
گروه فکری: متن کوتاه بخشی از سخنرانی Machiavelli است که توسط دکتر Javad Tabatabai در اواخر دهه 1980 تدریس می شود. مطابق متن Tabatabai ، Machiavelli به ما می آموزد که برای درک بهتر قدرت ، ما باید از دیدگاه های مختلف به آن نگاه کنیم. این دیدگاه امروزه هنوز در تحلیل روابط سیاسی و اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد. در این ایده ، نکات اصلی بحث Tabatabai در مورد “دوگانگی دیدگاه های قدرت” (دیدگاه حاکم و برده داری) اهمیت ترکیب دیدگاه ها به حاکم و محکومیت ، محدودیت دیدگاه حاکم و اهمیت دیدگاه برده است زیرا از واقع گرایی آن به طور خلاصه ، ماکیاولی می گوید برای درک قدرت ، باید از بالا (دیدگاه حاکم) و از پایین (دیدگاه برده) به هر دو مورد توجه شود. هر یک از این دیدگاه ها بخشی از پازل قدرت را نشان می دهد و با کنار هم قرار دادن آنها می توانیم تصویر کاملی از قدرت کسب کنیم. این بحث به عنوان دیدگاه/ دیدگاه ماکیاولی گفته می شود و برخی از مهمترین نویسندگان تاریخ تفکر سیاسی ذکر شده است. این مقاله در کانال Cedar Iranshahr منتشر شده است.
****
ماکیاولی می گوید هیچ دیدگاهی در سیاست وجود ندارد ، اما دو دیدگاه وجود دارد و به جایی که به قدرت نگاه می کنید بستگی دارد. مثالی که او می دهد چشم انداز جدید است. ماکیاولی به شهری می گوید ، من به مردم مردم نگاه می کنم و شما به موارد فوق (یعنی از موقعیت قدرت) نگاه می کنید و شبیه کسی است که می خواهد کوه را بکشد و در تپه بایستد و منظره خوبی از آن باشد نقاشی دارد اما کسی که می خواهد دره را نقاشی کند باید زیاد باشد و عظمت دره را از بالا ببیند. ماکیاولی می گوید این وضعیت من است ، شما (شاهزاده) بالای قلب هستید و من در ته قلب هستم. اما فکر نکنید که چون زیاد هستید می توانید تمام قدرت ، وسعت یا اهمیت آن را ببینید. زیرا نمی توان آن را از بالای کوه مشاهده کرد و ترسیم کرد. از آنجا که از دره نیست ، دره را ترسیم می کند.
بنابراین دو دیدگاه مختلف وجود دارد که این دو دیدگاه است که اگر با هم جمع شویم ، خواهیم فهمید که قدرت و روابط آن چیست. به عبارت دیگر ، کسی که در قدرت است نمی تواند وضعیت خود را به درستی تحلیل کند. این که آیا مردم عادی – چه کسی ما هستند – فکر می کنند برخی (حاکمان) چرا این کار را انجام می دهند یا چرا چنین اشتباهاتی را انجام می دهند و هر کجا که می گوییم می گویند که می توانید آن را ببینید [پیش بینی کرد] به دلیل این تفاوت بینش است. بله دیده می شود ، زیرا ما به درب (دامنه) بالا (قله) نگاه می کنیم اما قسمت بالای آن نمی تواند قله را ببیند ، [البته] احتمالاً پایین (دامنه) می تواند گاهی اوقات باشد [حاکمان] آنها هم آن را نمی بینند.
اما ماکیاولی ، اتفاقاً ، به منطق بسیار پیچیده سیاست جدید اشاره دارد و می گوید ماهیت قدرت از درون قدرت توضیحی نیست و مناسبت آن قابل درک نیست ، و در حالی که خود را پایین می آورد و می گوید من پایین هستم در واقع این است که مانند پایین تر است. بسیاری از روابط و مدرنیته جدید جهان به سمت بالا است. یعنی یک دیالکتیک بسیار پیچیده بین بالا و پایین ، و همیشه این نیست که کسانی که زیاد هستند بالا باشند و کسانی که کم هستند. در واقع سعی می کند این وضعیت را توضیح دهد و می گوید درست است که من پایین هستم و از درب کوه نگاه می کنم اما شما نمی توانید آن را در بالای کوه ببینید ، بنابراین ضعف من (مردم عادی) ، همان نکته قدرت من است و قدرت شما (شاهزاده) ضعف شماست زیرا شما نمی توانید با وجود بالا بودن وضعیت خود را تجزیه و تحلیل کنید.
در حقیقت ، او می خواهد بگوید کسی که همیشه به قدرت عادت کرده است دلیل عدم موفقیت پی در پی شما است که این رابطه برای شما مشخص نیست. این دو دیدگاه متفاوت از منطق قدرت هنوز درک نشده است ، و سیاست های مشترک آن زمان این موضوع را به ما نشان نمی دهد. بنابراین یک نیاز اساسی برای قرار دادن این دو دیدگاه و گفتن شهری وجود دارد. شما باید بتوانید دیدگاه دیگری را ببینید ، در غیر این صورت دوباره شکست خواهید خورد.
Machiavelli این چشم انداز را در مقدمه کتاب به ارمغان می آورد: “و همچنین این است که شاهزاده به مرد ناچیز بی ادب نبود و در مورد کار شاهزاده صحبت می کند. زیرا ، به منظور طراحی زیبایی کوه ها و مناظر ، فرد باید در دشت ها باشد ، باید شاهزاده باشد تا نهاد مردم را درک کند و نهاد شاهزاده ها را از مردم دریافت کند. بیش از یک طرف ندارید. بنابراین شما باید هم ماهیت مردم و هم ماهیت قدرت را درک کنید.
216216
منبع: www.khabaronline.ir