ملکی و بررسی تفاوت لذت و رنج بین زنان / مردان و زنان باید دیده شود / جنبش فمینیسم به دنبال تعریف مجدد همه زمینه ها است


طبیعت رمان “ستاره باران”

به گفته خبرگزاری اخبار آنلاینبه گفته ایرنا ، مصطفی ملکی ، فیلسوف ، متفکر ، متفکر و مترجم آثار فلسفی در پرده برداری و نقد کتاب “ستاره باران” توسط آزام نادری در خانه علوم انسانی ، با اشاره به نیاز به درک ادبیات عشق جدید ، گفت: به نظر من این یک رمان عاشقانه نیست بلکه یک رمان درباره مشکلات عشق است. اعظم نادر داستان خود را به دو خط روایت می کند تا مشکلات عشق را به تصویر بکشد. یکی از این خطوط به زندگی یک زن 5 ساله به نام استار و دختر نوجوانش اختصاص یافته است و دیگری به دنیای خیالی و ذهنی قهرمان داستان که همیشه از تخیل خود در دنیای عاشقانه استفاده می کند.

وی افزود: “در ادبیات فارسی ، نثر کمتر مورد استفاده قرار می گیرد و ما بیشتر به احتمال زیاد با شعر روبرو می شویم. از طرف دیگر ، در ادبیات عاشقانه فارسی ، بیشتر قهرمانان زن در مرکز توجه قرار دارند. این قهرمانان با زنان دیگر در تخیل ارتباط برقرار می کنند تا مشکلات عشق را تسهیل کنند. به عنوان مثال ، این کتاب ده زن از ادبیات کلاسیک فارسی ، هر یک در یک قسمت از بخشی از کتاب: Zohbano. شیرین از Khosrow و Shirin Nezami ، Weiss of Weiss و Ramin ، Zulikha از یوسف و یوسف در یوسف هر یک از شخصیت ها ، شاهنام است و افرادی مانند شیخ سننا و شخصیت های دیگر ، طرف مقابل داستان نیستند ، اما مشکلات عشق از چشم انداز زنان که در آن وجود دارد.

اجتناب از افکار فلسفی که انسان را ترکیبی از بدن و روح می داند

مالکی با اشاره به اهمیت داستان عشق و مشکلات آن ، به ویژه در جامعه ای که بین سنت و مدرنیته نوسان دارد ، اظهار داشت: یکی از نکات مهم در کتاب این است که ما باید ایده های فلسفی را که انسان را ترکیبی از بدن و روح می داند متوقف کنیم. انسانها نه تنها از این دو جنبه بلکه از ترکیب دو موجود درونی که هویت انسانی را با هم تشکیل می دهند ، ساخته شده اند. این دیدگاه عمیق از وجود انسان در تجزیه و تحلیل مشکلات عشق و روابط انسانی در کتاب بسیار برجسته است. با ساده ترین زبان می خواهم بگویم که ما معمولاً فکر می کنیم سه دسته در جهان وجود دارد. یکی از موجوداتی که بدن دارد اما از آن آگاه نیست ، مانند جمادات یا گیاهان. این تنها شیء است و هیچ آگاهی ندارند. دسته دوم موجوداتی است که آگاه هستند اما بدن مانند خدا یا روح ما ندارند. دسته سوم هر دو انسانهایی هستند که هم بدن و هم آگاهی دارند. این تصور باعث می شود که فکر کنیم بدن و آگاهی یا به عبارت دیگر ، ماده و روح باید همیشه هماهنگ باشند ، اما این دو همیشه سازگار نیستند.

فیلسوف افزود: در طول تاریخ بشر ، این سؤال مطرح شده است که آیا بدن و روح همیشه باید هماهنگ باشند. به عنوان مثال ، مولوی می گوید تا زمانی که بدن را روغنی و شیرین نگه دارید ، نمی توانید روح خود را رشد دهید. در حقیقت ، در ادبیات عرفانی و فلسفی ما ، همیشه استدلال می شود که انسان موجودی پیچیده ای است که هم خاصیت جسمی و هم روحی دارد ، اما این خصوصیات ممکن است با یکدیگر متناقض باشد.

