهی انجام گرفت.
پیامبر(ص)، چراغی روشن برای هدایت بشریت
و در نهایت، خداوند پیامبر اکرم (ص) را «سراجاً منیراً» مینامد؛ یعنی چراغی فروزان که راه را برای تمامی انسانها تا روز قیامت روشن میسازد. این تعبیر نشاندهنده جایگاه بیبدیل پیامبر اکرم (ص) به عنوان منبع نور و هدایت برای بشریت است.
جملهی آخر آیهی شریفه که پیامبر اکرم (ص) را «سراجاً منیراً» معرفی میکند، از نظر بلاغت و بیانی عمق بسیاری دارد. این عبارت پیامبر اکرم (ص) را به خورشید تشبیه میکند و بیانگر ویژگیهای برجستهی رسالت ایشان است. برای فهم این تشبیه، باید سه عنصر اصلی علم تشبیه را بررسی کنیم:
مشبَّه: پیامبر اکرم (ص)، به عنوان شخصیتی که نور و هدایت را به جهان عرضه میکند.
مشبَّهبه: خورشید مادی، که منبع روشنایی و انرژی است.
وجه شباهت: گسترش و پخش نور که نماد هدایت و روشنگری است.
خداوند در قرآن، خورشید را نیز «سراجاً و هاجاً؛ چراغی فروزان و پرحرارت» معرفی کرده است (سوره نبأ، آیه ۱۳) همانطور که خورشید مادی روشنایی و انرژی را برای زندگی مادی بشر فراهم میکند، پیامبر اکرم (ص) نیز با هدایت الهی، روشنایی و حیات معنوی را برای بشریت به ارمغان میآورد.
اهداف رسالت پیامبر(ص) در آیات قرآن
در آیات متعددی از قرآن، اهداف رسالت پیامبر اکرم (ص) بیان شده است. یکی از این آیات، آیهای است که میفرماید:
«هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الأُمِّیّینَ رَسُولًا مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَیُزَکّیهِم وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَةَ…» (سوره جمعه، آیه ۲).
این آیه، سه وظیفه اصلی پیامبر اکرم (ص) را بیان میکند:
تلاوت آیات الهی: پیامبر (ص) آیات خدا را برای مردم تلاوت میکند و آنها را با کتاب آفاق (جهان هستی)، کتاب انفس (وجود انسان) و قرآن آشنا میسازد.
تزکیه نفوس: پیامبر (ص) مردم را از آلودگیهای اخلاقی و معنوی پاک میکند و آنها را به سوی پاکی و تعالی سوق میدهد.
آموزش کتاب و حکمت: پیامبر اکرم (ص) مردم را با تعالیم الهی و حکمتهای زندگی آشنا میسازد و عقل و علم آنان را ارتقا میدهد.
پیوند خورشید مادی و پیامبر اکرم (ص)
تشبیه پیامبر (ص) به خورشید، بیانی از جامعیت شخصیت ایشان است. خورشید مادی، گرما و انرژی را به صورت فیزیکی عرضه میکند، اما پیامبر (ص) نور ایمان، هدایت و معرفت را برای جان و روح انسانها به ارمغان میآورد بنابراین، این تشبیه نه تنها نشاندهنده جایگاه والای پیامبر (ص) است بلکه رسالت عظیم ایشان را در هدایت بشریت روشن میسازد.
پیامبر(ص) آمد تا تمام آلودگیهای عقلی، روحی و قلبی شما را پاک کند و ما به موجودی طاهر، مطهر، پاک و بیعیب تبدیل شویم. آری، بسیاری از مردم جهان در طول این ۱۴ قرن اصلاً به این دکتر مراجعه نکردند که آلودگیهایشان را معالجه کند، اما آنهایی که مراجعه کردند، معالجه شدند.
خداوند می فرماید: «و یعلمهم الکتاب والحکمه» او را فرستادم تا قرآن را به شما بیاموزد، حتی به شما عربها. شما عربها خیال نکنید که چون زبانتان عربی است، قرآن را میفهمید. علم شما به زبان عربی قرآن را نمیفهماند. قرآن به معلم نیاز دارد. «یعلمهم الکتاب والحکمه» و دانش استوار و غیرقابل تغییر را به شما یاد بدهد. «و ان کانو من قبل لفی ضلال مبین». به طور یقین قبل از پیغمبر من، شما در گمراهی آشکار بودید و این آدم نبودید.
اما آیه سوم، که در ارتباط با قرآنی است که بر او نازل شده، در سوره بقره آمده. به کل مردم دنیا میگوید: «ان کنتم فی رایب من ما نزلنا علی». اگر در این قرآنی که به پیغمبر نازل کردهام شک دارید که این قرآن وحی است، من برای رفع شکتان، دعوتتان میکنم که مثل من، یک سوره مثل این قرآن بیاورید.
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود اولین کسی که در قیامت وارد بر خدا میشود، من هستم. یعنی قبل از اینکه عصر گذشتگان و آیندگان برپا شود و مردگان زنده شوند، اولین کسی که وارد محشر میشود، منم. من دو سرمایه با خود میآورم: یکی قرآن است و دیگری اهل بیت. با یک دستم دست اهل بیت را میگیرم و با دست دیگر قرآن را.
در روایت آمده است که روز قیامت پیامبر(ص) می فرماید: خدایا! مردم، اهل من را از زندگی حذف کردند. از اینها بپرس که چرا قرآن را کنار گذاشتند. چرا حلال و حرام قرآن و آیات اخلاقی را و فرهنگ اهل بیت را حذف کردند؟ خداوند در پاسخ به پیغمبر(ص) میگوید: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولائک هم خیر البریه؛ نجات در قیامت برای کسانی است که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند.»
این آیه باید شما را شاد کند. شما باید در حد لازم خدا را باور داشته باشید. قیامت، نبوت، امامت و قرآن را باید باور کنید و شکر کنید و در حد لازم هم به اهل بیت ارادت داشته باشید و سخنان آنها را عمل کنید.
منبع: www.khabaronline.ir