ایران و حماس ؛ از الزور تا طوفان القسا



نقل از پایگاه داده اندیشه و فرهنگ مقدار ،دکتر فاطمه السادی در کتاب خود ، مسیر روابط بین حماس و ایران را از دیدگاه ایدئولوژیک بررسی می کند و خواننده را به یک سفر تاریخی می برد که این رابطه را در یک چارچوب گسترده تر از علایق و چالش های مشترک تعریف می کند. نویسنده این چارچوب تاریخی را با بررسی مراحل مختلف سیاست ایران به سمت فلسطین آغاز می کند. از اواخر دوره قاجار (1-5) ، اولین دوره پهلوی (1-5) و پهلوی دوم (1-4) ، تا انقلاب پس از اسلامی (1).

به گفته شوا ، این کتاب فصلی را برای بررسی “طوفان AQSA” و تجزیه و تحلیل ایران از این عملیات و پیامدهای آن اختصاص می دهد. همچنین مواضع محور مقاومت و عوامل تعیین کننده عملکرد هر یک را بررسی می کند و تحت تأثیر ورود انسار الله (حوثی ها) به میدان نبرد قرار گرفته است. علاوه بر این ، این کتاب با تمرکز بر اصول استراتژی دفاعی ایران به جزئیات مشارکت ایران می پردازد.

در روایت خود ، نویسنده به منابع کتبی و مصاحبه هایی که سالها انجام داده است متکی است.

این کتاب همچنین بر پیشینه های سیاسی و مذهبی که رابطه ایران و حماس را تشکیل داده اند ، متمرکز شده است. در این میان ، مواضع آیت الله کاشانی و امام خمینی در مورد مسئله فلسطین قبل از بررسی انقلاب اسلامی. کاشانی ، که به دلیل انتقاد از رژیم شاه مشهور است ، پروژه صهیونیستی را نه تنها برای جهان عرب و اسلام بلکه برای همه بشریت تهدید می داند. از طرف دیگر ، [امام] خمینی بر اساس رد روابط ایران با اسرائیل ، مخالفت صریح خود را با شاه تأسیس کرد و خصومت با “سیستم صهیونیستی” را به یکی از نمادهای انقلاب تبدیل کرد. این امر مسئله فلسطین را به یکی از اصلی ترین تمرکز های سیاست خارجی ایران تبدیل کرده است.

نویسنده توضیح می دهد که رابطه حماس و ایران صرفاً یک اتحاد ایدئولوژیک نبوده است. علاوه بر این ، منافع مشترکی را برای هر دو طرف فراهم کرد. این کتاب به سفرهای بی شماری به رهبران حماس به ایران اشاره دارد ، از جمله بازدید شیخ احمد یاسین در سال 6 ، که در طی آن وی از مردم ایران بخاطر حمایت از مسئله فلسطین تشکر کرد. نویسنده تأکید می کند که ایران این رابطه را ابزاری برای تحکیم نفوذ منطقه ای خود از طریق حمایت از مسئله فلسطین ، به ویژه حمایت از حرکات مقاومت ، می داند.

فاطیما السادی در کتاب خود با انقلاب پس از اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی ایران ، که ایران نقش مهمی در تقویت موقعیت منطقه ای خود ایفا کرده و از حمایت از موضوع فلسطین به عنوان یکی از ستون های اصلی آن بهره مند شده است ، می پردازد. سیاست خارجی آن در همین راستا ، نویسنده به بحران هایی که بر روابط حماس و ایران تأثیر می گذارد ، اشاره می کند. یکی از مهمترین این بحران ها پس از انقلاب سوریه در سال 6 رخ داد ، جایی که مواضع دو طرف دارای دیدگاه ها و دیدگاه های مختلف بود. حماس تصمیم گرفت از حمایت از رژیم سوریه فاصله بگیرد و این تصمیم توسط تهران به عنوان “موقعیتی در خارج از محور مقاومت” در نظر گرفته شد.

الزاهور ؛ مکانی در لبنان که بسیاری از اعضای حماس از غزه و کرانه باختری تبعید شدند.

نویسنده جزئیات تعامل احزاب را در مواجهه با این بحران و تلاش های قسیم سلیمانی ، فرمانده نیروی احدی برای احیای رابطه توصیف می کند. سلیمانی نقش مهمی در کنترل اختلافات و بازسازی همکاری های استراتژیک بین طرفین ایفا کرد.

در جزئیات بحران سوریه ، نویسنده به نقش عزدین قسام اشاره می کند ، به رهبری محمد زایف. این گردان ها ، با وجود تنش های سیاسی بین رهبران حماس و ایران ، از رابطه با تهران جلوگیری کردند و مانع از سقوط کامل آن شدند. نویسنده توضیح می دهد که توافق مشترک بین دو طرف قوی تر از نیاز به مقاومت در برابر “اشغال صهیونیستی” از اختلافات آنها در سایر موضوعات منطقه ای بود.

این کتاب همچنین به مواضع برخی کشورهای عربی نسبت به روابط حماس با ایران می پردازد. این کشورها به طور کلی این رابطه را با احتیاط یا حتی رد در نظر می گرفتند ، و برخی حماس را “وسیله ای برای اجرای سیاست های ایران در منطقه” می دانستند. نویسنده خاطرنشان می کند که این برداشت عربی یک انزوا سیاسی برای حماس در جهان عرب ایجاد کرده است ، که باعث ایجاد حماس به ایران شد و تقویت موقعیت منطقه ای خود از حمایت ایران مفید بود ، به ویژه هنگامی که حمایت عربی از حمایت عربی برای وجود فلسطین وجود نداشت. بشر

این کتاب سپس به نقش رئیس جمهور پیشین ایران محمود احمدی نژاد ، یکی از حامیان برجسته حماس از نظر مالی و نظامی می پردازد. اما در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی ، این رابطه کاهش یافت. در این دوره ، حمایت مالی ایران از حماس توسط دولت ریاست جمهوری متوقف شد. نویسنده خاطرنشان می کند که روحانی در طی ریاست جمهوری هشت ساله خود از ملاقات با رهبران حماس خودداری کرد و این نشان دهنده احتیاط دولت وی در حمایت از جنبش است.

این کتاب با استفاده از یک سبک تحلیلی پیشرفته ، تاریخ و سیاست را با هم ترکیب می کند و نظریه هایی را برای توضیح رابطه حماس و ایران معرفی می کند. نویسنده سعی می کند از مدل “هزینه و سود” بر اساس مفهوم “انتخاب منطقی” برای توضیح این رابطه استفاده کند. در این مدل آمده است که هر طرف در تلاش است تا منافع خود را به حداکثر برساند. نویسنده از این تجزیه و تحلیل برای توضیح “تعادل حساس” حماس با ایران استفاده می کند ، تعادل که در آن حماس سعی می کند از وابستگی کامل سیاسی جلوگیری کند. از دیدگاه حماس ، این رابطه بخشی از استراتژی ملی آزادی برای مقابله با اشغال است.

در همین راستا ، نویسنده یک فصل کامل برای بررسی “چارچوب ها و معیارهای فکری” و نقش آنها در شکل دادن به مفاهیم گفتمان سیاسی از هر دو طرف دارد. وی تأکید می کند که حماس کاملاً تحت تأثیر گفتمان ایرانی نیست و همچنان بدون از دست دادن استقلال ، به مواضع اساسی خود پایبند است. نویسنده با استناد به مصاحبه ها و صحنه های تاریخی که در طول سالها گردآوری شده است ، این مسئله را به وضوح روشن می کند.

در قسمت آخر کتاب ، مرحله جدیدی از روابط حماس و ایران پس از 2 سال مورد بحث قرار خواهد گرفت. این مرحله با بازگشت حماس به تقویت روابط وی با ایران پس از ترور قسیم سلیمانی و پیامدهای این رویداد بر اساس آغاز شد. از مقاومت و تا بحران های سیاسی فعلی ادامه داشت. نویسنده این دوره را به عنوان شواهدی می داند که همکاری بین دو طرف صرفاً یک رابطه موقت یا استراتژی سطحی نیست ، بلکه مسیری طولانی مدت است که تحت فشار نیروهای مختلف منطقه ای تقویت شده است.



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7264

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *