سریع القلام ، ماندلا ، ملکی ، بازگان ، گاندی و نگرانی های بزرگ آنها / رهبران واقعی آنها به جای دیگران خود را تغییر می دهند


Farzan Asif Nakhaei: مردم با نگرانی و مشکلات خود شناسایی و شناخته می شوند. ببینید چگونه محمود سریع قلام این استاد بزرگ دانشگاه هنگام تماشای ماندلا از سرش خارج می شود. سریع القلام می نویسد: او معتقد بود که این کار سخت تر از تغییر جامعه است و خود را تغییر می دهد. همیشه یادگیری بود ؛ قدرت و لذت قدرت بسیاری از رهبران آفریقایی آلوده شده است. ماندلا فراتر از همه آنها رفت و چهره ای ماندگار از تاریخ شد. وی گفت: “من موفقیت خود را برآورده نکردم ، اما برای ارزیابی تعداد دفعاتی که افتادم و دوباره بلند می شوم.”

اگر می خواهیم سخنان سریع القلام را با او در یک کلام ترجمه کنیم ، باید بگوییم که ماندلا دنیاهای مخالف را می شناخت و یک کاخ صلح بر وجود آنها ساخته بود. از این منظر ، این سیاست را نیز در کنار مناطق دیگر ایجاد می کند و هویت وجودی خود را ، صلح می بخشد. به عبارت دیگر ، او همچنین برای منافع عمومی سیاست می خواست. به همین دلیل او سیاست را مهم می دانست ، اما او به “همه چیز” بستگی نداشت. او قدرت را همه چیز نمی دانست و قدرت را بازتابی از همه تغییرات نمی دانست. او همه چیز را در زندان Deckerek ساخت. او به خوبی فهمید که اگر سیستم و سیستم خود را فقط در برابر زندان سرزنش کند ، در دام “سیاسی سازی” قرار گرفته بود. او باید بتواند بر مشکلات شخصی خود غلبه کند تا نشان دهد جامعه و دولت دموکراتیک بدون یک انسان دموکراتیک امکان پذیر نیست. به محض اینکه او از قدرت Descack و آپارتاید فریب می یابد ، که علت خاله ها و مشکلات وی است ، او راه را تغییر می داد. تغییر هرگز مجرد نیست.

سریع القلام ، ماندلا ، ملکی ، بازگان ، گاندی ، طالغانی و نگرانی های بزرگ آنها / رهبران واقعی آنها به جای دیگران تغییر می کنند

نلسون ماندلا

نباید فراموش کنیم که ماندلا پنج سال در زندان به سر برد و تمام تلاش خود را برای پایان دادن به تبعیض نژادی و دموکراسی در آفریقای جنوبی انجام داد ، بنابراین سیاست برای او از اهمیت زیادی برخوردار بود. با این حال ، همواره بر اهمیت صلح ، آشتی ، عدالت و برابری برای همه انسانها تأکید کرده است. بدون این آرزوها ، ارزش پیروزی در Mastrek چقدر بود؟ آیا ویکتور بدون اینها به ماندلا تبدیل نشده است؟ اولویت این ارزشها این بود که زندانی وی در مراسم تحلیف در مکان ویژه ای قرار داشت. او معتقد بود که همه افراد ، صرف نظر از پوست یا نژاد خود ، باید از حقوق و فرصت های برابر برخوردار باشند. به همین دلیل ، نمی توان گفت که ماندلا “همه چیز” به سیاست وابسته است. پس از آزادی وی از زندان ، ماندلا به جای انتقام و خشونت ، رویکردی مسالمت آمیز برای ایجاد وحدت ملی و آشتی بین سفیدپوستان و سیاه پوستان انجام داد. این نشان می دهد که علاوه بر سیاست ، او به ارزش های دیگر اهمیت می داد.

ماندلا ابتدا موفق شد بزرگترین شیطان را از خود و سپس جامعه بگذارد. و این یک سیاست بود. فرض بر این است که در صورت از بین بردن طرف مقابل برطرف می شود. درگیری او با خودش ، که آن را سخت تر از تغییر جامعه می دانست ، باعث شده است که او اعتقاد داشته باشد که فریب ، مقصر و اعدام وی در ملاء عام بوده است. مانند کسانی که به دنبال ظریف برای مجازات او هستند. بنابراین ، گفتمان صلح او نیز سیاست را آشتی داد و سیاست واقعی را به دست گرفت. او سیاسی نشده بود. چه کسی سیاسی شده است؟

چه کسی سیاسی شده است؟

دکتر مصطفی ملکیان در کتاب در گارد لاله و گاردین ، ​​تعریف بسیار خوبی از سیاسی شده ارائه می دهد: سیاست کسی است که معتقد است تنها مشکل جامعه یا بزرگترین مشکل جامعه یا علت مشکلات جامعه است. سیستم سیاسی که حاکم بر جامعه است. بشر اگر به هر یک از این سه ادعا اعتقاد دارید ، به سیاست می رسیدید. اگر به این معنا سیاسی شویم ، شکی نیست که اگر قصد اصلاح اوضاع را داشته باشیم ، صرفاً بر خشونت تمرکز خواهیم کرد – چه به تدریج و چه به تدریج. با این حال ، در همه این موارد ، همه غم و اندوه ما متوجه می شود که جامعه حاکم بر سیستم سیاسی اصلاح می شود. از آنجا که ما این را تنها مشکل یا بزرگترین مشکل یا علت مشکلات جامعه می دانیم. از این طریق ، من سیاسی سازی را تفسیر می کنم. کسی که به این تئوری اعتقاد دارد باید بداند که اگر صد بار تغییر کند – چه با کودتایی ، چه با انقلاب ، اصلاحات ، یا با خشونت تدریجی و تدریجی – که وضعیت فرهنگی تغییر نکرده است ، آن جامعه ، سیستم. این سیاسی جدید را به یک سیستم سیاسی سابق تبدیل می کند که آن را نابود کرده است.

سریع القلام ، ماندلا ، ملکی ، بازگان ، گاندی ، طالغانی و نگرانی های بزرگ آنها / رهبران واقعی آنها به جای دیگران تغییر می کنند

مصطفی

در عین حال ، این سیستم به یک سیستم سابق تبدیل می شود و مانند یک بدبختی روی سر و سینه های مردم می افتد و هر کاری را که می خواهد انجام می دهد ، با سرنوشت مردم. شما نمی توانید بگویید که اگر سیستم سیاسی جامعه تغییر کند ، همه چیز سازماندهی می شود. از آنجا که سیستم سیاسی مال ماست و تا زمانی که وضعیت فرهنگی مردم باشد ، سیستم سیاسی جدید مانند سیستم سیاسی قبلی خواهد بود. از این رو ، به نظر من ، همه یک انقلابی ، سیاسی هستند. “

خط مشی

در جامعه ای که سیاسی شود ، همه چیز از طریق سیاست دیده می شود و مسائل فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و حتی شخصی سیاسی است. برای ملکی ، اثرات سیاسی سازی بسیار عمیق و بحران است. از نظر وی ، کاهش عقلانیت اولین نتیجه سیاسی شدن است. از دیدگاه ملکیان ، استنباط می شود که افراد به جای تفکر فردی و جمعی ، که همه ضد توسعه هستند ، به احساسات سیاسی ، تبلیغات و نظریه های توطئه متوسل می شوند. آنها نه تنها ضد توسعه هستند ، بلکه برای ملکیان ، “جامعه دو قطبی” که منجر به “افراد در مقابل جناح خود به جای حل مشکلات می شود”. برای ملکیان ، این وضعیت خود “خود” استعدم توجه به موضوعات اصلی “و سرانجام”کاهش مشارکت مدنی ». مردم احساس می کنند که سرنوشت آنها کاملاً در دست سیاستمداران است و نمی توانند در بهبود اوضاع نقش داشته باشند. او معتقد است که برای مقابله با این مشکل ، ما باید عقلانیت را در جامعه تقویت کنیم ، فرهنگ را توسعه دهیم ، به موضوعات غیر سیاسی توجه کنیم و مشارکت مدنی را افزایش دهیم.

مهاتما گاندی و سیاسی سازی

در دو کتاب ، بیوگرافی مهاتما گاندی و کتاب “مجموعه” توسط مهاتما گاندی ، نمونه های روشنی از سیاسی شدن وجود دارد. قبل از ورود به سیاست ، برای گاندی ، عزت نفس بسیار معتبر است. او حتی علیه خشونت پیروان خود اعتصاب غذا کرد. چهره یک تصویر بزرگ این نیست که از حفظ پیروان خود به منظور مبارزه با خصومت خودداری کنید ، هر دروغ و سیاست دروغین را ایجاد کنید. اراده وی برای احترام به کثرت گرایی مذهبی و دفاع از مسلمانان پاکستان و هند تا حدی که وی در نهایت توسط کالاهای ناتورام ، یک ناسیونالیست هندو از پون ، در غرب هند ترور شد. گاندی ، نه برای پیروزی بر خصومت ، بلکه مانند ماندلا ، بدون درک خودم ، من تغییر خودم را تغییر نمی دادم ، چه رسد به تغییر جهان. انسانها موم نیستند. در حالی که سیاست نقش مهمی در زندگی گاندی داشت ، او را نمی توان صرفاً یک سیاستمدار در نظر گرفت. انگیزه های او فراتر از سیاست و مبتنی بر اصول اخلاقی و معنوی بود. و این بدان معنی است که این افراد پیچیدگی باورنکردنی را ایجاد می کنند. گاندی همیشه می گفت که اصول او ساده و از اعتقادات سنتی هندو ، ساتیا (حقیقت) و آهیمسا (ضد خشونت) گرفته شده است. وی گفت: “من چیز جدیدی برای آموزش جهان ، حقیقت و ضد خشونت کوهها ندارم.”

سریع القلام ، ماندلا ، ملکی ، بازگان ، گاندی ، طالغانی و نگرانی های بزرگ آنها / رهبران واقعی آنها به جای دیگران تغییر می کنند

ماهاتما گاندی

قدرتمند ، با استخدام ذهن ساده ، همیشه می خواهند تمام خطوط جامعه و خطوط جامعه را بسازند. او به دنبال قدرت سیاسی به عنوان هدف نهایی نبود. گاندی بارها اظهار داشته است که او به دنبال رهبری سیاسی نیست و ترجیح می دهد به عنوان یک رهبر معنوی و اخلاقی شناخته شود. تمام تلاش وی برای کاهش سیاست درگیری به عنوان اصل قدرت در هند برای کاهش سایه خود از کشور بود ، به طوری که هند از چنگال و توسعه نیامده نجات می یابد. گاندی با استفاده از ضد خشونت و نافرمانی مدنی ، برخلاف سیاست های مشترک در کشورهای استعماری ، توانست دست امپراتوری انگلیس را از هند قطع کند. اصل Satyaders گاندی بر بسیاری از فعالان آزادی ، مانند دکتر مارتین لوتر کینگ ، تنزین قاتسو ، لچ والسا ، استفان بکو ، آنگ سو چنین و نلسون ماندلا تأثیر گذاشت. البته همه این رهبران نمی توانند کاملاً وفادار به اصل ضد خشونت و ضد انحصار باشند.

سیاست در ایران

در ایران ، سیاسی سازی ، عدم درک نظم و ریشه های آن در بین مردم گسترش می یابد و متأسفانه نخبگان دانشگاهی روشنفکران. وقتی صحبت از تجربیات سایر کشورها می شود ، و اگر همه مشکلات موجود در زمینه سیاست را جستجو کنیم ، هیچ پیشرفتی در کشور نخواهد بود ، آیا می توانید با طنز و توهین به راحتی رد شوید؟ اما چاره ای وجود ندارد. بدون شک ، مسیر توسعه ، رهایی از سیاسی شدن است که آب را نیز سیاسی کرده است. شاید ما باید دوباره زندگی یک رئیس موفق دولت را بخوانیم. او قبل از ورود به سیاست ، ابتدا در یک زمینه تخصصی مهارت بسیار بالایی پیدا کرد و قبل از ورود به سیاست ، مسیر سیاست را نوشت. این آموزش فردی و اخلاقی قبل از ورود به چالش های حوزه سیاست بود که باعث شد فرد مقاوم شود. هنگامی که افراط گرایان لباس و دوستانش را برداشتند و نزدیکی بهشت ​​زاهرا را آزاد کردند ، کسی که متفکر مذهبی بود رئیس دولت موقت بود و غیره. این امر او را به گمراه کردن ارزش ها سوق نداد. همچنین ، هنگامی که مسعود رجوی اعلام کرد که وی شبه نظامیان خود را به مرحوم طالغانی ارائه می دهد ، طالغانی بلافاصله به رهبر فقید انقلاب رفت و اعلام کرد که وی در خدمت انقلاب و اهداف رهبری است. هم بازرگانان و هم Talghani می دانستند که این مشکل کجاست. روح سیاسی سازی ، دیدن ستمگر به جای استبداد ، و توجه به آرمان های صلح ، خشونت ، عدالت ، آزادی و حفظ کرامت و بشریت انسان.

سریع القلام ، ماندلا ، ملکی ، بازگان ، گاندی ، طالغانی و نگرانی های بزرگ آنها / رهبران واقعی آنها به جای دیگران تغییر می کنند

مهدی بازرگان

انسان ها به دلیل نگرانی ها و نگرانی های خود شناخته شده اند ، کوتوله هایی که به دنبال از بین بردن آنها هستند ، مانند حذف ظریف ، نگرانی های آنها نیز کوتوله و در چارچوب حفظ قدرت است. اکنون که متن اول بهتر از محمود قلام القلام درک شده است ، که گفت: ماندلا معتقد بود که این سخت تر از تغییر جامعه است. همیشه یادگیری بود ؛ قدرت و لذت قدرت بسیاری از رهبران آفریقایی آلوده شده است. ماندلا فراتر از همه آنها رفت و چهره ای ماندگار از تاریخ شد. وی گفت: “من موفقیت خود را برآورده نکردم ، اما برای ارزیابی تعداد دفعاتی که افتادم و دوباره بلند می شوم.”

بیشتر بخوانید:
عمل شیطانی برخی از روشنفکران لیبرال ایرانی علیه راولز / آیا راولز یک خائن و مرتد است؟ / ایده های کلیسای راولز و تأثیر آن بر افکار عدالت راولز
حوادث بین دولت و کارشناسان وزارت اطلاعات در مورد FTA / عدم اجماع در دولت پزشکی. درگیری ، مادر دولت دولت / صدای
سیاست پیش از چهل سالگرد انقلاب / شکست نیروهای سنتی توسط نیروهای محافظه کار / صبر محرمانه برای مقابله با هاردینرها و ترامپیسم

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7216

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *