
سالمندان ، اگر جامعه وظیفه خود را بداند ، می تواند یک فصل آسایش باشد. نه پایان ساکت زندگی تحمل و نمادی از تنهایی رسمی.
فارس در یک خبر نوشت: ممکن است شنیدن این حرف عجیب باشد ، اما آخرین آمار از افزایش طلاق در میان سالمندان خبر می دهد. پدیده ای که برخی آن را نشانه ای از جسارت و آگاهی می دانند ، اما در واقع ، بازتاب سالهای غفلت ، سکوت عاطفی و خلاء سیاست های حمایتی برای یکی از آسیب پذیرترین گروه های اجتماعی ، سالمندان است.
ما زندگی نکردیم
روزی که ماهین ، یک سال 6 ساله از خانه خود خارج شد ، نه دعوا و نه فریاد. او فقط گفت ، “این بود و فرقی نمی کرد. ما هیچ زندگی نکردیم.” این جدایی نه ناگهان بود و نه استثنا. به گفته جاواد حسینی ، رئیس سازمان رفاه ، میزان طلاق در میان سالمندان رو به افزایش است و بخش قابل توجهی از زنان سالخورده به تنهایی زندگی می کنند.
بیش از نیمی از سالمندان ، به گفته همان مقام ، از احساس غفلت ، غفلت و انزوا رنج می برند. با وجود این هشدارها ، جامعه هنوز به پدیده طلاق با ظاهری سطحی و ساده نگاه می کند. بعضی اوقات با تعجب ، گاهی با تمسخر و گاهی اوقات با تحسین.
جدایی در پیری ؛ انتخاب یا اجباری؟
داده های دفتر سرشماری ایران نشان می دهد که طلاق در سن 5 سالگی در حال افزایش است. در استانهایی مانند تهران ، این نرخ در دهه گذشته دو برابر شده است. اما بر خلاف درک عامیانه ، بیشتر این طلاق ها شجاعت یا حقوق ندارند ، بلکه نتیجه خستگی ذهنی ، بی نظمی و سالهای تحمل روابط بی معنی است.
دکتر نایریه تاواکولی ، یک جامعه شناس خانوادگی می گوید: “ما از زنان سالخورده به عنوان نشانه آزادی صحبت می کنیم ، اما آنها اغلب هیچ منبع درآمد ، شبکه پشتیبانی یا سرمایه اجتماعی ندارند.” “رهایی بدون همراه فقط شکل جدیدی از پناهگاه است.”
طلاق ، اگر می توانید فرصتی برای بازسازی در سنین جوانی باشید ، منجر به افزایش انزوا ، تنهایی و آسیب روانی می شود.
طلاق دلپذیر ، بحران عمیق
ما در فرهنگی زندگی می کنیم که هنوز سالمندان را صرفاً یک دوره بیولوژیکی می داند ، نه اجتماعی. سالمندان باید ساکت باشند ، وابسته باشند ، سپاسگزار باشند ، اما او چاره ای ، اعتراض یا جدایی ندارد. همین الگوی باعث شده است که سالمندان در سالهای آخر زندگی در سکوت قریب به اتفاق زندگی کنند. تا آنجا که تنها راه خلاص شدن از شر آنها پایان رسمی رابطه است.
دکتر حمید رضا شاهموهمدی ، روان درمانی می گوید: “ما با نسلی از سالمندان روبرو هستیم که مهارت های عاطفی را یاد نگرفته اند ، و اکنون ، در پیری ، بدون هیچ گونه پشتیبانی اجتماعی ، آنها باید با عواقب طلاق ، تنهایی و طرد مقابله کنند.”
در صورت عدم مشاوره مناسب ، مکالمات خانوادگی و سیاست های رفاهی ، بسیاری از این جدایی ها به تنهایی عمیق و مخرب تبدیل می شوند.
حق نیست ، که یک هشدار است
طلاق در پیری نباید فقط از طریق حق فردی دیده شود. درست است که هر شخص حق تصمیم گیری دارد ، اما وقتی طلاق نتیجه سالها بی اعتنایی ، عدم حمایت و عدم گفتگو است ، دیگر انتخابی نیست. در عوض ، این یک هشدار می شود.
هشدار در مورد جامعه ای که هیچ برنامه ای برای سالمندان خود ندارد. نه برای گفتگوی بین رشته ای ، و نه برای روابط فرسوده و نه برای زندگی مستقل سالمندان ، حتی برای مراقبت ذهنی پس از تحریم.
سالمندان باید زمان آرامش باشد ، نه به صفر برنگردد
اگر جامعه بخواهد با نسلی از سالخورده های تنهایی ، افسرده و مطلقه روبرو شود ، امروز باید کاری انجام دهد. از تغییر دیدگاه فرهنگی از سالمندان ، به تدوین سیاست های حمایتی برای حفظ کیفیت روابط زناشویی ، از آموزش مهارت های عاطفی در نسل های جوان ، تهیه سالمندان مستقل و ایمن برای افراد مسن.
پیری نباید بازگشت به نقطه صفر باشد. این نباید یک فصل از سرگردان ، ترک و طلاق باشد. سالمندان ، اگر جامعه وظیفه خود را بداند ، می تواند یک فصل آسایش باشد. نه پایان ساکت زندگی تحمل و نمادی از تنهایی رسمی.
1
منبع: www.khabaronline.ir