به نقل از خبرگزاری یوبیک آنلاین، به نقل از ایبنا، شخصیت امام حسین (ع) و قیام تاریخی عاشورا به لحاظ اهمیتِ ژرف و تأثیرگذاری عمیق آن، همواره کانون توجه فرقه ها و جریان های فکری متنوع در گستره جهان اسلام بوده است. هیچیک از قیام های تاریخی امت پیامبر (ص) به اندازه عاشورا، با وجوه مختلف فرهنگی، اجتماعی و دینی، مخاطبانِ مسلمان را متأثر و مجذوب خود نکرده است. شیعیان، به ویژه امامیه دوازدهامامی، با استناد به مجموعه منابع محوری و کانونی همچون مقتل ابومخنف، لهوف سید بن طاووس، مثیر الأحزان ابن نمای حلی، روضه الشهداء ملا حسین واعظ کاشفی و بخشهای مرتبط با امام حسین (ع) در کتب مرجع نظیر الارشاد شیخ مفید، اعلام الوری شیخ طبرسی، کشف الغمه علی بن عیسی اربلی، روضه الواعظین فتال نیشابوری و المناقب ابن شهر آشوب مازندرانی، به تبیین و تحلیل این واقعه بنیادین پرداختهاند؛ واقعهای که فراتر از یک رویداد تاریخی صرف، همچنان زنده، فعال و موضوع بحثهای مستمر علمی است. درک جامع و دقیق این رویداد بزرگ، مستلزم رویکردی انتقادی و همهجانبه به منابع اصلی است، بهویژه آنکه نظرگاه ها و تفسیرهای متنوع فرقه ها و جریان های فکری مختلف جهان اسلام را نیز مد نظر قرار دهد.
مجتبی سلطانی احمدی، پژوهشگر تاریخ، فعال فرهنگی و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور، در چند سال اخیر با همکاری نشر آرما، پروژه علمی «عاشورا به روایت فرقههای مختلف اسلامی» را در قالب تألیف و ترجمه آغاز کرده و تاکنون چند جلد از این مجموعه را منتشر ساخته است. از جمله این آثار میتوان به «عاشورا به روایت زیدیه» و «عاشورا به روایت اسماعیلیه» (هر دو با همکاری مصطفی گوهری) و «امام حسین و عاشورا به روایت طبقات ابنسعد» (با همکاری مهدی دقیقی) اشاره کرد. در مصاحبه صفحه اندیشه ایبنا با او، بررسی محتوایی این آثار و چشمانداز پژوهشهای آتی در این حوزه مورد توجه واقع شده است.
****
واقعه تاریخی عاشورا، صرفاً در چارچوب یک مذهب یا روایت خاص محدود نمیشود
به نظر شما، بررسی نگرش مذاهب مختلف اسلامی به قیام عاشورا چرا اهمیت دارد؟
در تاریخ اسلام، وقایع خون بار کم نداشته ایم؛ حوادثی که هر یک می توانست به عنوان نقطه عطفی در حافظه تاریخی مسلمانان برجسته شود. حتی در تاریخ شیعه، قیام های متعددی علیه حکومت های ظلم و جور شکل گرفته اند که به قتل رهبران آن جنبش ها و یارانشان انجامیده است؛ قیام هایی مانند حرکت زید بن علی و فرزندش یحیی بن زید علیه امویان، یا قیام محمد نفس زکیه و برادرش ابراهیم قتیل باخمری و همچنین قیام شهید فخ، که همه علیه خلافت عباسی به پا خاستند. اما در میان همه این قیام ها، حادثه کربلا جایگاهی کاملاً متمایز و منحصر به فرد دارد.
قیام عاشورا نه فقط به لحاظ فاجعه انسانی، بلکه بهسبب تأثیر عمیق و پایدار آن بر وجدان تاریخی مسلمانان، یک استثناست. این واقعه توانسته است مرزهای مذهبی، جغرافیایی و حتی دینی را پشت سر بگذارد و به نمادی جهانی از ایستادگی در برابر ظلم و ستم تبدیل شود. عاشورا نه صرفاً متعلق به شیعیان دوازده امامی است و نه محدود به مرثیه سراییهای مذهبی؛ بلکه به الگویی الهامبخش برای بسیاری از مسلمانان، بهویژه در جهان عرب و مقاومت اسلامی، بدل شده است. برای مثال، در فرهنگ مقاومت فلسطین، یاد و نام امام حسین (ع) و کربلا حضوری پررنگ دارد.
محمود درویش، شاعر برجسته فلسطینی با وجود گرایش غیراسلامی اش، بارها در اشعارش به کربلا اشاره کرده است. در قصیدهای با عنوان «به تو مینگرم»، بهصراحت میگوید: «و چون به تو بنگرم… کربلا را میبینم»، که نشانهای روشن از حضور کربلا در هویت فرهنگی و ذهنی مردم فلسطین است. همچنین شهید یحیی سنوار، از رهبران مقاومت، در بیانیه ای تصریح می کند: «مسیر ما ادامه دارد؛ صلح و سازشی در کار نیست؛ یا پیروز میشویم یا کربلایی دیگر تکرار خواهد شد». احمد دحبور، شاعر دیگر فلسطینی نیز، در شعری با عنوان «بازگشت به کربلا»، ضمن ابراز همدلی با این واقعه، خائنان به آرمان فلسطین را با کسانی مقایسه میکند که کربلا را فروختند و امروز نیز در پی فروش فلسطیناند.
از نگاه او، ملت فلسطین با الهام از کربلا هرگز پرچم تسلیم را برافراشته نخواهند کرد. بنابراین، اهمیت بررسی نگرش مذاهب مختلف اسلامی به قیام عاشورا در این است که این واقعه تاریخی، صرفاً در چارچوب یک مذهب یا روایت خاص محدود نمیشود. همه فرق اسلامی، اعم از شیعه و سنی، به نوعی نسبت به این واقعه ابراز احساسات کرده اند و تلاش داشته اند از منظر اعتقادی و تاریخی خود، آن را تفسیر و تحلیل کنند؛ تلاشی برای بازخوانی یک قیام قهرمانانه علیه ظلم، احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر، و مقابله با عافیتطلبی و همراهی با جریانهای حاکم.
جاذبه عاشورا چنان است که حتی اندیشمندان غیرمسلمان، از مسیحی و یهودی گرفته تا متفکران هندی و غربی، در برابر آن اظهار نظر، همدلی و ارادت نشان دادهاند. بسیاری از آنان نیز امام حسین (ع) را نماد آزادی، مقاومت و آزادگی دانسته اند. از سوی دیگر، درک دیدگاه فرق مختلف اسلامی نسبت به این واقعه، از آن جهت اهمیت دارد که این مذاهب، برخلاف شیعیان امامی که امام حسین (ع) را دارای مقام عصمت و علم الهی میدانند، معمولاً از منظر تاریخی و انسانی به شخصیت امام مینگرند.
شناخت این زاویه های دید می تواند فهم ما را از ابعاد گسترده و چندلایه این قیام عمیق تر کند و زمینه ای برای گفتوگو و همبستگی بیشتر میان مسلمانان فراهم آورد. امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان، میتوانند به عنوان محور وحدت مسلمانان و بلکه آزادگان جهان، در مقابله با ظلم، فساد و ستمگری دولت های مستبد نقشآفرین باشند. از منظر پژوهشی نیز، بررسی روایتها، منابع و تفاسیر گوناگون فرقه های اسلامی درباره عاشورا، برای هر محققی که به تاریخ اسلام و الهیات سیاسی علاقه مند است، اهمیتی مضاعف دارد. بررسی نگرش مذاهب مختلف نسبت به قیام عاشورا این امکان را فراهم میکند که تفاوتها و اشتراکات اعتقادی، فقهی و فرهنگی آنان بهتر شناخته شود. این شناخت میتواند به درک عمیقتر از تاریخ اسلام و نحوه شکلگیری هویتهای مذهبی کمک کند. آشنایی با دیدگاههای مختلف درباره عاشورا، زمینهساز گفتوگوی سازنده میان مذاهب اسلامی میشود. این گفتگوها میتواند به کاهش سوءتفاهم ها، رفع تعصبات و ایجاد فضای همزیستی مسالمتآمیز کمک کند. عاشورا نه تنها یک رویداد مذهبی، بلکه یک رخداد سیاسی و اجتماعی تاریخی است که در طول قرون، الهامبخش جنبشها و مقاومتهای سیاسی و اجتماعی بوده است. فهم نگرشهای مختلف نسبت به آن، به تحلیل نقش عاشورا در تحولات تاریخی و معاصر کمک می کند.
چرا امروز دیگر کسی در صداقت، مظلومیت و حقانیت قیام امام تردید ندارد؟
چگونه می توان از تفاوت های نگرشیِ مذاهب اسلامی، برای دستیابی به درکی عمیق تر و جامع تر از قیام عاشورا بهره برد؟
هر حادثه تاریخی تنها یکبار رخ میدهد و دیگر تکرارشدنی نیست، چرا که زمان و بستر آن گذشته است. اما آنچه همواره قابل بررسی و بازخوانی است، تفسیر و تحلیل آن حادثه است؛ تفسیری که می تواند تا همیشه ادامه پیدا کند. جالب این جاست که هرچه فاصله زمانی ما از یک واقعه بیشتر می شود، امکان تحلیل دقیق تر و عمیق تری از آن فراهم می گردد. بهعنوان مثال، امروز درک و فهم ما از انقلاب مشروطه در ایران، در مقایسه با کسانی که در آن زمان زیستهاند و حتی بازیگران آن صحنه بودهاند، عمیق تر و جامع تر شده است.دلیلش هم روشن است: اطلاعات، اسناد و تحلیل های متعددی در دسترس ما قرار گرفته که آن نسل به آنها دسترسی نداشتهاند.
در مورد واقعه عاشورا هم همین قاعده صدق میکند. شاید در زمان وقوع، تنها گروه اندکی حقیقتِ نهضت امام حسین (ع) و پیام قیام ایشان را درک کرده بودند. اما با گذشت زمان و کنار رفتن پرده های تبلیغاتی دستگاه بنیامیه، این نور فروزان، گسترده تر شد و چهره واقعی آن حرکت آشکار گشت. امروز دیگر کسی در صداقت، مظلومیت و حقانیت قیام امام تردید ندارد. در این میان، توجه به نگرش های مختلف مذاهب اسلامی نسبت به عاشورا، نقشی کلیدی در تکمیل درک ما از این حادثه ایفا می کند. در واقع، اگر ما تنها در چارچوب نگاه خاص خود به عاشورا بنگریم، بخشی از واقعیت را می بینیم، نه همه آن را. ولی وقتی روایت ها و تحلیل های سایر مذاهب اسلامی را نیز بررسی می کنیم، با ابعاد جدیدی از واقعه آشنا می شویم؛ ابعادی که شاید در نگاه درون مذهبی ما مغفول مانده باشد.
همانطور که اشاره شد، عاشورا فقط به شیعه دوازده امامی محدود نمیشود. همه گروه ها و فرقههای اسلامی، هر یک به نوعی از قیام امام حسین (ع) تجلیل کرده اند. گاه از منظر اخلاقی و انسانی، گاه از زاویه سیاسی و ظلم ستیزی، و گاهی با تأکید بر عبرت های تاریخی و اجتماعی. این تفاوت دیدگاه ها، نه تنها تهدیدی برای وحدت نیست، بلکه می تواند به درک عمیق تر، دقیق تر و جامع تری از این قیام کمک کند. در حقیقت، منحصر ماندن در قالب های تنگ فرقه ای و بی توجهی به دیگر صداها و برداشت ها از عاشورا، نوعی ظلم به عظمت این رویداد و مانعی جدی برای شناخت همه جانبه آن است. ما اگر عاشورا را به درستی بشناسیم، آن را صرفاً یک واقعه شیعی نمیبینیم، بلکه آن را الهامبخش تمام انسانهایی میدانیم که با ظلم میجنگند و برای عزت و کرامت انسانی ایستادگی میکنند.
علاوه بر این، برای دستیابی به فهمی عمیق تر و جامع تر، ضروری است که به روایتها و منابع با رویکرد انتقادی نگاه کنیم. هر مذهب و فرقه ای ممکن است روایت هایی داشته باشد که متاثر از مبانی کلامی، سیاسی یا فرهنگی خاص آن هاست. بنابراین، ارزیابی دقیق سندیت، زمینه های تاریخی و انگیزه های پشت هر روایت، لازمه رسیدن به تصویری متوازن و واقع نگرانه از عاشورا است. این نگرش نقادانه به ما کمک میکند تا تعصبات و برداشت های یکجانبه را کنار بگذاریم و از ساده سازی های ناشی از گرایش های خاص پرهیز کنیم. بنابراین، اگر بخواهیم از عاشورا درسی واقعی بگیریم، لازم است دیدگاهِ همه فرق اسلامی را مطالعه و تحلیل کنیم. بازخوانی آرای مذاهب اسلامی، کلید دستیابی به فهم جامع، چندلایه و پویای قیام عاشوراست؛ فهمی که ما را نه فقط به شناخت دقیقتر آن واقعه، بلکه به ایجاد وحدت، گفتوگو و حرکت مشترک میان مسلمانان جهان نزدیک تر می کند.
در «الطبقات» ابن سعد، مسبب شهادت امام، عراقیان هستند و نه یزید
جایگاه کتاب طبقات ابن سعد در جهت دهی به نگاه اهل سنت درباره قیام عاشورا چگونه است؟
ابن سعد را نه صرفاً به عنوان یک محدث و مورخ، بلکه به عنوان نماینده جریان فکری مهم و تأثیرگذار «اهل حدیث» در میان بخشی از اهل سنت می شناسیم. محدثان، در مقابل متکلمان و فقها، ستون و پایه اصلی اندیشه اهل سنت بعدی را شکل دادند و بسیاری از باورهای آنان بعدها در قالب اصلاح شده در مکتب اشاعره تداوم یافت. از این رو، شناخت نقل از و تفسیر ابن سعد درباره واقعه کربلا، به خوبی ما را با نگاه و دیدگاه اهل حدیث نسبت به این حادثه آشنا می سازد.
ابن سعد در مجموع ۱۴۳ نقل از درباره امام حسین (ع) ارائه کرده است. وی در بخش اخبار مربوط به قیام کربلا و شهادت امام (ع)، بیشتر از اخبار جمعی بهره گرفته و نقل از خود را بر اساس ترکیبی از این منابع گردآوری کرده است. اکثریت این نقل ازها سبک تاریخی دارند و تنها تعداد محدودی از آنها به حوادثی ماورایی و غیرطبیعی پس از شهادت امام اشاره دارند؛ مانند نوحه و گریه جن بر حسین (ع)، بارش خون از آسمان، سرخی افق آسمان به مدت شش ماه پس از واقعه، و تبدیل ورسها به خاکستر. اگرچه برخی از این نقل ازها برای شیعیان قابل استفاده است، اما برخی دیگر مورد قبول آنان نیست. این تأکید ابن سعد بر اخبار شگفت، نشانگر تلاش وی برای تبرئه و تطهیر امویان است.
تاریخنگاری ابن سعد بر مبنای آموزههای کلامی اهل حدیث است که عدالت صحابه، برتری خلفا و لزوم اطاعت از اولی الامر را اصول بنیادین خود میدانند. ابن سعد در گزینش، چینش و تلخیص وقایع، وفاداری کامل به این مبانی را حفظ کرده است. وی در کتاب هشت جلدی مفصل خود، «الطبقات الکبری»، بارها نشان داده که تاریخ را بر اساس این باورهای کلامی نگاشته است. با این وجود، ابن سعد به عنوان یک مسلمانِ محب اهل بیت، محبت خود به امام حسین (ع) را در سراسر کتابش بروز میدهد و به همین دلیل، برخلاف روال معمول کتابش، حادثه کربلا را با تفصیل و دقت بیان میکند تا مانع فراموشی این واقعه شود. اما در عین حال، پایبندی او به عقاید اهل حدیث، او را وادار به حذف یا تقدم دادن نظراتی میکند که با باورهای شیعیان و حقیقت تاریخی مغایرت دارد.
یکی از اعتقادات اصلی اهل حدیث که بعداً به باور عمومی اهل سنت تبدیل شد، «لزوم اطاعت از اولی الامر» است که شامل تمامی والیان اسلام میشود. بنابراین، همان طور که پیشوایان زمان امام حسین (ع) در برابر یزید به عنوان والی وقت سر تسلیم فرود آوردند، انتظار میرفت امام (ع) نیز چنین کند. ابن سعد نمی تواند حرکت امام علیه یزید را با این اصل سازگار کند؛ از این رو هم امام را ستایش میکند و هم دیدگاه کسانی را بازگو مینماید که معتقدند باید از حاکمان اطاعت کرد و از شورش پرهیز نمود تا وحدت و همبستگی میان مسلمانان حفظ شود.
مشکل دیگر ابن سعد در روایت حادثه کربلا، پذیرش ناآگاهی امام حسین (ع) نسبت به سرنوشت حرکت خود است؛ به گونهای که او معتقد است امام با وجود نصایح عافیت طلبان و آگاهی از احتمال شکست، باز هم به سمت کربلا رفت و به بیعت با یزید تن نداد. از نظر ابن سعد، امام دچار اشتباه محاسباتی شد و فریب کوفیان را خورد. این تحلیل ناشی از آن است که در دیدگاه او، واگذاری امر به معروف و نهی از منکر در شرایطی که حفظ جان امکانپذیر است، امری منطقی است. امام باید به نصایح صحابهای مانند ابن عباس، ابن عمر و عبدالله بن جعفر گوش میداد و از جان خود محافظت میکرد تا به مرگی طبیعی در بستر برسد. ابن سعد به عنوان یک اهل حدیث، قادر به درک انگیزه های امام حسین (ع) در مقابله با یزید نیست و امام را به عنوان فردی دچار اشتباه تحلیلی معرفی میکند.
ابن سعد مبدع مفهوم حتمی بودن شهادت امام (ع) است و روایات متعددی نقل میکند که قتل امام را از پیش خبر داده اند. او تلاش فراوان دارد تا این اخبار موجب تطهیر مسببین واقعه شود و با ذکر خوابها و پیشگوییها، چنین القا کند که هر دو طرف، قاتل و مقتول، وسیله اجرای اراده و تقدیر الهی اند. به عنوان مثال، امام حسین (ع) در پاسخ به نامه عبدالله بن جعفر، حرکت خود را مستند به خواب دیدن پیامبر (ص) می کند. همچنین، ابن سعد تلاش میکند امام (ع) را فردی نشان دهد که با وجود سابقه سوء اهل عراق، بهویژه کوفیان، در همراهی نکردن با امام علی (ع) و امام حسن (ع)، به دعوت آنان اعتماد کرده است.
در انتخاب و چینش روایات، ابن سعد نقش بیعتخواهی یزید را کم رنگ و تأثیر امیران و سپاه عراق را پررنگ جلوه میدهد. او با نقل از مکرر سخت گیری ابن زیاد، عمر بن سعد و نقش فعال شمر، چهره ای جنگ طلب و تندرو از آنان ترسیم میکند و در مقابل، یزید را به عنوان فردی صلح طلب و طرفدار مدارا معرفی می نماید.همچنین، وی با نقل اخبار مربوط به مجازاتهای ماورایی برای عوامل واقعه، امام حسین (ع) را به عنوان مظلومی نمایش میدهد که حتی جنیان بر وی نوحه میکنند و قاتلانش از نظر الهی ذلیل اند. از نظر ابن سعد این مظلومیت، محصول اشتباه تحلیلی خود امام است که بدون تحلیل دقیق و جامع، به مقابله با یزید برخاست و گرفتار تندروی عوامل حکومت شد.
روح کلی مقتل الحسین (ع) در «الطبقات» ابن سعد، متوجه مسبب بودن عراقیان در شهادت امام است. وی برای اثبات این مدعا، شکایتی از زبان امام علیه عراقیان در قالب نفرین نقل میکند که در هیچ منبع دیگری دیده نشده و گویای تلاش شدید او برای تأیید این نظر است. ابن سعد یزید را از جایگاه آمر اصلی جنایت کنار میگذارد و او را به عنوان کسی معرفی میکند که به مدارا دعوت میکند و پس از واقعه، سپاهیان را مورد انتقاد قرار میدهد. سه محور اصلی در طرح واره ابن سعد درباره حادثه کربلا عبارتند از: ۱. اشتباه تحلیلی امام در شناخت عراقیان و تحریک شدن از سوی آنان، ۲. حتمی بودن شهادت امام به عنوان قضای الهی، ۳. افراط امیران و سپاه عراق در برخورد و کتمان نقش بنی امیه.
این سه عامل به گونه ای در هم تنیده شده اند که خواننده آن ها را به عنوان عوامل اصلی شکلگیری واقعه کربلا می پذیرد؛ عواملی که کوچکترین تهدیدی برای مبانی کلامی نویسنده و جایگاه شخصیتهای مورد احترام او محسوب نمی شوند. نکته قابل توجه آن است که با وجود اینکه نقل ازهای ابن سعد درباره ائمه، به ویژه امام حسین (ع)، در بسیاری از موارد مبنای نوشتههای بعدی بوده است، اهل سنت امروزه، به خصوص کسانی که قائل به اسلام سیاسی هستند، حرکت امام حسین (ع) را به جا و الهام بخش امت اسلام می دانند.
قیام حسینی در کتاب «عاشورا به روایت زیدیه»
نگاه زیدیه به قیام عاشورا چگونه است و این دیدگاه در چه مواردی با دیدگاه سایر فرقه های اسلامی تفاوت دارد؟
فرقه زیدیه در میان شاخه های مختلف شیعه، انقلابی ترین و سیاسی ترین رویکرد را دارد. امروزه نیز بخش قابل توجهی از مردم یمن که در برابر سلطه طلبی آمریکا و رژیم صهیونیستی ایستادگی می کنند، پیرو همین مذهب هستند و با شجاعت و بی پروایی در برابر ظلم مقاومت می کنند. این روحیه مبارزه طلبی و ایستادگی در برابر جور، ریشه در اندیشه ای بنیادین در مذهب زیدیه دارد که به آن «قیام به سیف» می گویند. بر اساس این اندیشه، تنها کسی شایسته امامت و پیشوایی امت اسلامی است که در برابر حکومت های ستمگر قیام کند و در برابر ستمگران تسلیم نشود. از منظر زیدیان، امامت صرفاً به نسب یا دانش محدود نمی شود؛ بلکه قیام در برابر ظلم و تلاش برای تحقق عدالت، معیار اصلی شایستگی امامت است. بنابراین، فردی که در برابر حاکم غاصب یا ناشایست سکوت کند، صلاحیت رهبری امت را ندارد. زیدیان با تکیه بر همین مبنا، در تاریخ ایران و یمن موفق به تشکیل حکومت هایی مبتنی بر آموزه های خود شده اند. بر همین اساس نیز قیام امام حسین (ع) نزد آنان جایگاهی ویژه دارد. زیدیان نه تنها این حرکت را حرکتی ضداستبدادی و عزت محور میدانند، بلکه در متون تاریخی و روایی خود با تمجید فراوان از آن یاد کرده اند.
یکی از وجوه تمایز دیدگاه زیدیه نسبت به قیام عاشورا، در منابع تاریخی و روایی ای است که به آنها استناد میکنند. منابع زیدی در مواردی با منابع امامیه و اهل سنت تفاوت دارند؛ این تفاوت ها موجب شده است که اخبار منحصر به فردی درباره واقعه کربلا در متون زیدی یافت شود. در مقدمه کتاب «عاشورا به روایت زیدیه» به نمونه هایی از این تفاوت ها اشاره شده است. برای نمونه، می توان به نقل از هایی چون این موارد اشاره کرد: حضور دو تن از شهدای کربلا در زمره محکّمه یا خوارج، یا روایت حضور پهلوانی عرب به نام هفهاف بن مهنّد راسبی اشاره کرد که پس از شهادت امام حسین (ع) وارد میدان شد، به دشمن حمله برد و پس از کشتن گروهی از آنان، خود نیز به شهادت رسید. همچنین نقل از هایی مانند به صلیب کشیده شدن سر مبارک امام به مدت سه روز در دمشق، یا داستان گریستن مأمون عباسی و سرودن شعر در سوگ امام حسین (ع)، از جمله اخبار خاصی است که در این منابع دیده می شود.
با این حال، بخش بزرگی از مضامین و روایت های عاشورا میان زیدیه، امامیه و اهل سنت مشترک است؛ به گونهای که میتوان از نوعی میراث مشترک مذهبی درباره واقعه کربلا سخن گفت. این اشتراکات مصداق حدیث مشهور پیامبر اکرم (ص) است که فرمود: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدًا» (همانا برای شهادت حسین، حرارتی در دل های مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود). کتاب «عاشورا به روایت زیدیه» ترجمهای است از مقتل الحسین من امالی السیدین، که برگرفته از مجموعه امالی دو تن از بزرگ ترین علمای زیدی، یعنی ابوطالب یحیی بن حسین هارونی (درگذشته ۴۲۴ هجری قمری) و المرشد بالله یحیی بن حسین شجری (درگذشته ۴۷۹ هجری قمری) است. واقعه عاشورا در منظومه فکری زیدیه، جایگاهی محوری و الهام بخش دارد. نمونه بارز این اهمیت، کتاب «فضل زیاره الحسین» است که ابوعبدالله علوی، دانشمند زیدی قرن پنجم هجری، با هدف ترویج فرهنگ زیارت امام حسین (ع) نوشت.
در یک جمع بندی نهایی میتوان گفت، زیدیه قیام عاشورا را نه تنها یک واقعه تاریخی، بلکه بیانیهای مکتبی در تقابل میان «شمشیر» و «ذلت» میدانند؛ و همچون مرام نامه ای الهام بخش، آن را سرلوحه سلوک سیاسی و دینی خود برگزیده اند.
دو تفاوت نگاه اسماعیلیه با دیگر مذاهب اسلامی
اسماعیلیه قیام عاشورا را چگونه تفسیر می کنند و این برداشت ها چه تأثیراتی در باورها و رفتارهای آنها دارد؟
نگاه اسماعیلیه به شخصیت امام حسین (ع) و قیام عاشورا در مقایسه با دیگر مذاهب و مکاتب اسلامی دارای تفاوتهای مهمی است. این تفاوت ها تا حد زیادی ناشی از دو عامل اصلی است: نخست، تلقی خاص این فرقه نسبت به مسئله امامت و دوم، منابع و متونی که آنها بر اساس آن روایت های متفاوتی را درباره امام حسین (ع) و این واقعه نقل کرده اند. در توضیح نکته اول باید گفت که اسماعیلیه از جمله شاخه نَزاریه، که عمدتاً در ایران حضور داشتند، بر این باور بودند که امام حسن (ع) جزو امامان «مستقر» محسوب نمی شود، بلکه به عنوان امام «مُستودَع» شناخته می شود.
در این دیدگاه، امام مستودع (ودیعه بگیر) امامی است که امامت به طور موقت در نزد اوست و حق تعیین جانشین آینده را ندارد. در حالی که امام مستقر، امام واقعی و اصلی است که اختیار تعیین امام بعدی را دارد. از نظر اسماعیلیه، تنها امامان مستقر هستند که میتوانند حق امامت را به فرزندان خود منتقل کنند. علت اینکه امام حسن (ع) را به زعم خود جزو امامان مستقر نمیدانند به این دلیل است که ایشان با معاویه صلح کرد و خلافت ظاهری را به وی واگذار نمود، در حالی که امام حسین (ع) علیه حکومت ظالم و غیرمشروع قیام کرد و در این مسیر جان خود را فدا نمود. بنابراین، امام حسین (ع) به عنوان اولین امام مستقر پس از امام علی (ع) به عنوان «امام اساس» شناخته میشود و ادامه امامت در خاندان امام حسین (ع) استمرار یافته است. اسماعیلیه از جانشین بلافصل نبی با عنوان «امام اساس» یاد می کنند؛ زیرا امام اساس یعنی امام علی (ع) اساس تمام تأویلات در دین است.
در خصوص عامل دوم، یعنی منابع خاص اسماعیلیه، باید توجه داشت که این فرقه اهمیت ویژه ای به دانش های عقلی و علوم خاص می داد و شخصیت های برجسته ای از جمله ناصر خسرو، قاضی نعمان و ابوحاتم رازی از پیروان این فرقه بوده اند. بر این اساس، اسماعیلیان دارای کتابخانه ها و منابع غنی و گسترده ای بودند که متأسفانه بخش قابل توجهی از آنها در پی حملات مغول به ایران و سقوط دولت فاطمیان در مصر توسط صلاح الدین ایوبی از بین رفته است.
سنت تاریخ نگاری در میان اسماعیلیان به قوت فرقه هایی مانند زیدیه یا امامیه نیست، اما کتاب «عیون الأخبار» تألیف عمادالدین قریشی درگذشته سال ۸۷۲ هجری قمری منبع مهمی است که در دسترس ما قرار دارد و ترجمه بخشی از آن در مجموعه «عاشورا به روایت اسماعیلیه» آمده است. این کتاب علاوه بر نقل اخبار مشترک با سایر منابع، حاوی اطلاعات و روایاتی منحصر به فرد و خاص این فرقه است. از جمله نکات برجسته این کتاب، شرح مفصل دیدار امام حسین (ع) به همراه عبدالله بن جعفر، پسرعموی ایشان، با یزید در زمان زندگی معاویه است. این روایت به طور مفصل به زشتی های اخلاقی یزید، شرابخواری و عدم صلاحیت او برای جانشینی پیامبر اکرم (ص) پرداخته و مشاجره امام حسین (ع) با او را به تصویر می کشد. یکی از تفاوت های عمده روایت اسماعیلیه، نگاه منفی و انتقادی شدید به معاویه است؛ در حالی که در برخی منابع اهل سنت، معاویه گاهی به عنوان الگویی اسلامی معرفی شده و حتی برای وی سریال تلویزیونی ساخته شده است. «عیون الأخبار» به طور خاص روایت اسماعیلیه از امام حسین علیهالسلام و واقعه عاشورا را بازتاب میدهد. در این اثر همچنین آمده است که برخی از صحابه کهنسال پیامبر، از جمله مِسور بن مَخرمه و ابوهریره، که به سن پیری رسیده بودند، به صورت مخفیانه و با روبند به کربلا می آمدند و برای امام حسین (ع) گریه میکردند؛ موضوعی که بر عمق تأثیرگذاری قیام عاشورا بر دل های مسلمانان صحه می گذارد.
آماده سازی کتاب «عاشورا به روایت معتزله» و …
برنامه های آتی شما در حوزه مطالعات مربوط به امام حسین (ع) و عاشورا از منظر مذاهب و مکاتب مختلف اسلامی چیست؟
با توفیق خداوند متعال و با احترام و ارادت فراوان نسبت به ساحت مقدس امام حسین علیهالسلام، برنامه ما این است که نگاه های مختلف مذاهب و مکاتب اسلامی را تا دوره معاصر درباره این واقعه عظیم ادامه دهیم؛ واقعهای که هرگز از یادها نمی رود و همواره زنده و جاری است. در همین راستا، در حال حاضر مشغول آماده سازی کتاب «عاشورا به روایت معتزله» هستیم که ترجمه بخشی از اثر برجسته یکی از معتزلیان قرن پنجم درباره امام حسین (ع) است.
ان شاء الله در برنامه بلند مدت خود، با همکاری جناب آقای مصطفی گوهری فخرآباد، ترجمه و تألیف آثاری چون «عاشورا به روایت صوفیه»، «عاشورا به روایت سلفیه»، «عاشورا به روایت وهابیت» و «عاشورا به روایت دیوبندیه» را دنبال خواهیم کرد. هدف نهایی ما این است که بتوانیم تصویری جامع، چند وجهی و دقیق از نگرش های مختلف فرق اسلامی نسبت به قیام امام اباعبدالله الحسین (ع) ارائه کنیم.
216216
منبع: www.khabaronline.ir