آموزش ناکارآمد و توسعه رویایی / چرا آموزش در ایران پیشرفت نکرده است؟



گروه فکری: یادداشت زیر در روزنامه اعتماد به قلم اصظار میررفاردی بررسی نقش حیاتی آموزش در توسعه جوامع و سپس به طور جدی ، آسیب شناسی سیستم آموزش ایران و تأثیر آن بر عدم دسترسی کشور به توسعه مطلوب. نویسنده معتقد است که توسعه آرزوی هر جامعه ای است و آموزش کیفیت یکی از پیش شرط های اصلی برای دستیابی به آن است. وی با اشاره به موفقیت کشورهای توسعه یافته مانند ژاپن ، انگلیس و ایالات متحده ، آموزش را به عنوان پایه ای برای رونق اقتصادی و اجتماعی معرفی می کند. Asghar Mirfardi سپس پرسید که چرا ایران علی رغم سابقه طولانی در آموزش مدرن ، هنوز به پیشرفت واقعی نرسیده است ، چهار دلیل اصلی ، از جمله اولویت بندی وضعیت اجتماعی آموزش و نه دانش و مهارت ، جذب منابع انسانی بر اساس معیارهای ایدئولوژیک ، تغییرات غیر ضروری و غیر ضروری در محتوای آموزشی و ضعف مالی و ضعف تجاری.

****

توسعه مفهومی مطلوب است که رویای همه جوامع و حاکمان است و باورنکردنی ترین جوامع به عنوان آرزوی در افکار خود دارند. تنها رویای توسعه ، جوامع را به سمت توسعه سوق نمی دهد. دانش ، سرمایه انسانی ، منابع مالی و غیره مهمترین پیشینه برای توسعه هستند. در این میان ، دانش و آموزش و پرورش که منجر به تقویت سرمایه و فناوری انسانی می شود ، مکانی برجسته و غیرقابل توصیف برای دستیابی به توسعه و توسعه دستاوردها و شاخص های توسعه دارد. تجربه کشورهایی که به شاخص های توسعه بالا رسیده اند ، نشان دهنده کیفیت بالای آموزش و تلاش اولیه آنها برای آموزش به عنوان پایه و اساس توسعه است.

کشورهایی مانند ژاپن ، انگلستان ، ایالات متحده ، فرانسه و سایر کشورهای توسعه یافته و حتی کشورهای در حال توسعه که در حال آغاز رونق اقتصادی هستند ، از طریق آموزش با کیفیت بالا توانسته اند به رونق اقتصادی و اجتماعی دست یابند. کشور ما ، که پنج سال پیش تحصیل کرده است ، به دلایل مختلف نتوانسته است به پیشرفت واقعی و واقعی برسد ، و هنوز هم عنوان “انتقال” را بر روی پیشانی خود دارد و حتی در برخی از شاخص های توسعه ، به سطح پایین تری نسبت به عبور رسیده است.

برای هر محقق ایرانی و حتی غیر ایرانی در زمینه توسعه ، این سؤال پیش می آید که چرا ایران نتوانسته است با این تاریخ طولانی با تمدن مدرن به موقعیت توسعه مناسب دست یابد؟ چنین تقویت توسعه را نمی توان به یک یا چند مورد از عوامل معدود نسبت داد. با این حال ، نقش کیفیت آموزشی و نحوه مدیریت آموزش در این شرایط برجسته است. برای آسیب شناسی آموزش در ایران و نقش آن در وضعیت توسعه ، لازم است به وضعیت آموزش و نوع نگاه به آن در ایران بپردازیم.

الف: ویژگی هستی شناختی و عملکرد مورد انتظار آموزش در جامعه ما مورد غفلت واقع شده است ، به طوری که عملکرد اجتماعی و عزت آموزش به عنوان یک ویژگی اصلی در نظر گرفته شده است و دانش دانش ، مهارت و تخصص مورد توجه کمتری قرار گرفته است. اگر ویژگی های دست دوم برجسته باشد ، فرایندها و مکانیسم های آموزش از نظر علمی و مؤثر تدوین می شوند.

ب: برای داشتن آموزش پیشرو و توسعه ، لازم است معیارهای علمی و تخصصی را در روند جذب منابع انسانی برای آموزش ، به ویژه در آموزش و دانشگاه در نظر بگیریم. معیارهای استخدام معلمان و اعضای هیئت علمی نباید با یک رویکرد کاهش گرا و ایدئولوژیک انجام شود که بسته به تغییر دولت ها تغییر می کند. آموزش و پرورش یک نهاد برجسته در جامعه است ، بنابراین معیارها و استانداردهای آن نیز باید متعالی ، فراملی و علمی باشد. خوشبختانه ، طی چند دهه گذشته ، معیارهای علمی در روند منابع انسانی مورد غفلت واقع شده و حتی مورد غفلت واقع شده است. به عنوان مثال ، در یکی از دولت های قبلی ، وزیر علوم ، معیار استخدام دانشکده ، وفاداری به رئیس دولت اعلام شد !! معیار وفاداری به گروه ها و جریان های خاص ، فعال توسعه را آموزش نمی دهد.

ج: محتوای آموزشی در جامعه ما در معرض تغییرات غیر ضروری و غیر تحصیلی قرار گرفته است. محتوای آموزشی در جامعه نباید با سلیقه های گذرا و ناپایدار گره خورده و مطابق دولت ها تغییر کند. پویایی آموزشی برای متناسب با تحولات نسلی و زمانی ضروری است ، اما دید صفر و -a -half از محتوای آموزشی و محتویات لازم برای آموزش منابع انسانی کارآمد ، حفظ ارتباطات بین نسلی و ادامه ایده های هویت برای سیستم آموزشی و جامعه مضر است.

: س: مسئله دیگر از یک طرف ، اقتصاد ضعیف آموزش در جامعه و از طرف دیگر ، تجاری سازی آموزش این است که ، در حالی که آموزش یک موسسه اساسی است. سهم آموزش در کشور ما کمتر از بسیاری از کشورهای دیگر است. بودجه تحقیق مانند همسایگی و رعایت سیستم آموزشی است ، به طوری که سهم تولید ناخالص داخلی در کشور ما کمتر از نیم درصد است ، در حالی که در برخی از کشورها در سراسر جهان ، سهم تحقیق تولید ناخالص داخلی نزدیک به پنج درصد است.

علاوه بر ضعف اقتصاد آموزش و پرورش ، فعالیتهای آموزشی به پایه و اساس برخی از مشاغل مالی تبدیل شده است ، از مدارس غیرانتفاعی که به طور نادرست به محتوای برنامه درسی ، کلاسهای درسی و کلاسهای تقویت شده و کلاسهای گردش مالی بالا معرفی شده اند و همه آنها را به یک محصول لوکس تبدیل می کند که بخش قابل توجهی از خانواده های آنها را دارد.

این عمل ، ضمن ایجاد آموزش عمومی عمومی در اعتقاد عمومی و همچنین در عمل ، منجر به تولید مثل نابرابری اجتماعی می شود. دردناک ترین نوع کالا ، فروش شواهد تقلبی و شواهد تقلبی است. تبلیغات فروشندگان این اسناد به وضوح در رسانه های اجتماعی و فضای مجازی منتشر می شود ، گویی هیچ ناظر در جامعه وجود ندارد!

1



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 9691