Tabatabai رفت و به فکر خود فکر کرد ، اما Harafis و Diggers هنوز دفن نشده اند/ ایران افتخار ایران



گروه فکری: دیروز ، 23 مارس ، سالگرد درگذشت اندیشه فرزان از سرزمین ایران. دکتر سید جاواد تاباتابایی در 21 مارس به دیوار شتافت و پروژه هایی راجع به تئوری ایرانی -ایران به عشق دوستداران ایرانی و ایرانی هدایت کرد و مبنای نظری عالی داشت. به عبارت دیگر ، او همچنین سعی کرد رنسانس ایران را به ارمغان بیاورد و چه تلاش بزرگی است. برای بزرگداشت این متفکر خردمند ، مقاله ای را که در 5 مارس 2009 در روزنامه شرقی توسط دکتر محمد مهدی موژدی منتشر شده است ، پیدا کردیم.

در مقاله خود ، Mojahedi ایده های سید جاواد تاباتابای ، یک متفکر برجسته و دوست ایرانی و تأثیر وی بر اندیشه سیاسی ایران را بررسی می کند. به گفته Mojahedi Tabatabai ، پایتخت فکری ایران مسئولیت عصر فعلی را بر عهده داشت و ایران برای او بود. بنابراین او هر موضوعی را در رابطه با ایران بررسی کرد. به گفته Mojahedin ، Tabatabai ایران را ملتی قبل از ملیت مدرن ایران به عنوان یک هویت مداوم می دانست. او ایران را استثنایی می دانست ، و ایران شاهری ، که می دانست او می دانست تمدن یکپارچه از اجزای داخلی ایران است. به گفته موژدین ، ​​تاباتابایی به افول اندیشه سیاسی در ایران اعتقاد داشت و نوسازی ، اسلام گرایی و برنامه های فکری را که دارای مشکلات اساسی است ، دید. او با یک قلم و انتقاد بی پروا بر جو اندیشه سیاسی ایران تأثیر گذاشت. موژیدی معتقد است که آثار تاباتابای و واکنش های آن نقش مهمی در غنای اندیشه سیاسی ایران ایران ایفا کرده است و افکار آینده وی توسط ایرانیان مورد انتقاد قرار می گیرد. به گفته موژیدی تاباتابای ، از نظر ویژگی های شخصیتی ، شخصیت مهم و مهم ، زبان لکنت ، سرما و روان داشت و طنز تلخ و تلخی داشت. در این مقاله به بررسی ایده های سید Javad Tabatabai و تأثیر وی بر تأیید سیاسی ایران در زیر می پردازیم:

****

سید Javad Tabataba’i (1 دسامبر 2008 – 1 مارس) سرمایه فکری منحصر به فرد و بی سابقه ای برای ایران مسئول ایران در دوره تفکر سیاسی عمیق بود. جای خالی از عزت ایران و ارزیابی های فکری شجاعانه وی ، به ویژه در این زمان ، در زمان و در چارچوب ایرانیان ما با مراحل و نگرانی های لرزان و در زمینه صداقت و آزادی ایران ، پشیمان خواهد شد.

او یک فکر سیاسی بود که موضوع ایران را در مقیاس تمدن تعریف و مطالعه کرد. ایران برای او بود. هر مسئله ای فقط برای او مهم بود تا حدی که او با موضوع ایران ارتباط داشت. صحبت از ایران ، مطابق با روابط فرهنگی طولانی و انجمن های تمدن بود. با این حال ، از مسائل درهم تنیده ایران امروز و تهدیداتی که باعث در معرض خطر یکپارچگی آن شد ، آگاه نبود. شما در مورد حفظ ایران فکر کردید ، و او در مورد آن نوشت و نوشت ، و در این راستا ، میرزا ابولغاسم ، معاون فراهانی ، از ماکیاولی یادآوری شد که باید دفاعی باشد و مهم نیست که دشمنان ملت و کشور چه مهم نیست.

در همین قیاس ، ایران و منافع عمومی ایرانیان برای او اصل بودند. او به معنای کلمه ایدئولوژیک کلمه ناسیونالیست نبود ، بلکه ایران را به عنوان ملت قبل از تولد ملیت مدرن و ایرانشهر به عنوان یک هویت سازمان یافته و مداوم ، که قبلاً بر ناسیونالیسم مدرن بود ، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. عناصر محبوب و مفاهیم ایران و مفاهیم ایرانشهر مؤلفه های سازنده اصل اساسی و اساسی اندیشه سیاسی ایران بودند. برای او ، ایران قرار نیست مطابق با الگوی خارج از این اساسی یا غریبه دوباره تأسیس شود. من ایران شاهری ، که در اندیشه سیاسی می شناخت و ساختم ، یک واحد تمدن مبتنی بر این اصل بود که “ایران” تمام مؤلفه های ایرانشهر را دارد. Iranshahr Tabatabai مانند هیچ شهری در گذشته یا در نزدیکی دیگران نبود. ایران تنها بود. بر خلاف برخی از گمانه زنی ها ، ایران یک مفهوم مفهومی متعالی و متعالی نیست. در فرمولاسیون خود ، ایران مفهومی از امن است.

بر این اساس بود که Tabatabai هیچ ارتباطی با تشکیل مفهوم استثنایی ایران و شکایت از استثناء ایران و ناسازگاری آن نداشت. او نه تنها ماهیت ایران را به عنوان یک ملت و ایران به عنوان متمایز از سایر شهرها و ملل ، بلکه نحوه درک گذشته ایران و نحوه باز شدن یکپارچگی فعلی در این درک استثنایی از ایران می دید. وی صریحاً گفت كه ایران یكی از ملل نادر و شهرهای نادری است كه بسیاری از ویژگی های ناخودآگاه و باورنکردنی را با سایر ملل و شهرها در مقیاس چند هزار ساله ، از زبان ، دین ، ​​فلسفه ، عرفان و دین گرفته تا شهرنشینی ، موسیقی ، شعر و صنعت پیدا كرده است. از نظر وی ، ایران استثنایی است ، و بنابراین ، از درون خود ، مبتنی بر اوراق قرضه بیگانه یا شبیه سازی بیگانگان بر اساس پروژه های غیر ضروری و قلمه نیست. بر این اساس ، هم نوسازی و هم اسلام گرایی و هم برنامه فکری راست و چپ ، رادیکال و اصلاحی و پروژه های “آنچه که …” در ایران داشت و مشکلات اساسی را به همراه داشت و همه را بیشتر و کمتر استریل و ناسازگار با وجود استثنایی ایران می دانستند. او تمام این برنامه های فکری و سیاسی را بخشی از تاریخ افول و امتناع از اندیشه می داند.

Tabatabai یک “انحطاط” بود ، علاوه بر درک این نزول ، وی معتقد بود که انحطاط و اندیشه عظیم اندیشه سیاسی آخرین و اجتناب ناپذیر ما ، ایرانیان در قرن گذشته بود و مگر اینکه ایرانیان بتوانند درک خود را از خودشان تغییر دهند. علاوه بر این ، Tabatabai “انحطاط” بود ، هم به معنای “تفکر” (یعنی ترس و تفکر). او انحطاط اندیشه سیاسی و امتناع آن را در مرکز تدوین “مسئله ایران” داشت و تا آخرین روزهای زندگی فکری تولیدی خود در مورد آن فکر کرد. و او همچنین نگران روز بعد ایران بود. همبستگی های عملی دژنراسیون و امتناع فکری وی وحشت داشت و به ویژه در ماههای آخر زندگی فکری وی ، وی سعی کرد راهی برای خلاص شدن از شر این بن بست تاریخی پیدا کند. از آخرین نوشته هایی که وی در ماه های اخیر منتشر کرد ، گویا نور اندیشه نوآورانه در ذهن و قلب او مشخص بوده است. و شاید به همین دلیل است که برگ مکانیسم سفر فکری طولانی مدت خود را داشته است و در راه راه نبود. شاید او می خواست از تولد یک فکر جدید استقبال کند ، به فکر آینده ای روشن تر از بعید ایران و درخشان تر از ایرانیان ساده اما مداوم است.

در پاداش یکپارچگی مناطق اندیشه و گفتار و اعمال ، او به سرعت او را از خانه معنوی خود ، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، حداقل ، مکان مناسب و باریک و کوتاه و کوتاه خود ، سوار کرد. و این خانه ای بود که شما حسادت می کردید. با این حال ، با توجه به تعداد ناشران کار خود ، و اپیدمی ادبیات وی در این سالهای طولانی و در زیر این سقف های کوتاه ، دانشمندان و دانشجویان ، هر دو مخالف و یا موافق هستند ، او آثار خود را کوتاه و طولانی ، بیش از دیگران خواند و از او انتقاد و انتقاد کرد. و بنابراین ، نه عظمت او ، بلکه عزت آن موقعیت ، به اندازه قد کوتاه آنها.

وضعیت دشوار ایران و نابودی دانشگاه و وضعیت فکری در ایران باعث شده او تلخ شود و زبان خود را مسموم کند. اما این تلخی نمی تواند اهمیت ایران را کاهش دهد و در مورد آن فکر کند ، یا اشتیاق به زندگی برای ایران را فرو بکشد یا از ذهن و طنز جبلی دست بکشد. نقش سایه طنز تلخ ، که روی بسیاری از آثار او نشسته است ، همان حس دوگانه را نشان می دهد.

در ملموس ، او غیر ضروری بود و در انتقاد ، او یک قدم شتاب ، باز و باز ، باز ، روان و یک قدم گرم و چابک داشت. این ترکیب ، هم در فرهنگ عمومی و هم در فرهنگ نخبگان ما ، اغلب برای توهین و توهین انجام می شود و از این رو هیچ تحمل نیست. با این حال ، علاقه مندان انتقادی که مسئله ایران را مسئله خودشان می دانند ، و می توانند به آموزه و ناخودآگاه ایران شهادت دهند ، عمیق ترین شهد و نگاهی دقیق به آثار او از قلم و غیره عذرخواهی می کند.

سید جاواد تاباتابای ، با تیغه قلم وحشیانه و انتقادات عمیق از پادشاهان پادشاهان توهم پادشاهان توهمات ، و خیالات ساریر آقا را فاش کرد و دانش خالی و برهنه آنها را فاش کرد. در پاسخ به انتقادات و انتقادات سیستماتیک وی از برنامه های خام اسلام گرایی سیاسی ، بسیاری از نهادهای کوچک و بزرگ در میان سرمایه بین المللی امنیت بین المللی کشور و باشکوه و چسب و چسب و چسب قرار گرفته اند. آنها نوشته های حجیم را ضبط و تحویل دادند و تحویل دادند ، اغلب با ارزش تر از کاغذ و ترکیبی که برای چاپ بی فایده و بی فایده بود. به گفته تاباتابای ، در آخرین یادداشت در نشست سالانه انجمن علوم سیاسی ، دعوت زنده داوود فیحی ، چاه ویلی ، که بسیار بزرگ و بزرگ شد ، هرچند که برای تفکر سیاسی تشنه ایران نبود ، اما حرفه و ایمنی و ایمنی زیادی داشت.

او رفت ، اما داستان فکر او باقی مانده است. و همه این آزار و اذیت ها و حفاری ها هنوز دفن نشده اند ، فراموش نشده اند و “اگر صورتهای فلکی آنها منصوب شوند” و هنوز هم در حرفه حفاری و آزار و اذیت ، آنها هنوز نمی توانند داستانی داشته باشند ، یا داستانی داشته باشند ، یا به خود گوش دهند ، یا به آنها گوش دهند. همه اینها شکست خورده است.

اندیشه سیاسی در ایران ممکن است هنوز غنای زیادی نداشته باشد ، اما تأثیرات وی و واکنش هایی که در نقد و انتقاد این آثار مطرح شده است ، غنای کمی نداشت. با این حال ، روشن است که قدردانی از تلاش فکری وی و انتقاد از آراء وی نبوده است ، و قرار نیست با او ارتباط برقرار کند.

همانطور که شعله چراغ های زندگی او ، زندگی او فرو ریخته است ، و دامنه او با خوانندگان مشتاق و مشتاقش به گردش غیر ضروری AJL رسیده است و آخرین فصل دفتر روشنفک او ناتمام بود. چیز ناتمام قول استمرار است. اندیشه ناتمام او همچنین می تواند قول دهد که امکانات آینده را باز کند و به سمت افق هایی که جامعه روشنفکر ایران در گفتگوی غیاب با او باز و باز خواهد شد. اعماق فکری و سیاسی وی تا آینده قابل مشاهده در مرکز انتقاد و عقیده ایران قرار خواهد گرفت و حوزه اندیشه سیاسی ایران گرم می شود. چنین باد!

روان خالص در سایه زندگی مهربان جهان ، شاد و روشن!

بیشتر بخوانید:
سید جاواد تاباتابای ؛ از تجدید نظر در ایده های اصلی گرفته تا انتقاد از سوابق فکری
Seyed Javad Tabataba’i: ما در بدبختی کامل هستیم / ایران موضوع دانشگاه های ما نیست / ما هیچ ایده ای آماده نداریم
روایت جاواد تاباتابای از شکست قدرتمند اگر مردم / ضرورت درک ماهیت مردم و قدرت نادیده گرفته شود

1



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7256

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *