فرهنگ رجائی: ما یک کشور جالب / تست همبستگی ایرانی هستیم. اکنون “عقلانیت” پیش نیاز/ تجاوز به روح ایرانی است



گروه فکری: بخش فکری روزنامه ایران مقاله ای که توسط دکتر Farhang Rajaee ، معاون دانشکده علوم انسانی دانشگاه کارلتون کانادا ، در جنگ 6 روزه و اسرائیل ، ایالات متحده و حمله ناتو به ایران منتشر شده است. این مقاله توسط دکتر رجائی ویرایش و خلاصه شده است ، که در جلسه “دروس و سخنان پس از جنگ ایران” توسط دانشگاه مطالعات ایران ارائه شده است. این نوع عمل جامعه ایران را به “تجاوز اخیر” تجزیه و تحلیل می کند و آن را با جنگ ایران -عراق مقایسه می کند. رجائی این رویداد را “پرخاشگری” از مردم می داند و بر همبستگی داخلی و انسجام ملت ایران تأکید می کند.

در مقاله خود ، راجا ابتدا پاسخ به تجاوز به روحیه ایرانی را در نظر می گیرد. او تجاوز اخیر را “تجاوز و همبستگی” توصیف می کند و آن را از “تجاوز و دفاع” در سال 2 متمایز می کند. در اعتقاد او ، این بار مردم نه تنها از زندگی و دارایی خود بلکه روح خود نیز دفاع کرده اند و آنها این کار را در سکوت و همبستگی کامل انجام دادند. رجائی از مفهوم “داستان پردازی” استفاده می کند و معتقد است که باید فراتر از ظاهر داستان (خود داستان) فراتر رفت و عمق داستان (داستان داستان) را درک کرد. این رویداد فرصتی برای آزمایش “کیست” ما بود و نشان داد که مردم ایران همبستگی خود را در لحظه های حساس حفظ می کنند. برای رجائی ، همبستگی ایرانی ، همبستگی ایرانی ، این ریشه در “صمیمانه” دارد و نهادها فقط می توانند نقش حمایتی ایفا کنند. موتور این همبستگی خود مردم است. از نظر وی ، بزرگترین دشمن این همبستگی “ناخوشایند” است که جرات خود را به شکل “تامی” و عدم جسارت آن نشان می دهد. رجائی معتقد است که این اتفاق برای منتقدین و کسانی که فکر می کردند جامعه ایران در حال فروپاشی است ، نشان می دهد که مردم تصمیم درستی را در خط مقدم می گیرند و برای کشور خود ایستاده اند. به عبارت دیگر ، نظریه دکتر رجائی کاملاً مخالف نظریه آن جامعه شناسان در داخل کشور است ، که حرکت مردم ایران را یک واکنش نشان می دهد ، نه عملی. این گفتگو در زیر آمده است:

****

در سال 4 ، هنگامی که توسط کشور ما مورد تجاوز قرار گرفت ، من مجموعه ای از مقالات را در مورد آن به شکل دو کتاب منتشر کردم. “تجاوز و دفاع” من آن را روی آن گذاشتم زیرا در آن زمان ، مردم ما با شکوه زندگی و دارایی خود را برای دفاع از میهن خود منتقل کرده اند. این تجاوز اخیر من با عنوان قبلی مقایسه می کنم ، “تجاوز و همبستگی” من تعریف و توصیف می کنم ؛ از آنجا که در طی این واقعه تلخ ، نه فقط روح از بین رفت ، نه فقط مجروحان ، نه فقط ساختمانها نابود شدند. در عوض ، تعجب به روح ما و مردم ما در سکوت و با همبستگی کامل با این تجاوزها پاسخ دادند به همین دلیل ، من در این سخنرانی آن را “تجاوز و همبستگی” تعریف خواهم کرد.

ممتنع

من هیچ علاقه ای به “داستان” در مورد تجاوز اخیر میهن خود ندارم ، اما می خواهم در این داستان در مورد داستان داستان و اینکه چقدر می تواند از خود داستان مهم باشد ، بگویم.

Bafaqi وحشی متوجه شده بود که داستان “داستان” همیشه از داستان مهمتر است بنابراین او در مورد داستان لیلی و مجنون می گوید:

«کیست دنی که لیلی شیک است
cosu چشمان شما یکسان است

در ارتفاع بینی و مجنون
در چشمان شما و او ناوبر به نظر می رسد

تو مو و جنون بینی
در ابرو ، او یک مرجع ابرو است »

بنابراین سؤال مهم ما در این سخنرانی این خواهد بود که داستان داستان تجاوز و جنگ چیست؟

پر خطر

رویدادهایی مانند “تجاوز جنسی” ، “جنگ” و “انقلاب” موقعیت های استثنایی ایجاد می کنند و باعث می شوند زندگی از تعادل خارج شود و در “بینی” قرار بگیرد:

«اصل را ببینید زیرا آکماسی بود
مرد مردی را ببینید که مرد آهول بود. “

و ایجاد افراط گرایی برای انسان. البته ، باید روشی را کنار بگذارد که فیلسوف مانند کارل اشمیت ، نظریه پرداز سیاسی آلمان ، فکر کند که قلمرو و سیاست یک استثنا هستند.
در حالی که واقعیت این است که آنچه ما را از تعادل زندگی بیرون می کشد و باعث می شود ما از استثنائات رنج ببریم. [نظامی] و این جنگ است.

سکنه سیاسی ، به ویژه برای جهان بینی توحید ، در چارچوب وحدت ، وحدت ، سازگاری و هماهنگی ، حتی در “جهان بینی بشر” ، اصل تعادل و تعادل حرکت می کند. مگر اینکه مانند سیستم های نازی و استالینی ، یک سیستم فکری کامل وجود داشته باشد. در این سیستم ها ، “وضعیت استثنایی” همیشه یک وضعیت مطلوب است زیرا زندگی آنها در این شرایط استثنایی است که قدرت و تداوم وجود دارد.

آزمون “کاستی های ما”

داستان “داستان تجاوز و جنگ” چیست؟ تدریس این بود که او به ما فرصتی داد تا مورد ضرب و شتم قرار بگیریم:

“ذینفع تجربه آموزش
تا زمانی که از بین نرود.

داستان تجاوز جنسی آزمایشی برای همبستگی ما بود که باید توسط “سیاست های منطقی” حفظ و ترویج شود.تجاوز [از سوی ارتش عراق] این اتفاق در سال 6 رخ داد ، این یک لرزش برای “آنچه ما هستیم” بود اما تجاوز اخیر لرزشی برای “کیست ما” بودبشر به نظر می رسد که وقتی ما هستیم و چه کاری باید انجام دهیم ، مورد سؤال قرار گرفت و مردم نشان دادند که از این لحظات ناراضی نیستند. در طی این حادثه ، طبق آمار ، 5 میلیون نفر از جمعیت ما (یعنی کل جمعیت اسرائیل) در حالی که همدردی و همکار بودند ، جابجا شدند.

در سال 9 ، صدام تصور می کرد که اوضاع انقلابی همبستگی ما را تضعیف کرده است ، بنابراین فرصتی خوب برای تجاوز به کشور ما داشت. در تجاوز اخیر ، دشمن دوباره به اشتباه فکر می کرد که انتقاد مردم و عصبانیت برخی از سیاست گذاری به معنای تضعیف همبستگی کشور است. در حالی که مردم آگاهانه نشان می دادند که انتقاد آنها از برخی سیاست ها به معنای تجزیه و همدلی نیست. بنابراین می توانم صریح بگویم که داستان داستان تجاوز و درس آن برای من بود که “ما یک کشور جالب هستیم”.

افرادی که جذاب نیستند

همبستگی که در پرخاشگری اخیر دیدیم ، همبستگی ایرانیان با خود و کشورشان بود و نهادها در این همبستگی نقشی نداشتند.؛ ؛ از آنجا که موسسات همیشه “ابزار” هستند و این یک قاعده کلی است. فرقی نمی کند که این یک دانشگاه ، یک نهاد بانکی باشد یا یک نهاد دولتی. اگر مؤسسات برای “منافع عمومی” و “مصلحت جمهوری” عمل کنند ، نهادهای مطلوب ارزیابی می شوند و در غیر این صورت نامطلوب هستند.

کار سیاست “نظم” و “صلح” و “ایجاد فرصت ها” این است که کار کند ، اما یکی از اساسی ترین وظایف سیاست ، “Hafiz” ، “هماهنگی” و “انگیزه” همبستگی است. بنابراین وقتی می گویم همبستگی ، منظور ما همبستگی بین خود مردم است و نهادها فقط می توانند به این همبستگی کمک کنند و وظیفه شهروندی “احترام” ، “تعالی” و “انتقال” این حس همبستگی است.

قلب به وطن

ما کشوری هستیم که ملیت ما مبتنی بر “تولد” است ، به همین دلیل “ای ایران ؛ ایران” برای ما مهم است. بنابراین موتور همبستگی ما “صمیمانه” است. این احساس است که قاعده اصلی “همه با هم” جریان و مانا ، در غیر این صورت این قانون از اصل آن خارج می شود و “همه با من” را رد می کند. میزبان این همبستگی همه شهروندان ، از جمله کارگزاران است. اما شهروندانی که مسئولیت احترام ، متعالیه و انتقال این همبستگی را بر عهده دارند ، مسئولیت بیشتری دارند.

ناخوشایند دشمن همبستگی

سه عامل در همبستگی نقش دارند. موتور محرک آنبا همدی وت قلب به وطن است ؛ مکانیسم آن “احترام” ، “انتقال” و “انتقال” است و میزبان آن ، ما همه شهروندان هستیم. اما دشمن این همبستگی چیزهایی است که عقلانیت را خاموش می کند ، از جمله “تفکر تامی”.

خوشبختی دشمن اصلی همبستگی ما است. دشمنان دیگر همبستگی “جسورانه” نیستند. به گفته هافز ، شیدولی می خواهد از بیابان عشق بالا و پایین برود:

«تله یو پی اس و دامنه های بیابان عشق ، انفجار
Shirdeli Kazeh سیاه کجاست

در زندگی و صبر و شکیبایی که چرخ جادوگر است
هزاران بازی به احتمال زیاد اینگونه است.
من خوشحالم که با این تجاوز جنسی ، این پنجره فرصتی را برای کسانی که فکر می کردند جامعه در حال فروپاشی است ، باز کرد ، متوجه می شود که ما ایرانیان در همان زمان تصمیم درستی می گیریم و خوب در کشور خود می ایستیم. ما باید بدانیم که دشمن اصلی ما “ناخوشایند” است که باید در تمام زمینه های زندگی خود از آن جلوگیری کنیمبشر همانطور که هافیز می گوید

“با مصلحت چه باید کرد
کار خاصیتی است که باید متفکر و تأمل باشد. “

بنابراین من در دست همه بازیگران و بازیگرانی هستم که به زیبایی در میهن نمایش داده شده اند.

1



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 9410

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *