مقاومت در برابر پیروزی – اخبار آنلاین



ما در فرهنگی بزرگ شده ایم که مجذوب پیروزی است. زفر رخ می دهد و زخم عدم موفقیت را در زیر لایه ای از سکوت پنهان می کند. رسانه های ما ، خانواده های ما و حتی سیستم آموزش و پرورش ما ، همه با هم هستند تا القا کنند که همیشه باید برنده شوند. در این نگاه ، جایی برای شکست وجود ندارد. به نظر می رسد که شکست به هیچ وجه معنی ندارد. این برداشت نه تنها ما را از تجربه محروم کرده است بلکه از تأمل نیز محروم شده است.

اما واقعیت این است که ملت ها ، دقیقاً مانند مردم ، از شکست شکل می گیرند و رشد می کنند ، اما با انتقال از شکست. اگر شکست در روایت های رسمی ما جایی نداشته باشد ، روند بلوغ و یادگیری جمعی نیز استریل باقی خواهد ماند. این مقاله بازتابی از ناتوانی ما در زندگی با عدم موفقیت و تماشای کسانی است که با شکست بزرگ شده اند.

من یک دختر هفت ساله را دیده ام که در مقابل ده ها تماشاگر نشسته است و دارای یک خنک شگفت انگیز است که دست های کوچک خود را روی آهنگران می کند و یک قطعه دشوار از شوپن را بازی می کند ، گویی که نمی داند چیزی به نام ترس یا شکست وجود دارد. من یک نوجوان را دیده ام که در یک رقابت جهانی قهرمان می شود و دارای عزت فراتر از سالهای زندگی خود است. بی نظیر ، تهی ، اما عمیقاً آرام است. ما درخشش موفقیت را عالی و خارق العاده می دانیم که مسیر پنهان دستیابی به آن را فراموش می کنیم. مقاومت در برابر شکست ، ایستادن پس از سقوط و یادگیری از هرگونه لغزش. هیچ کس از مادر موفق و پیروز نیست.

همانطور که او برنده می شود ، بارها و بارها فرود آمده است ، اما برخاست و از هر شکست برای رسیدن به نقطه درخشش ساخته شده است. در دنیایی که ما ساخته ایم ، شکست یک برچسب تنبل ترسناک است. رسانه هایی که قرار بود آینه ملت باشد ، آنقدر از کلمه شکست فاصله داشتند که ترجیح می دهند روایات آراسته را بگویند ، نه واقعیتی که گاهی تلخ است ، اما ضروری است. به نظر می رسد که ما آموخته ایم که شکست شرم و کمبود ، گناه ، تجدید نظر و اصلاحات ، خیانت است.

و شاید رسانه ها ، اگر این یک آینه باشد ، می تواند ظاهری مهربان از مادری را که در کنار زمین ایستاده است بازی کند ، نه اینکه فرزند خود را به پیروزی تشویق کند ، بلکه به او پناه ببرد. اگر رسانه ها به جای فرار از واقعیت ، شجاعت روایت صادقانه ، شکست می خورند ، نه تهدیدی برای وحدت ، بلکه فرصتی برای همدلی است. در چنین دیدگاهی ، ملت نه با از بین بردن نقاط ضعف ، بلکه با پذیرش آنها به بلوغ می رسد. و صداقت نه تنها رسوایی ، بلکه عزت ایجاد می کند.

اگر روزی را تصور کنیم که در آن رسانه ها حقیقت نباشد ، نه به خاطر مقاومت ، ممکن است نتوانیم آن روز زخمهای خود را شرم آوریم. ما ممکن است جامعه ای داشته باشیم که به جای مجازات خطا ، در مورد ترمیم آن فکر کند. شکست زمان خطرناکی است که دیده نشود ، به آنها گفته نشود. جامعه ای که جرات دیدن و تجزیه و تحلیل ناکامی های آن را ندارد ، هیچ بازسازی و تفریحی ندارد. آنچه ما را از فاتحان جدا می کند ، ظرفیت مقابله با شکست است.

امروز ما بیش از هر زمان دیگری به رسانه ها احتیاج داریم تا شکست را به طرز قاطع منعکس کنیم. رسانه هایی که موفقیت موفقیت در موفقیت ها را پشت سر می گذارند و شجاعت دارند که در برابر زخم های ملت بایستند ، نه برای توهین ، برای مراقبت. نه برای ناامیدی ، برای بلوغ جمعی. ما به رسانه ها نیاز داریم تا واژگان خود را از درد واقعی مردم وام بگیریم ، نه از نقل از رسمی پیروزی ها. اگر رسانه ها آینه ای باشند ، ملت می تواند خود را با تمام کاستی ها ، شکستن ها ، فرصت ها و امیدها ، درک و تعمیر خود ببیند.

شاید اگر بتوانیم تصویر واقعی خود را در آینه رسانه های صادقانه ببینیم ، اولین قدم را به سمت ملت بودن برداریم. ملتی که می داند یکنواخت نیست ، اما می تواند متحد شود. ملتی که تنوع چشم انداز و تفاوت تجربه را می پذیرد ، یک ضرر نیست ، بلکه سرمایه ای برای ایجاد آینده ای انعطاف پذیر ، انسانی تر و انعطاف پذیر تر است. ملتی که شکست های آن را انکار نمی کند ، بلکه پلی به سمت درک است.

و چنین ملتی فقط در شرایطی که بین حاکمان و مردم ، بین سیاست و جامعه و بین رسانه ها و حقیقت وجود نداشته باشد ، افزایش می یابد. پیروزی ممکن است همیشه آسان نباشد ، اما بلوغ ، صداقت و تاب آوری سنگهای قیمتی هستند که حتی در قلب و تجربیات سخت شکوفا می شوند. اگر دلسوز و همدلی باشیم ، می توانیم از هر چالش تا فردا درخشان ، پلی ایجاد کنیم و یک ملت متحد بسازیم که مبتنی بر حقیقت و تلاش ثابت آن باشد.

منبع: میهن

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 8688

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *