گروه اندیشه: پزشک سعید غیاسی اندشانرئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و استاد مدیریت و برنامه ریزی برای توسعه آموزش عالی دانشگاه Alameh Tabatabai ، در اظهارات خود ، به بررسی مفهوم “عدالت آموزشی” در ایران و روش های آن می پردازد. مهدیه سادات نقبی در صفحه فکر روزنامه ایراناین مصاحبه مصاحبه را بر اساس وعده های پزشکی رئیس جمهور برای ارائه “عدالت آموزشی” به عنوان نگرانی عمده دولت چهاردهم انجام داده است. غیاسی معتقد است که عدالت آموزشی نه تنها با ساخت مدرسه حاصل می شود و شاخص های مهمی مانند دسترسی برابر ، کیفیت آموزش و پیامدهای آموزشی باید در نظر گرفته شود. وی همچنین چالش های جدی خود را برجسته می کند ، ضمن اینکه نقاط قوت سیستم آموزش ایران را در زمینه کمی (افزایش تعداد مدارس) برجسته می کند و بر مسیر مثبت آموزش در ایران تأکید می کند. این چالش ها شامل نابرابری در کیفیت آموزش ، تمرکز مبتنی بر حافظه ، ضعف در آموزش مهارت و شکاف های ساختاری بین مناطق شهری و روستایی است. Ghiasi پیشنهاداتی را برای ارتقاء عدالت آموزشی ، از جمله افزایش بودجه آموزش ، توزیع منصفانه معلمان باتجربه ، ارتقاء زیرساخت ها در مناطق محروم و اصلاح ارزیابی و پذیرش دانش آموزان ارائه می دهد. وی همچنین به ارتباط عمیق بین اقتصاد و آموزش اشاره می کند و نقش فناوری هایی مانند هوش مصنوعی در کاهش نابرابری را در شرایط مدیریت مناسب ارزیابی می کند. سرانجام ، غیاسی دانش آموزان را مستقیماً نتیجه سیاست های کلان اقتصادی کشور می داند.
****
دکتر غیاسی ، “عدالت آموزشی” شعار و وعده دکتر پزشکی بود. برای دستیابی به ارزیابی عدالت آموزشی در وضعیت فعلی ، چه شاخص هایی را باید در نظر بگیریم؟
برای ارزیابی عدالت آموزشی ، صرفاً داوری ذهنی نیست و شاخص های علمی و عینی باید در نظر گرفته شود. یکی از مهمترین شاخص ها دسترسی برابر به فرصت های آموزشی برای همه گروه های اجتماعی و اقتصادی است. این دسترسی باید مستقل از موقعیت جغرافیایی (شهری ، روستایی یا عشایری) ، شرایط خانواده و محدودیت های معلولیت باشد. دولت باید بر تقویت مدارس دولتی و افزایش کیفیت و تعداد آنها ، به ویژه در مناطق کمتر از محاصره ، تمرکز کند تا فرصت های برابر را فراهم کند.
عامل دیگر کیفیت آموزش و تداوم دانش آموزان در مدرسه است. عدالت آموزشی هنگامی تحقق می یابد که دانش آموزان بتوانند تحصیلات خود را بدون ترک ادامه دهند و کیفیت آموزش در مدارس مختلف از جمله مدارس شمالی و جنوبی تفاوت چندانی ندارد. عدالت همچنین در کیفیت معلمان ، تجهیزات آموزشی ، دروس و فضای فرهنگی مهم است. فضای فرهنگی و اجتماعی تأثیر مستقیمی بر میزان بقای دانش آموزان و کاهش شکاف کلاس دارد.
مناطق محروم نیاز به بسته های پشتیبانی از جمله بورس های تحصیلی ، معافیت مالی و امکانات ویژه برای دانشجویان با نیازهای ویژه دارند. زیرساخت های آموزشی در حال توسعه است. به عنوان مثال ، ساخت 6 مدرسه طی شش ماه گذشته ادامه داشته است. اصلاح سیستم پذیرش دانشگاه همچنین می تواند فرصت دسترسی به دهک های کم درآمد به آموزش عالی را افزایش دهد. برابری در بهره وری و پیامدهای آموزشی نیز مهم است. آموزش باید قادر به جبران نابرابری های اجتماعی باشد و شایسته سالاری معیار اصلی است.
دولت برای ارتقاء عدالت آموزشی و بهبود کیفیت سیستم آموزشی چه باید بگیرد؟
عدالت آموزشی نه تنها با ساختن مدرسه حاصل می شود. دسترسی ، کیفیت و پیامدهای آموزش نیز باید در نظر گرفته شود. اولین قدم افزایش سهم آموزش در بودجه عمومی کشور است. تخصیص بودجه پایدار و کافی ، متناسب با استانداردهای جهانی و حداقل 2 ٪ تولید ناخالص داخلی ، می تواند بسیار مؤثر باشد. توزیع منصفانه نیروی انسانی نیز مهم است. معلمان باتجربه باید در مناطق محروم کار کنند و برای تداوم خود مشوق های مالی و رفاهی را فراهم کنند.
بهبود کیفیت زیرساخت ها در مناطق محروم ، از جمله سالن ورزشی ، کتابخانه ها ، آزمایشگاه ها و دسترسی به فن آوری های جدید آموزشی نیز اولویت ها است. اصلاح سیستم ارزیابی و پذیرش دانش آموز برای تخصیص سهمیه برای مناطق کمتر از حد و شرایط و فراهم کردن فرصت های واقعی ضروری است. مشارکت اجتماعی و محلی ، از جمله فعالیت سازمان های مردم نهاد در مدیریت مدرسه ، می تواند کیفیت و سازگاری مدارس را با نیازهای مناطق مختلف بهبود بخشد.
نقاط قوت و ضعف مدل توسعه آموزشی فعلی در ایران چیست؟
نقاط قوت سیستم آموزش این کشور در ابعاد کمی قابل مشاهده بیشتر است. مدارس در شهرهای کوچک ، روستاها و حتی برای عشایر و کودکان با نیازهای ویژه تأسیس شده اند و دسترسی اولیه تا حد زیادی ارائه شده است. ارزیابی خانواده ها در آموزش به عنوان سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی کشور از نظر تعداد فارغ التحصیلان ممتاز یکی از مهمترین ظرفیت ها است. اما نباید نادیده گرفت که تمرکز روی کمیت ، صرف نظر از کیفیت ، می تواند باعث نارضایتی اجتماعی و تعمیق شکاف های موجود شود.

دکتر سعید غیاسیاندوشان ، رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم
در کنار نقاط قوت ذکر شده در بالا ، ما همچنین در توسعه آموزشی نقاط ضعف و چالش های جدی داریم. کیفیت آموزش به ویژه در مناطق محروم پایین تر است و سیستم آموزش مبتنی بر حافظه روی “آموزش مهارت” و “تفکر انتقادی” متمرکز نیست. نابرابری آموزشی در دسترسی به امکانات ویژه مانند امتحانات ورودی و پیوند بین اقتصاد و نیازهای واقعی بازار کار ، به ویژه در زمینه فنی و حرفه ای ، مشهود است. از طرف دیگر ، فقدان معلم و انگیزه کم آنها ، همراه با مشکلات اقتصادی خانواده هایی که مانع از ادامه تحصیل دانش آموزان می شوند ، عوامل نابرابری هستند.
بنابراین “توسعه آموزشی” نیاز به ظاهری چند بعدی دارد. سرمایه گذاری مالی پایدار ، بهبود کیفیت برنامه درسی ، یادگیری مبتنی بر یادگیری ، تقویت تفکر انتقادی ، بهبود زیرساخت های فیزیکی و فناوری و همچنین حمایت اجتماعی از دانشجویان محروم.
بستگی به توسعه آموزش در “توسعه اقتصاد” دارد؟
“آموزش” و “اقتصاد” پیوندهای طولانی مدت دارند. آموزش نیاز به منابع مالی پایدار دارد و بدون منابع ، زیرساخت ها ، تجهیزات ، معلمان با انگیزه و مدارس با کیفیت ارائه می شود. “اقتصاد” و “آموزش” رابطه چرخشی دارند. اقتصاد باعث ارتقاء آموزش و آموزش می شود و سطح اقتصادی جامعه را ارتقا می بخشد. در اقتصاد مبتنی بر دانش ، “آموزش تخصصی منابع انسانی” اساس توسعه اقتصادی است. بنابراین ، رابطه بین “بودجه” ، “عدالت آموزشی” و “بازار کار” باید سیستماتیک باشد تا یک اکوسیستم پایدار بین آموزش ، بازار کار و انگیزه معلمان ایجاد شود.
مهمترین “شکاف های ساختاری” در توزیع فرصت های آموزشی چیست؟
مهمترین شکاف ها شامل بخش های شهری و روستایی ، اقتصادی و طبقه ، جنسیت و کیفی در نیروی انسانی است. سیستم اندازه گیری و پذیرش گاهی ناعادلانه است و فقدان زیرساخت ها و منابع مالی نیز یک چالش اساسی است. تفاوت های جدی بین مناطق شمالی و جنوبی یک شهر مانند تهران در دسترسی به منابع و کیفیت معلمان وجود دارد. معلمان مؤثر اغلب در شهرها مستقر می شوند و مناطق محروم قادر به حفظ آنها نیستند. این مسائل فرصت ها را به روشی واقعی و عادلانه در دسترس همه دانش آموزان قرار می دهد و ما برای جبران آن به “برنامه ریزی پایدار و منسجم” نیاز داریم.
چقدر فن آوری هایی مانند “هوش مصنوعی” می تواند به کاهش نابرابری آموزشی کمک کند؟
فن آوری های جدید می توانند در انواع زمینه های آموزشی کمک کنند و محدودیت ها و چالش ها را برطرف کنند ، از جمله هوش مصنوعی ، که اگر به درستی مدیریت نشود ، می تواند شکاف جدیدی ایجاد کند ، اما پتانسیل بالایی برای کاهش نابرابری دارد. این فناوری دسترسی برابر به منابع آموزشی را فراهم می کند و دانش آموزانی که دارای مناطق کمتری هستند می توانند به محتوای معلمان و معلمان در شهرهای بزرگ دسترسی پیدا کنند. برنامه یادگیری و آموزش شخصی متناسب با نیازهای هر فرد امکان پذیر است.
هوش مصنوعی می تواند نقش دستیار معلم را بازی کند و روشهای جدید تدریس را تقویت کند. اما در صورت عدم مدیریت ، شکاف دیجیتالی ایجاد می شود و منابع آموزشی به گروه ها ارائه می شود. توانمندسازی معلمان و دانش آموزان و تولید محتوای گسترده آموزشی ابزاری مهم برای کاهش نابرابری است.
آیا دانش آموزان می توانند با “سیاست های توسعه آموزشی” رابطه داشته باشند؟
افت آموزش بیشتر مربوط به سیاست های کلان اقتصادی کشور است. تمرکز بر کمیت ، مبتنی بر حافظه و آزمایش می تواند منجر به یادگیری سطحی و کاهش انگیزه شود. نابرابری تأثیر مستقیمی در کاهش تحصیلی در دسترسی به منابع و توزیع ناعادلانه معلمان و امکانات آموزشی در زمینه های مختلف دارد. ناپایداری سیاست ها ، تغییرات مداوم در امتحانات و امتحانات ورودی ، سردرگمی و انگیزه کاهش می یابد.
به منظور بهبود ، لازم است که روی آموزش های عمیق ، معنی دار و لذت بخش ، “تفکر انتقادی” از دبستان و بهبود کیفیت مدارس ، معلمان ، محتوا و فناوری تمرکز کنیم. مسیر کلی آموزش مثبت است ، اما کاستی های جدی وجود دارد که برای دستیابی به عدالت آموزشی و فرصت های برابر برای همه نیاز به توجه ویژه دارد.
1
منبع: www.khabaronline.ir