به گفته خبرگزاری اخبار آنلایننقل شده ابنابا رضا داستجردی وی در سالم ویلیام جیمز نوشت: امروز ، 6 اوت ، در 5 سپتامبر ، فیلسوف ، روانشناس و پزشک آمریکایی است که مکتب عمل گرایی را تأسیس کرده است ، که منبع حقیقت ، سودمندی امور یا امور است. از جیمز ، تعدادی از آثار شامل “عمل گرایی” ، “اصول روانشناسی” ، “تمایل به اعتقاد و سایر مقالات در فلسفه” و “تنوع تجربه مذهبی” وجود دارد. “تنوع تجربه مذهبی” نتیجه سخنرانی های جیمز در مجموعه Giford است که در سالهای 1 و 2 در ادینبورو تحویل داده شد و امروز یک اثر کلاسیک در زمینه دین است.
در این کتاب ، ویلیام جیمز ، به روشی تجربی ، به منابع و اسناد زیادی اشاره دارد تا در عین حال تعریف خاصی از دین را کشف کند ، ضمن ارائه تعریف خاصی از دین ، با مظاهر و تجلی زندگی مذهبی در مذاهب مختلف سروکار دارد. او کار خود را از بحث دین و علوم اعصاب آغاز می کند و پس از تعریف کلی دین ، دو رویکرد دین را بررسی می کند: دین سالم دانشمندان یا دین بیمار یا صاحبان زندگی ناخوشایند. در فصل انقلاب درونی ، جیمز به توصیف گسترده ای از کیفیت نافرمانی فرد نسبت به ایمان و اشتیاق مذهبی می پردازد و در فصل دیگر ، پس از توصیف وضعیت مقدس یا تقدس ، ارزش این کیفیت را در زندگی توضیح می دهد. پس از آن ، او عرفان و فلسفه را در مورد خصوصیات مختلف زندگی مذهبی مشاهده می کند ، و در پایان کتاب ، نتیجه گیری های کلی خود را از آثار و نتایج و همچنین ارزش و ضرورت زندگی مذهبی بیان می کند. آنچه اتفاق می افتد نتیجه مکالمه IBNA با هوسین کیانی این یک مترجم است که قبلاً آثاری مانند “خلاقیت” و “ویلیام جیمز” را منتشر کرده است. “تنوع تجربه مذهبی” توسط انتشارات Hekmat در سال 6 منتشر شد.
آیا شما اعتقاد دارید که این کتاب بیشتر پاسخی به الهیات سنتی یا تلاش برای باز کردن افق روانشناسی دین است؟
بحث در مورد این کتاب به هیچ وجه در پاسخ به الهیات سنتی و برخورد با اختلافات کلامی و کلامی نیست ، اما ویلیام جیمز می خواهد مستقیم و مستقیم به نحوه قرار گرفتن انسان در معرض مذهبی برود و ببیند که در تجربه مذهبی چه اتفاقی برای انسان می افتد. از آنجا که جیمز حوزه اصلی و تخصصی پزشکی و روانشناسی است ، وی توانسته است زوایای این تجربه را در بسیاری از بیماران یا منابع و اسناد دیگر خود پیدا کند.
چرا نویسنده در این کتاب تجربیات فردی ، نه نهادها و آیین ها ، نقطه شروع مطالعه دین را قرار داده است؟
جیمز معتقد است که منشأ دین همان تجربیات فردی است و نهادها و آیین های مذهبی دوم در مورد تجربیات فردی شکل می گیرند. بنابراین ، هسته دین همان است که قرار گرفتن شخص در معرض مذهبی است.
در تجزیه و تحلیل تجربه عرفانی ، مرز بین “روانشناسی” و “متافیزیک” چگونه است؟
او برای تجربیات عرفانی مرز روشنی بین روانشناسی و متافیزیک ندارد. او معتقد است که آنچه ما از آن به عنوان متافیزیک یاد می کنیم صرفاً مراحل یا مهر و موم های همان دنیای روانی است که هنوز در تمام زوایای آن پیدا نکرده ایم. وقتی دانش و دانش بشری از خود و جهان بودن را در آغوش می گیریم ، در واقع میزان دنیای روانشناختی را افزایش می دهیم و متافیزیک را به عقب می اندازیم. با این حال ، متافیزیک جدید ممکن است شکل بگیرد که ، با پیشرفت دستگاه شناختی انسان ، ممکن است در متافیزیکی واضح تر باشد و به علوم جسمی و روانی ما بپیوندد.

Hussein Kiani مترجم
آیا فکر می کنید تمرکز نویسنده بر روی تجربیات فردی ممکن است باعث ایجاد مؤسسه و جامعه مذهبی بی اهمیت شود؟
او معتقد است که نهادهای مذهبی ، چه ، چه ، در مورد تجربیات فردی شکل می گیرند. در اینجا من نمی خواهم در مورد انحراف و سوء تفاهم از حقیقت تجربه مذهبی که به فرصت دیگری نیاز دارد ، بحث کنم ، اما آنچه ویلیام جیمز به دنبال آن است ، اصالت تجربیات مذهبی فردی است که به تنهایی می تواند انسان را تغییر دهد و در زندگی فردی میوه های واقعی و عملی داشته باشد. او معتقد است که نهادهای مذهبی اشک هایی هستند که در اطراف تجربیات مذهبی اصلی شکل می گیرند ، که اغلب دور از تجربه اصلی مذهبی به شکل و محتوا است.
نویسنده تأکید می کند که حقیقت دین باید در عملکرد و تأثیرات عملی آن در زندگی دیده شود. آیا این نوعی “عمل گرایی مذهبی” است؟
جیمز ، بر اساس سیستم فلسفی عمل گرایی ، معتقد است که هر سیستم اندیشه ، ارزش و اعتقادات تا زمانی که در عمل مؤثر و مفید باشد ، آن سیستم صادق است ، در غیر این صورت تعداد انگشت شماری از انتزاع است که به زندگی انسان و انسان نمی رسد. بنابراین ، به این معنا ، اثرات تجربه مذهبی را بیان می کند و در پایان کتاب نتیجه گیری کلی خود را از اثرات و نتایج عملی و ارزش و ضرورت زندگی مذهبی بیان می کند.
نویسنده تجربه عرفانی را “پایه و اساس دین” توصیف کرده است. آیا فکر می کنید تمام سنت های مذهبی را می توان به تجربه عرفانی کاهش داد؟
اگر از هسته دین یا تجربه مذهبی شخص با آن متعالی و نتیجه کسب نوعی دانش عرفانی پیروی کنیم ، مطمئناً هر سنت مذهبی اصولی باید چنین ویژگی هایی داشته باشد.
چگونه یافته های کتاب به گفتگو بین ادیان یا رابطه علم و دین کمک می کند؟
به نظر من ، مرد امروز باید در مواجهه با انواع مدارس فکری و فلسفی به تجربه مذهبی برگردد و به نوعی پوچی برسد ، و این بار برای مطالعه و تحقیق در مورد تجربه مذهبی وی ، بلکه انجام زندگی عملی او. این فرایند نه تنها فرد را در تمام روابط خود با موجودات موجودیت بهبود می بخشد ، بلکه در تعامل با دیگران و زندگی اجتماعی نیز مؤثر خواهد بود ، بدون ایجاد نهادهای مذهبی برای انجام این کار.
1
منبع: www.khabaronline.ir