ملکیان گفت: در کتاب ستاره باران ، این تضاد به خوبی نشان داده شده است. وقتی بدن خود را به خواسته های آنها می کشید ، احساس گناه می کنید ، زیرا فکر می کنید ممکن است به روح خود خیانت کنید. در این حالت ، شما ممکن است از برآورده کردن خواسته های جسمی خود امتناع ورزید یا آنها را با شرم انجام دهید. در مقابل ، وقتی به خواسته های معنوی خود توجه می کنید ، با افتخار از آنها پیروی می کنید و احساس می کنید که در مسیر حقیقت ، خیر ، عدالت یا آزادی قدم می زنید. در اینجا ، در ذهن شما ، خواسته های جسمی و روحی کاملاً متفاوت و گاه متناقض است. سرانجام ، این تصور که بدن و روح دو بخش جداگانه از ما هستند ، هر یک از نیازهای این دو بخش را به طور جداگانه مدیریت می کنند. اگرچه بدن و روح در نهایت یک موجود واحد را تشکیل می دهند ، نیازهای جسمی ، روحی و روحی باید کاملاً دقیق برآورده شود.

تفاوت لذت و رنج منجر به برتری مردان می شود

استاد فلسفه افزود: “مطالبات باید با نیازها اندازه گیری شود و اگر ما نیاز را برآورده نکنیم ، نباید آن را برآورده کنیم ، خواه جسمی باشد و چه روانی.” بنابراین هر چیزی که از گروه مورد نیاز باشد باید بدون شرم انجام شود. اما اگر یک میل با نیاز ناسازگار باشد ، باید از تحقق آن خودداری کنیم. اگر نیاز به آن را در نظر نگیرد ، باید نسبت به آن بی تفاوت باشیم. این مهم است که ما موجودات پیچیده ای باشیم و نیازهای متفاوتی داشته باشیم. به خصوص نیاز جنسی که برخی از فیلسوفان متفاوت تفسیر کرده اند.

ملکیان گفت: “برخی از آنها زن و مرد را بسیار متفاوت می دانند ، مانند تفاوت در ظاهر بز و گوسفند ، اما این تصور که بشریت متفاوت است و یکی از آنها برتر است.” این تصورات غلط بر روابط انسانی ، به ویژه در مؤسسات اجتماعی مانند خانواده ، سیاست ، آموزش و آموزش ، علوم ، هنر و قوانین تأثیر می گذارد. در این رابطه ، ما می گوییم که زن و مرد از چیزهای مختلف لذت می برند و از آن رنج می برند ، بنابراین در رفتارهای آنها تفاوت هایی وجود دارد ، اما تحقیقات علمی نشان می دهد که انسان از نظر روانشناختی و روحی مشابه است و تفاوت های جسمی و جسمی آنها نمی تواند پایه ای برای تفاوت های روانشناختی باشد.

تفاوت در لذت باعث برتری مردان نمی شود / زنان و مردان باید دیده شوند / جنبش فمینیسم به دنبال تعریف مجدد همه مناطق است

دکتر مصطفی ملکیان

وی گفت: “اگرچه تفاوت هایی بین زن و مرد در سطوح سطحی تر مانند زیست شناسی و فیزیک با پیشرفت علم وجود دارد ، اما این اختلافات کمتر و کمتر است.” نکته مهم برای درک مسئله برابری بین زن و مرد است. هر صفتی که یکی داشته باشد ، نباید از دیگران ممتاز یا محروم شود زیرا آنها به اختیار خودشان نیستند. اگر ویژگی ای که توسط دانش و اراده خود شخص به دست می آید ، باید آن ویژگی را برای فرد نوشته شود ، اما خصوصیاتی که ما در آن دخالت نکرده ایم نباید به فرد امتیاز خاصی بدهد. در نهایت ، مفهوم حقوق بشر این است که به دلیل ویژگی های غیر عمدی و طبیعی ، هیچ تفاوتی در حقوق افراد وجود ندارد. این عقیده که زن و مرد باید از حقوق برابر برخوردار باشند ، زیرا آنها خود را به عنوان زن یا زن انتخاب نکرده اند ، منطقی است.

حرکت فمینیسم و ​​مراحل رشد

استاد فلسفه ، با اشاره به تاریخ جنبش فمینیسم ، اظهار داشت: در مرحله اول ، این هدف برای آزادی زنان و برابری آنها با حقوق مردم بود. در مرحله دوم ، جنبش بر برابری قانون تأکید کرد. اما در مرحله سوم ، بحث ها به یک زمینه جدید رسیدند: این که به زنان اجازه داده می شود نگرش خود را نسبت به جهان بیان کنند ، به ویژه در زمینه های مختلف علمی و فلسفی. به طور سنتی ، تصاویر جهان توسط مردان بوده است. در منطق ، ریاضیات ، علوم تجربی ، فلسفه ، تاریخ و حتی در حوزه های مذهبی و مذهبی ، مردان بر افکار و دیدگاه ها غالب شده اند.

ملکیان با اشاره به اینکه در دوره جدید فمینیسم ، زنان نیز باید این فرصت را داشته باشند که نگرش ها و تصاویر مختلفی از جهان را ارائه دهند: این ممکن است در برخی زمینه ها مانند منطق ریاضی یا علوم تجربی طبیعی کمتر مشهود باشد ، اما در علوم انسانی و به ویژه در علوم عرفانی ، امکان درک زنان وجود دارد. به همین دلیل ، ما باید به اکتشافات و آموزش هایی که زنان برای ورود به دنیای علمی و دانشگاهی به دست می آورند ، اجازه دهیم ، همانطور که در حال حاضر ، اکتشافات و آموزش مردان وارد این زمینه شده است. این دموکراتیک سازی می تواند تصاویری را که زنان از جهان می دهند در کنار تصاویر مردان درک و ارزش گذاری کند. در زمینه های فلسفی و عرفانی ، زنان ممکن است تجربیات متفاوتی از مردان داشته باشند و این را باید در نظر گرفت. بنابراین ، برابری در نگرش و فرصت های برابر برای بیان تجربیات و دیدگاه ها ضروری است.

حضور کریستالی عشق

وی با تأکید بر اینکه “عشق” مفهومی است که می تواند معانی مختلفی داشته باشد ، گفت: عشق به عنوان یک احساس ، عشق به عنوان یک تعلق یا عشق به عنوان یک تعهد و محرمانه بودن. هر یک از این معانی ساختار خاص خود را دارند و در هر یک افراد ممکن است مهارت یا تجربه متفاوتی داشته باشند. بنابراین ، هنگامی که افراد در عشق ماهر هستند ، این مهارت ها باید در انواع عشق منتقل و قابل درک باشند. تمام اعتقادات ، احساسات ، احساسات و خواسته ها باید کاملاً و به وضوح بیان شود تا هیچ ابهام باقی نماند. مانند یک حضور کریستالی است. کسی که دوست دارد می تواند در قلب خود آرزو کند که زندگی کسی که دوست دارد بهتر و بهتر از اوست. این همان عشق است.

به گفته فیلسوف ، یکی از مشکلاتی که در این رابطه بوجود می آید این است که طرفین ، خواه آنها زوج باشند و چه شرکای دیگری ، نمی دانند که یک طرف ممکن است عاشق باشد و دیگری این احساس را ندارد. علاوه بر این ، عشق بین این دو نفر می تواند متفاوت باشد. عشق یکی به شریک زندگی خود با عشق او به دیگری متفاوت است. این عشق ها ساختار و عملکرد متفاوتی دارند و این تفاوت ها باید شناخته شود.

زن و مرد باید دیده شوند

وی افزود: در بحث مکالمات منطقی و اخلاقی ، این گفتگو باید مبتنی بر استدلال باشد ، نه احساسات و احساسات. اگر کسی محبوب باشد ، ما باید به دنبال درک علت این رفتار باشیم. در یک گفتگوی منطقی و اخلاقی ، هدف درک علل و انگیزه ها ، نه تنها قضاوت و گناه است. باید توجه داشته باشیم که زن و مرد باید دیده شوند. نه تنها از نظر ظاهری ، بلکه در یک گفتگوی منطقی و اخلاقی نیز می توان تحقق یافت. در این نوع گفتگو ، هیچ اعتماد به نفس وجود ندارد. دیدن این بدان معنی است که فرد احساس می کند که وجود آنها توسط دیگران درک و شنیده می شود. شخصی که دیده نمی شود و شنیده نمی شود ممکن است به تدریج به رفتارهای خود تخریب و ضد اجتماعی روی آورد. بنابراین ، این گفتگوی منطقی و اخلاقی می تواند به ایجاد سلامت روان و روابط مناسب کمک کند.

در پایان ، ملکیان گفت: “سرانجام ، موسسه خانواده بسیار مهم است. حتی اگر یک مورچه با ابزارهای دقیق حرکت کند ، اگر مسیر آن صحیح نباشد ، نتیجه اشتباه خواهد بود. در رابطه زوج ، اگرچه هیچ کس ممکن است اشتباه کند ، درگیری ها و مشکلات ممکن است ناشی از عوامل دیگر باشد. این مشکلات در نهایت می تواند منجر به بحران ها شود.

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7214

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *