
گروه فکری: نقل از کوتاه زیر مصاحبه نیستیتمن با جی دیوین کشاورزاستاد اقتصاد پیچیدگی در دانشگاه آکسفورد استخراج شده است. این مصاحبه توسط فرشته هیدات ترجمه شده و در سایت علوم انسانی منتشر شده کشاورز دانشمندی است که با نگاهی متفاوت به اقتصاد و سیستم های پیچیده ، معتقد است که جهان بیشتر از آنچه تصور می کنیم و فرضیات اساسی اقتصاد مدرن اشتباه است. این ممکن است برای مردم ایرانی که می خواهند اقتصاد بحرانی را به طور دائم نظارت کنند ، مهم باشد. مهمترین نکات و آنچه کشاورز می خواهد بگوید شامل شکست دادن شانس علم ، انتقاد از اقتصاد سنتی ، اهمیت علم پیچیدگی ، استفاده از پیش بینی های اقتصادی ، پیش بینی انرژی تجدید پذیر و نیاز به یک اقتصاد واقع بینانه تر است. به طور خلاصه ، کشاورز می گوید که با استفاده از علم پیچیدگی و کنار گذاشتن تصورات غلط از اقتصاد سنتی ، می توانیم درک بهتری از سیستم های پیچیده مانند اقتصاد داشته باشیم و در نتیجه تصمیمات بهتری برای آینده بگیریم ، به ویژه در مواجهه با چالش های بزرگ جهانی. وی بر قدرت پیش بینی های دقیق و نقش علم در سازماندهی جوامع پیچیده تأکید می کند. این نقل از در زیر آمده است:
****
در سال 2 ، جی دیوین کشاورز وارد کازینوئی در لاس وگاس شد و دزدید. هیچ کس متوجه شغل خود نشد: برای دیگران ، او یک جوان 5 ساله بود که تازه بازی رولت می کرد. کازینوها با دقت بر تقلب در بازی های کارت نظارت می کنند ، اما چرخ رولت که می چرخد در واقع به عنوان یک شماره تصادفی عمل می کند ، و فقط این استراتژی تا حدودی فرصتی است. کشاورز راهی پیدا کرده بود تا شانس را شکست دهد.
هنگامی که چرخ در حال چرخش بود و توپ سر و صدا می کرد ، او شروع به فشار دادن کلیدهایی که در کفش های خود پنهان کرده بود و الگویی را که ساعت ها در خانه تمرین کرده بود ، دنبال کرد. هنگامی که توپ از یک نقطه مرجع عبور کرد ، یک کلیک ، هنگام چرخش چرخ ، یک کلیک چرخید. در داخل پیراهن خود ، اولین محاسبات پوشیدنی در جهان ، که کشاورز و دوستانش از صفر ساخته بودند ، ورودی ها را پردازش می کردند و به احتمال زیاد موقعیت هایی را ارائه می دادند که توپ را می توان متوقف کرد و او در زیر بغل خود لرزش می کرد. رایانه ای که “هری” نامیده می شد – صمیمی ترین دوست او – توانست کازینو را شکست دهد و در بازی جایی که بازیکنان همیشه از دست داده اند ، امتیازات کامل کسب کنند.
کشاورز استاد دانشگاه آکسفورد است و در سیستم های پیچیده فعالیت می کند. او این را در دفتر خود در دانشگاه به من گفت. یادآوری داستان لبخندی بر لب او آورده بود. او قد بلند است و دارای بدن ورزشی است. پیشانی بلند و ریش بلند او به او ظاهری شبیه داروین داد. وی گفت که هنگام تمرکز روی سیستم رولت ، “هیجان زده ، ترسیده و عرق می کند”. این اولین ماجراجویی او برای به چالش کشیدن مرزهای قانون نبود. او با حفر تونل بیش از 5 متر برای قاچاق موتور سیکلت از مرز مکزیک ، کمبود درآمد خود را جبران کرده بود –اما هدف او درآمدزایی نبود. کشاورز و دوستانش ریاضیدانان تجربی بودند. آنها ثابت شده اند که کشاورز امروز از همیشه مهمتر است: جهان برجسته تر از آنچه تصور می کنیم و فرضیات اساسی اقتصاد مدرن (و در نتیجه سیاست) اشتباه است.
در کنار کشاورز یک شبح نامرئی در کازینو بود که وی در 5 سال از پیر سیمون لاپلاس در مورد آن صحبت کرد. در کتاب خود با عنوان “رساله فلسفی در مورد امکانات 1” ، نوشته شده است ، “برای اینکه فردی به اندازه کافی واقعیت در مورد جهان و پیامدهای آن را بشناسد ،” هیچ چیز ناشناخته نیست و آینده ، مانند گذشته ، برای حال حاضر است. “از آن زمان ، دانش آموزان فلسفی این ایده را مطرح کرده اند که در دنیای جبر آینده از پیش تعیین شده است.
آیا کشاورز به اراده آزاد اعتقاد دارد؟ او اخیراً زیاد فکر می کند. طلاق او را وادار کرده است تا در مورد میزان مقصر اقدامات خود تأمل کند. او می گوید که این چرخه “شانس” ما را در ژنتیک و وقایع زندگی شکل می دهد و وی به عنوان یک فیزیکدان اذعان می کند که جهان بر اساس قانون جبری فعالیت می کند. اما این بدان معنی نیست که آینده تعیین می شودزیرا جهان آشفته است. او می گوید: “اختلال به این معنی است که پیش بینی پیش بینی شده است.” بنابراین ، به یک معنا ، جبر جهان محلی اعراب را ندارد ، زیرا در آینده عدم اطمینان وجود دارد و این عدم اطمینان ذاتی است. “
با این حال ، بین تلاطم و پیچیدگی تفاوت وجود دارد. ما احتمالاً هرگز قادر به پیش بینی آینده نخواهیم بود ، اما سیستم های پیچیده می توانند رفتارهای قابل توجهی را نشان دهند. مغز انسان یا گروهی از مورچه ها “رفتار نوظهور” را نشان می دهد. “پدیده های نوظهور” در سیستم های آب و هوایی شکل می گیرد. اینها سیستمهایی هستند که در آن میلیاردها چیز در تعامل هستند ، و آنچه از این تعامل ها ناشی می شود – مانند یک زبان یا طوفان – دارای خواص کاملاً متفاوتی نسبت به مؤلفه های تشکیل دهنده آن است. علم پیچیدگی می تواند این الگوهای را شناسایی و شبیه سازی کند. کشاورز می گوید مهمترین استفاده از این دیدگاه در این زمینه است که برای توجیه هر تصمیم سیاسی استفاده می شود: اقتصاد.
تجربیات او در قمار و قاچاق ، به خودی خود ، به معنای علاقه به پول نبود. وی به عنوان سیستم های پیچیده به اقتصاد و بازارهای آن علاقه مند بود. از نظر وی ، “هدف از درآمدزایی نادیده گرفتن پول است.” این همان چیزی بود که او از سنین جوانی به دنبال آن بود. او در یک خانواده فقیر در سیتی نقره ، نیومکزیکو ، در خانه ای که وی را “استرس زا” توصیف کرد ، بزرگ شد. او می گوید: “زندگی در آن خانه غیرقابل تحمل بود.” 6 ساله بود که والدینش به پرو نقل مکان کردند و به پرو نقل مکان کردند او تصمیم گرفت با مربی خود ، یک فیزیکدان به نام تام اینگسون زندگی کند ، که او را “نبوغ و کاملاً متناقض با عرف” توصیف کرد. Farmer در دهه گذشته در حال نوشتن کتابی به نام The Dission 2 است که آن را به اینگون ارائه داده است. اینگسون در سال 2 درگذشت.
پس از فارغ التحصیلی ، کشاورز در حال خواندن شرح حال جی رابرت اوپیمر بود که پوستر تبلیغاتی را با نام این فیزیکدان عالی ترسیم کرد. این پوستر مبادلات سهام را در ملی لسل آلاموس ، جایی که اوپیمر رهبری اولین پروژه بمب اتمی را انجام داده بود ، ارتقا داد. کشاورز بورس تحصیلی را درخواست و پذیرفت ، اگرچه او یک زرادخانه بزرگ سلاح های هسته ای را “جنون” می دید و او هرگز روی سلاح کار نمی کرد. دانشمندانی که در زمینه سلاح کار می کردند به دفتر وی می آیند یا از او در کافه تریا می پرسند و سپس به کار خود بازگشتند ، جایی که کشاورز و همکاران غیرنظامی وی “پشت حصار” را صدا کردند.
دیدگاه او در مورد بمب با گذشت زمان تغییر کرد. پدرش در سواحل اوماها بود و در سراسر اروپا جنگید. او هنگام بمباران هیروشیما و ناگازاکی در حال سوار شدن به کشتی برای ژاپن بود و او ناگهان جنگ را پایان داد و او توانست به خانه برگردد. کشاورز هنوز با بمب مخالف است ، اما بدون آن ممکن است هرگز به دنیا نیامده باشد. مانند هر چیز دیگری ، این پیچیده تر از آنچه در نگاه اول به نظر می رسد.
در لوس آلاموس ، او آزادانه در حال تحقیق در مورد آشفتگی و پیچیدگی بوده است. هر وقت او در یک کنفرانس سخنرانی می کرد ، از مخاطبان سؤال می شد که چرا او از درک خود از پیچیدگی و پدیده های نوظهور در بازار سهام استفاده نمی کند ، و وی به هیچ علاقه ای به آن پاسخ داد. او گفت ، “من هیچ چیز در مورد اقتصاد نمی دانستم.” آنچه او در مورد اقتصاد می دانست عجیب بود: ایده هایی مانند بازارها بر اساس قوانین دقیق منافع شخصی کارآمد هستند یا افراد در بازارها. “آنها آنقدر واضح بودند که برای اثبات اشتباه خود هیجان انگیز بودند.”
او به وال استریت رفت و برای اولین بار در زندگی خود کت و شلوار خریداری کرد. او خود را یک انسان شناسی دید که فرهنگ کاملاً متفاوتی را مطالعه می کند. او گفت ، “من افرادی را که بیش از آنچه فکر می کردم آنجا بودند دوست داشتم.” در سال 4 ، کشاورز و دوست قدیمی وی ، نورمن هری پاکارد (که به نام او رولت بود) ، “پیش بینی” را تأسیس کردند. این شرکت از درک خود از پیچیدگی برای پیش بینی در بازارهای مالی استفاده کرده و معاملات اختصاصی انجام داده است ، به این معنی که استفاده از پول بانک به نمایندگی از بانک ، و اگرچه نسبتاً کوچک بود ، اما کار بزرگی انجام داد. برجسته ترین سرمایه گذار جهان حدود 5 ٪ بهتر از بازار سهام ایالات متحده است. اما کشاورز و همکارانش 2 ٪ بهتر به دست آوردند. آنها سرانجام این شرکت را به مبلغ 5 میلیون دلار در سال 2 به بانک سوئیس UBS فروختند.
بازارها او را به خود جلب کرده بودند ، بنابراین او در اواخر دهه 1980 به بورس اوراق بهادار شیکاگو رفت. وی گفت: “در همه جا صفحه نمایش هایی وجود داشت که نشان می داد در جهان چه اتفاقی می افتد ، هزار نفر فریاد می زدند … و مردم با خبرهایی از طرف دیگر در حال اجرا بودند.” وی گفت که من احساس می کنم “همه نورون های جهان در آنجا جریان دارند” و تصمیمات بازرگانانی که فریاد می زدند در سراسر جهان پخش می شدند.
برای کشاورز ، اقتصاد بشریت در حال ظهور و خارق العاده بشریت است ، ابزاری که ما به عنوان یک گروه برای آن به منابعی دسترسی داریم که هزاران بار بیشتر از آن است که ما به تنهایی کار کنیم. اما این بزرگترین تهدید ما است زیرا این قدرت را ایجاد می کند که دنیای ناپایدار تری به ما می دهد. به گفته وی ، این ضرورت اقتصاد پیچیدگی را نشان می دهد -این نوع اقتصاد می تواند به ما کمک کند پیش بینی های بهتری داشته باشیم و تصمیمات بهتری بگیریم ، این هرگز اینقدر حیاتی نبوده است.
در سال 4 ، کشاورز و همکارانش در آکسفورد مدلهایی را بر اساس اصول اقتصاد پیچیدگی – بدون استفاده از فرضیات استاندارد اقتصاد و در نظر گرفتن جزئیات واقعی تر از کار شرکت ها – برای تجزیه و تحلیل پاسخ اقتصاد انگلیس به کرونا ایجاد کردند. پیش بینی آنها به طور قابل توجهی دقیق تر از بانک انگلیس بودبشر حال ، دشوارترین مسئله اقتصادی بشر چگونه است – انرژی تجدید پذیر ، با استفاده از مدل های دقیق مبتنی بر فعال فعال؟
او می گوید هرگز قدرت پیش بینی های خوب را دست کم نگیرید. قانون مور ، که پیش بینی می کرد که قدرت محاسباتی هر دو سال دو برابر خواهد شد ، در دهه 1980 فرضیه ای برای صنعت رایانه شد و اعتماد به نفس در شرکت ها را سرمایه گذاری کرده است -به دلیل هر ایده ، قدرت لازم به زودی فراهم می شود. در صورت مدل سازی صحیح ، همین امر می تواند در مورد انرژی تجدید پذیر نیز صادق باشد و اگر اقتصادی را بپذیریم که این نوع انرژی را پیش بینی می کند ، قطعاً بسیار ارزان تر از سوخت های فسیلی خواهد بود و این اتفاق زودتر از آنچه بیشتر مردم فکر می کنند اتفاق می افتد.
کشاورز می گوید بحران اقلیمی و افزایش خطر فاجعه دیگر ، مانند بحران های همه گیر و مالی ، اهمیت استفاده از یک اقتصاد واقع بینانه تر را در تصمیماتی که بر همه ما تأثیر می گذارد ، نشان می دهد. وی می گوید: “در سطح سیاسی ، به ویژه در سطوح بالاتر ، ما تصمیمات جمعی ضعیفی را انجام می دهیم … هرچه جهان پیچیده تر شود ، علم لازم تر فقط به خاطر خود علم است ، بلکه برای کمک به سازمان ما است.”
پاورقی:
مقاله 1-philosophical در مورد امکان
2 حس هرج و مرج
216216
منبع: www.khabaronline.ir