روایت در میدان نبرد: ضرورت تأمل در استراتژی های روایت ایران به اسرائیل



به گفته خبرگزاری اخبار آنلاینبه نقل از روزنامه شرقبا کردهای خوراکی وی در خاطرات خود تأکید می کند که ، علی رغم موفقیت در روایت مقاومت ، ایران در تولید روایات -دات ، چند رشته ای و اقناعی ضعیف است و برای تسخیر جنگهای آینده ، باید بر قدرت روایت و کنترل فضای معنایی نبرد تمرکز کرد. این یادداشت به شما برمی گردد:

جنگهای جدید

جنگ های جدید مفهومی است که برخی از محققان مانند مری کالدور آن را بر جنگهای سنتی قرار داده اند. اگر جنگهای قدیمی مبتنی بر رویارویی بین مواجهه منظم و جغرافیایی باشد ، جنگهای جدید دارای ویژگی های مداخله بین جنگ و سیاست ، دولت و غیر دولتی هستند. این جنگ ها غالباً در زمینه دولت های شکننده و با حضور بازیگران غیردولتی ، به ویژه در قلب جوامع دولت چند جانبه و ضعیف شکل می گیرند. هدف نهایی لزوماً پیروزی نظامی و فتح زمین نیست ، بلکه تعریف مجدد هویت ها ، اختلال در قدرت ذهنی ، فرسایش قدرت سیاسی ، ایجاد ترس و ارعاب ، ایجاد بی ثباتی اجتماعی ، فروپاشی به تدریج توانایی دفاعی ، انسجام ملی و بین المللی ، کنترل منابع و شکل گیری است.

نقش روایت در جنگهای جدید

روایت مدتهاست که یکی از عناصر اساسی در شکل دادن به درک عمومی ، معنی دار برای وقایع جنگی و هدایت سیاست ها و رفتارهای مرتبط با جنگ بوده است. در جنگهای کلاسیک – جنگجویان معمولاً بین دولتهای منظم و با قوانین خاص نظامی اتفاق می افتاد – از مصوت ها به عنوان ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات نظامی ، بسیج افکار عمومی و تعیین “دوستی” و “خصومت” استفاده می شد. یکی از نمونه های بارز این نوع روایت ، روایت رسمی و رسانه ای در مورد تهاجم هسته ای هیروشیما در سال 2 است.

این روایات به گونه ای طراحی شده اند که این اقدام نظامی عظیم را صرفاً نمایشی از قدرت ، بلکه به عنوان یک گام اساسی برای پایان دادن به جنگ و نجات جان بیشتر انجام دهند. چنین روایاتی توانستند مشروعیت آن حمله را تثبیت کنند و حافظه جمعی و تاریخ نگاری جنگ را تشکیل دهند. اما با گذشت زمان و ظهور جنگهای جدید ، که ویژگی های متفاوتی نسبت به جنگ های کلاسیک دارند ، نقش روایات نه تنها تغییر کرد بلکه از اهمیت بیشتری برخوردار شد. روایت های موجود در جنگهای جدید ، با تکیه بر رسانه ها ، شبکه های اجتماعی و گفتمان های سیاسی ، می توانند به سرعت افکار عمومی را شکل داده و حتی در مسیر جنگ و صلح تأثیر بگذارند.

در چنین شرایطی ، روایت دیگر عنصر جانبی یا تبلیغاتی نیست. خود روایت به میدان نبرد تبدیل می شود. در جنگ های جدید ، هر تصویری ، هر خبری ، هر پستی در رسانه های اجتماعی می تواند یک گلوله را اداره کند. روایت در اینجا نه تنها وسیله ترغیب ، بلکه وسیله بسیج ، مشروعیت بخشیدن به خشونت و ایجاد یا تخریب مشروعیت است. در جنگهای جدید ، روایت فراتر از سطح توصیف واقعیت است و به ابزاری برای درک مهندسی ادراک ، راهنمایی احساسات جمعی و ساخت یا تخریب جبهه های اجتماعی تبدیل می شود. روایت مقاومت یا تجاوز به عنف ، پیروزی یا ظلم ، تعیین می کند که چه کسی در موقعیت فعال است و قربانی چه کسی است. چه کسی از ارزش ها دفاع می کند و چه کسی نظم را نقض می کند.

نکته مهم این است که در عصر ارتباطات و سکوهای تولید محتوای عمومی ، روایت دیگر توسط دولت ها انحصار نمی شود. بازیگران غیر دولتی ، بازیگران فرهنگی و حتی کاربران عادی در تولید روایت درگیر هستند. اما دقیقاً کثرت روایات ، جنگ های جدید را به “جنگ روایات” تبدیل کرده است. جایی که پیروزی صرفاً در نبرد فیزیکی نیست ، بلکه در زمینه معنا است. از این منظر ، سیاست امنیتی بدون درک مکانیسم های تولید ، انتشار و ادغام روایت ، نمی تواند مؤثر باشد. درک روایت امروز بخشی از قدرت نرم نیست. در عوض ، این بخشی از قدرت سخت در میدان نبرد مدرن است. در عصر جنگهای ترکیبی و نبردهای شناختی ، پیروزی در میدان نبرد دیگر صرفاً تابع قدرت نظامی نیست. در عوض ، بسته به قدرت روایت و کنترل فضای معنایی نبرد بیش از هر زمان دیگری است.

روایت جنگ

روایت جنگ دیگر روایتی تاریخی مانند روایت جنگ جهانی اول نیست ، روایتی که پس از پایان جنگ در مورد چگونگی شروع ، پیشرفت و پایان دادن به آن گفته می شود. در عوض ، این نوعی دیدگاه هستی شناختی و ایدئولوژیکی است که چرا “ما” باید وارد جنگ شویم. روایتی که برای پاسخ به سؤالات چرا و چگونگی پاسخ به جنگ و توجیه تصمیم برای ورود به آن طراحی شده است. روایت جنگ نه تنها وسیله ای برای مشروعیت بخشیدن به عملیات نظامی است ، بلکه بستری برای کنترل ذهنی مخاطبان داخلی ، منطقه ای و جهانی است.

روایت جنگ ، برخلاف داستانهای کلاسیک ، رو به جلو است. آنچه هنوز اتفاق نیفتاده است قابل پیش بینی و توجیه است. این روایت “طرح کلی” از ابتدای جنگ ، منطق عملیات و هدف نهایی آن را ارائه می دهد. اما مشکل از زمانی شروع می شود که روایت ، با گذشت زمان ، واقعیت های میدان نبرد را فاصله می گیرد و به فرسایش شناختی تبدیل می شود. هنگامی که اهداف تعریف شد ، زمان به تأخیر افتاد یا عواقب کنترل نشده (مانند تلفات غیرنظامی یا مقاومت خانگی) ، روایت های جنگ نیز مشروعیت خود را از دست دادند و برای دولت ها به یک بار سیاسی تبدیل شدند.

روایت در جنگ 6 روزه علیه ایران

در زمینه ایران و رژیم اسرائیل ، به ویژه در تقابل نظامی اخیر ، روایت دو برابر شده است. اسرائیل با استفاده از ابزارهای رسانه ای سالها ، روایتی خاص برای شناسایی امنیتی ایجاد کرده است که در آن “تهدید ایران” به عنوان یک خطر وجودی نشان داده می شود. در خط روایت رژیم اسرائیل ، احیای ترس هسته ای از ایران ، جهانی شدن تهدید ایران ، ادغام رژیم اسرائیل به عنوان یک قربانی ، غیرقابل اعتماد بودن جمهوری اسلامی ایران ، ایجاد جدایی بین سیستم سیاسی و مردم ، ایران به عنوان علت ناپایداری منطقه ای و ترسناک منطقه ای از یک تمدن و طرد با یک طرد و طرد و تمدن و طلاق.

این روایت از حمایت از ابررساناهای امپراتوری رسانه های غربی برخوردار است و در سطح داخلی و بین المللی به صورت منسجم تکرار می شود. با این حال ، در جنگ اخیر ، آنچه در روزهای اخیر دیده می شود بخشی از این روایت بود: نخست وزیر اسرائیل ، با وجود قدرت نظامی پیشرفته ، نتوانست افکار عمومی اسرائیل را به پیروزی متقاعد کند. حتی روایت “بازدارندگی مطلق” مورد سؤال قرار گرفت. روایت فروپاشی ساختار نظامی جمهوری اسلامی ایران ، فروپاشی اجتماعی در ایران و قربانی رژیم اسرائیل با یک چالش جدی روبرو شد.

خسارت روایت جنگ

از طرف دیگر ، اگرچه ایران در زمینه روایات نظامی و امنیت اجتماعی به موفقیت رسیده است (به ویژه در تحکیم تصویر مقاومت و دفاع ، ایجاد هویت میهنی برای دفاع ، ایجاد و حفظ انسجام ملی در اطراف ایران ، حفظ سازمان هنرهای نظامی ، به ویژه با جانشینی سریع فرماندهان و آقایان منطقه ای. فقدان روایت منسجم “هدف نهایی” ، “ماهیت تهدید” و “نقطه پایان” باعث می شود مخاطبان داخلی گاهی اوقات مبهم یا شناختی شوند. از حمله این جراحات در این زمان ، می تواند باشد:

-به جای روایت در جای خود
-ول در الگوی جنگ کلاسیک و الگوی دفاع مقدس
-برای تولید روایت های اقناعی

-باران تولید روایات چند رشته ای و محبوب
روایات تحلیلی و انتقادی جنگ
جهانی سازی روایت و روایت بین المللی
-Over -Over -alignment و دوگانگی سطحی در روایت جنگ

واقعیت این است که اگر روایت جنگ ایران صرفاً در مورد تهدید دشمن و ظلم و ستم و با خسارت های فوق الذکر ، بدون آینده ای باورنکردنی صلح یا امنیت ، بازتولید شود ، این روایت به تدریج اعتماد به نفس خود را از دست می دهد. نکته قابل توجه این است که در عصر رسانه های اجتماعی و گردش چند جانبه اطلاعات ، این روایت دیگر نمی تواند فقط با صدای رسمی ساخته شود. روایت جنگ به پویایی ، تکرار هوشمندانه ، شفافیت نسبی و توانایی پاسخگویی به تغییرات میدانی نیاز دارد. اگر روایت نظامی ایران نتواند محرک را پشت سر بگذارد و وارد میدان ترغیب و استدلال شود ، در طولانی مدت همان پدیده ای را که نویسندگان غربی آن را “کاهش روایت با گذشت زمان” می نامند ، خواهد بود.

استراتژی های پیشنهادی برای تقویت روایت جنگ ایران

-بازتاب هدف نهایی جنگ و پیروزی: مردم باید بدانند که چه موقع و با چه شاخص هایی برای دستیابی به آن ؛ آیا فقط زنده مانده است؟ زیرساخت های دشمن را از بین می برید؟ بازسازی منطقه؟ یا به بازدارندگی پایدار دست یابید؟
-انتقال روایت های محبوب و غیررسمی: روایت را از قلب مردم بگذارید. داستان های مقاومت ، ایثار ، وحدت ملی و روایت شهروندان از تجربه جنگ بسیار مؤثرتر از اظهارات رسمی است.

پاسخ به پیامدهای جنگ: در صورت آسیب یا تلفات انکار نکنید. روایت قانع کننده باید در عین حال واقعی ، صادقانه و الهام بخش باشد.
جدیدترکیب لفاظی و استدلال: روایت صرفاً یک متن عاطفی نیست ؛ همچنین باید بتواند منطق عملکرد را توضیح دهد. مردم باید درک کنند که چرا جنگ آغاز شد ، چگونه می گذرد و عواقب آن چیست.
طراحی نقشه Transnational: ایران باید گفتمان را در زمینه روایت پیدا کند. روایت جنگ عادلانه ، ضد بارت و صلح باید در بین ملل و نخبگان منطقه چاپ شود.

سرانجام ، روایت جنگ ، اگر با تبلیغات صرفاً هدایت شود ، زودتر از آنچه تصور می شود فرسوده می شود. اما اگر حکمت رسانه ای ، درک و درک گفتمان از ذهن مخاطب ، می تواند ابزاری قدرتمند برای حفظ انسجام ملی ، بازدارندگی منطقه ای و حتی آرامش پایدار باشد. امروز ، بیش از هر زمان دیگری ، پیروزی در جنگ با پیروزی در روایت آغاز می شود. فاصله و امکان تأخیر در روایت ایجاد کنید ، از سیل داده ها عبور کنید و به معنای بازگشت ، فرمان منفی را بپذیرید. روایت رنج و ناکامی ، جلوگیری از استفاده از خود ، مقابله با رسانه ها و تصاویر توخالی ، ایجاد یک فضا و تأمل ، نه صرفاً هیجان و تحریک ، معناداری و بازسازی تجربه جمعی ، استفاده از ظرفیت متنوع ایرانیان در روایت ملی و بازنمایی.

*Roozbeh Kordoni – محقق سیاست های عمومی

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 8803

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *