روایت هاجاریان درباره “تهران وحشت زده تهران”



گروه اندیشه: یادداشت دکتر سعید حاجاریان ، که در سال ایران منتشر شد ، با عنوان “قبیله تهران” ، ریشه های ناامنی در تهران را بررسی می کند و با تمرکز بر قتل یک دانش آموز در دانشگاه تهران. نویسنده با تجزیه و تحلیل نابرابری های اجتماعی ، عدم حضور دولت و توسعه نامتعادل ، عوامل مؤثر در این حادثه و ناامنی مشابه را توضیح می دهد. در این یادداشت ، حاجریان قتل یک دانش آموز در دانشگاه تهران را به عنوان سمبل وضعیت ناامن و نابرابر جامعه ایران تجزیه و تحلیل می کند. او معتقد است که نابرابری های عمیق اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی ، به ویژه در کلانشهرها مانند تهران ، پایه و اساس چنین حوادثی است. این یادداشت به شما برمی گردد:

****

من در حال فکر کردن بودم و به دنبال موضوعی برای نوشتن یادداشت نوروز بودم که باعث شد من به ذهنم فکر کنم. این قتل دانشجویی در دانشگاه تهران در نزدیکی CUI دانشگاه بود. این رویداد به طور طبیعی می تواند با رویکردها و نظریه های مختلفی در زمینه جامعه شناسی ، جرم شناسی و غیره توضیح داده شود. من همچنین سعی خواهم کرد که این موضوع را از یک زاویه بحث کنم. به نظر من ، “نابرابری” یکی از مؤلفه های اصلی است که می تواند جامعه ایران امروز را به تصویر بکشد. نابرابری قبلاً در ذهن افراد در قالب رویکردهای تطبیقی ​​بود. اما کاری که ما انجام داده ایم به حدی است که شهر و شهروندان را رها نمی کند.

وقتی به طرفین رویداد حفره دانشگاه نگاه می کنیم ، حساسیت ما به دو موضوع جذب می شود:
اولین دانشجوی نابرابر (قومی ، مذهبی و جغرافیایی) و حضور وی در دانشگاه تهران است [احتمالا] این امر به دلیل جبران نابرابری و پر کردن شکاف اطراف مرکز بوده است. دوم ، یک دزد قاتل که ذهن و وجدانش آنقدر با نابرابری مختل شده است که نمادی از دانش آموز نیست ، که نمادی از نیرو و نیرو نیست! بازیگری است در نوجوانی و جوانی ما ، دهه 1980 و 1980 ، برخلاف تصویر امروز ، ایران و به ویژه ، پایتخت با نابرابری قابل توجهی و فاصله طبقاتی روبرو شد. فاصله بین حاشیه ها و متن آنقدر زیاد بود که گویی ما با دو تهران یا حتی چند تهران روبرو شده ایم و این در سبد خرید خانگی ، سبک پوشش ، زیستگاه ، امکان آموزش و غیره برجسته بود و همیشه به عنوان حاشیه نشینی مرکز در حال افزایش بود. در عین حال ، علاوه بر مشاهدات دست اول ، یک کتاب نیز مورد توجه من قرار گرفت. کتاب “قبیله تهران” توسط آقای Morteza Moshafiq Kashani. این رمان منعکس کننده تضادهایی است که جامعه پس از مؤسسه با آن روبرو بوده و نوعی جامعه را از هنجارهای زمان خود به تصویر می کشد.

عدم وجود دولت ، ضعف قانون ، صرف نظر از نمونه هایی مانند دولت های فاشیست و استبدادی ، حضور و فعالیت دولت ، قانون است. تأسیس دولت به طور کلی منجر به خاتمه هرج و مرج و بی قانونی می شود. در “قتل دانشجویی …” ما در وهله اول با وضعیت غیبت روبرو شده ایم. دولتی که نتوانسته شهروندان را در قالب سیاست های کلان و در قالب تورهای محافظ ، ابدیت و ذهن برای ادامه زندگی عادی ، یعنی تفسیر فوکویی از دولت خود ، ترغیب کند … دولت علاوه بر نیاز به امنیت و عدالت. فقدان دولت اما در همان نقطه متوقف نمی شود. در اوایل دهه 1980 ، با مقایسه اوضاع در شهر و تهران ، اشاره کردم که “تقسیمات طبقاتی و اختلافات گفتمان با هم کار می کنند و به تدریج به اعتراضات ضد سیستم تبدیل می شوند.”

اگر در دهه 1980 و گفتمان ، اختلافات طبقاتی و گفتمان منجر به ترور و از بین بردن جسمی موضوعات خاص شود ، اکنون دایره اقدامات به حدی گسترده شده است که علاوه بر این که وضعیت خاص و عمومی را در بر می گیرد ، وضعیت دولت و عملکرد آن به ترتیب ایجاد آن را در نقطه کانونی به چالش کشیده است. بر اساس تجزیه و تحلیل موج چهارم از بررسی ملی ارزش ها و نگرش ها و در پاسخ به این سؤال ، “معمولاً در شهر و خیابان چقدر احساس امنیت می کنید؟” این شهر و خیابان از منظر افراد جوان و ناامن به تصویر کشیده شده است ، که تأیید می کند که عدم وجود دولت ، عدم توجه به دماسنجهای جامعه و در نتیجه بی تفاوتی به نهادهای حقوقی و عناصر بازدارنده و جرم است.

دوم “دکترین تحول” و توسعه نیافته ، از جمله جنبه های واقع گرایانه مناطق کلانشهرها ، به ویژه تهران ، مسئله رشد نامتقارن و پیامدهای آن از تحول است. در بحث توسعه ، من همیشه از آن نظریه هایی که به طور موازی توسعه و امنیت را هدایت کرده اند ، دفاع کرده ام. از آنجا که من معتقدم که عدم تقارن در یک فرآیند منجر به توسعه توسعه می شود. به عنوان مثال ، و در مورد حمل و نقل شهری و ترافیک ، ما دسترسی شهروندان به مناطق مختلف شهر را تسهیل می کنیم ، حمل و نقل ارزان به نظر می رسد مهم و دوراندیشی به نظر می رسد ، در حالی که در قلب آن ، به دلیل توسعه و مرکز مرکز اطراف آن ، به جای گسترش شهر غیر ضروری و ناگوار است! علاوه بر این ، توسعه نیافته نیز از لرزش امنیت برخوردار است. در تهران ، دو علامت توسعه نیافته به طور فزاینده ای توسعه نیافته است. اولین تاریکی نسبی و مطلق در معابر شهری و دیگری موتورسواری است.

اولین مورد خروج چرخه تأمین مالی و زیرساخت ها برای توسعه شبکه برق و دیگری عدم وجود یک پروژه توسعه مؤثر برای کاهش ترافیک شهری است. این عوامل به ترتیب ترافیک عادی شهروندان را مختل کرده است. برای اینکه بیشتر در مورد موضوع “سرمایه اجتماعی” تأمل کنیم ، باید تا حد زیادی از بین برویم. سطح پایین سرمایه اجتماعی در عدم اعتماد به نفس شهروندان به گونه ای مشاهده می شود که جامعه دائماً در یک غیر طبیعی است و چسب همبستگی از بین می رود. شاید دادگاه ها ، زندان ها و مراکز پزشکی بتوانند این وضعیت را به خوبی به تصویر بکشند. فقدان سرمایه اجتماعی نیز در بی اعتمادی شهروندان در سازمان های دولتی آشکار می شود ، علاوه بر مشاهدات میدانی و روایت های شهروندان ، تحقیقات کمی و نزولی اعتماد به نفس در نهادها و آژانس ها می تواند بسته و با این روند مقایسه شود.

در نتیجه ، این شعر موضوعاتی است که پس از گذشت نزدیک به صد سال ، پرونده تهران همچنان یک پرونده باز مخوف است و جایی که غذاهای دانشگاه ، در یک محیط تاریک و تاریک ، دانشجوی دانشگاه مادر است.

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7214

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *