
گروه فکری: یادداشت دکتر علی ربی استاد دانشگاه و دستیار اجتماعی رئیس جمهور ، در روزنامه اعتماد رابطه بین توسعه و خوشبختی با عنوان “توسعه به عنوان یک خوشبختی ضرورت غیرقانونی” سروکار دارد. رابی معتقد است که توسعه اقتصادی و صنعتی لزوماً منجر به خوشبختی و رضایت مردم نمی شود. نویسنده معتقد است که پیوند مفقود شده بین توسعه صنعتی و زندگی مردم ، توسعه اجتماعی است. از نظر وی ، توسعه اجتماعی ، که شامل رشد نهادهای مدنی و فرهنگ برای مشارکت و کار جمعی است ، پیش از توسعه اقتصادی و سیاسی است. به عبارت دیگر ، تا زمانی که جامعه اعتقاد نداشته باشد که “زندگی بهتر با هم” ، پیشرفت واقعی حاصل نمی شود. نویسنده همچنین بر نقش حیاتی نهادهای مدنی مانند تعاونی ها ، خیریه ها و اتحادیه ها تأکید دارد. این نهادها می توانند به عنوان واسطه ای بین مردم و دولت عمل کنند و پایه ای برای جامعه منسجم و قوی باشند. به گفته نویسنده ، با تقویت این نهادها ، نه تنها مقاومت جامعه در برابر بحران ها افزایش می یابد ، بلکه پایه و اساس توسعه سیاسی واقعی را نیز فراهم می کند. همچنین ، وی پیشنهاد می کند که برای رسیدن به این هدف ، وی باید در دانشگاه ها و مدارس ، مشارکت اجتماعی و کارهای جمعی آموزش دیده باشد. این یادداشت به شما برمی گردد:
****
یکی از نگرانی ها و نگرانی هایی که من همیشه داشته ام این است که چگونه یک جامعه به شادی و شادی می رسد ، همانطور که من توسعه را به عنوان خوشبختی تعبیر کرده ام. من همیشه به این فکر کرده ام که چرا آسیب های اجتماعی از طبقه اجتماعی گسترش می یابد. چگونه است که در ایران ، حتی وقتی با رشد دو رقمی روبرو شده ایم (به عنوان مثال ، رشد 2 ٪ در دوره های قبلی) ، این رشد اقتصادی منطقی هنوز زندگی روزمره مردم و درک رضایت را ایجاد نکرده است.
من همیشه این سؤال را مطرح کرده ام که آنها لزوماً دودکش های صنعتی و سازه ها و ساختارهای غول پیکر را به همراه می آورند؟ پیوند از دست رفته بین توسعه صنعتی و زندگی مردم کجاست؟ مطالعات گسترده من در مورد چگونگی خارج شدن از عقب ماندگی و انتقال طولانی مدت ایران به توسعه ، تجربه کشورهای جدید صنعتی و مطالعه داستان توسعه در ایران نتیجه گرفته است که من نتیجه گرفته ام که نتیجه گرفته ام که این نتیجه گرفته ام اگر روابط و نهادهای اجتماعی در یک کشور و بنابراین در ایران بلوغ نشود ، توسعه اقتصادی می تواند به توسعه ناعادلانه و عدم درک توسعه تبدیل شود.
با این حال ، در بحث در مورد تقدم و تأخیر در توسعه و درگیری کلاسیک ، اولویت بین توسعه سیاسی و اقتصادی ، (گلاسگونوز یا پروستاریکا) ، من توسعه اجتماعی و ذهنیت توسعه گرایانه را مهمترین عامل و پیش نیاز برای سایر جنبه های توسعه می دانم. یکی پس از توسعه اجتماعی به توسعه نهادهای مدنی برمی گردد. بنابراین توسعه نهادهای جامعه مدنی مهم است که می توان آنها را بین مردم و دولت واسطه کرد.
بعد دیگر توسعه اجتماعی مربوط به توسعه فرهنگیبشر در اینجا ، عملکرد توسعه فرهنگی باید اولین قدم برای ایجاد ذهنیت توسعه و آمادگی برای فعالیت های اجتماعی باشد. به عبارت دیگر ، این یک ذهنیت توسعه است که فرهنگ توسعه را تشکیل می دهد و فرهنگ توسعه را در بین مردم ، نهادها و جامعه ای که توسعه را قادر می سازد ، ترویج می کند.
به عبارت دیگر ، می توان گفت تا زمانی که ذهنیت توسعه گرا به معنای اعتقاد به “زندگی بهتر در کنار هم” شکل می گیرد ، شادی و نشاط اجتماعی شکل نمی گیرد. این یک واقعیت است که با توسعه اجتماعی قوی تر می شود- و وقتی مردم زندگی بهتر و شادتری داشته باشند- جامعه قوی تر است. هنگامی که یک جامعه قوی می شود ، توسعه نهادها اتفاق می افتد ، تحمل های اجتماعی شکل می گیرد ، همکاری مشترک گسترش می یابد ، درک صحیح و رقابت ناسالم منافع فردی درک می شود و بنابراین نتایج توسعه اجتماعی نیز می تواند در توسعه اقتصادی و سیاسی مؤثر باشد.
سبک های کارهای جمعی مانند تعاونی ها ، کار در شبکه های تعاونی ، گروه های خود سازگار با محلی ، مراکز توسعه محلی ، شبکه های اجتماعی که هم می توانند بخشی از انسجام اجتماعی را تشکیل دهند و هم توسعه اقتصادی ایجاد کنند. گفته می شود این روند در ادبیات مدرن فراگیر است ، که متأسفانه هنوز زیرساخت های ذهنی لازم را در ایران ایجاد نکرده است. همکاری مشترک یکی از نمونه های هویت و فعالیت اقتصادی در زمینه اجتماعی است.
همكاران تنها هویت حقوقی هستند كه ماهیت اجتماعی آنها بسیار قوی است. نیاز به جامعه ایران امروز توسعه اجتماعی مبتنی بر نهادهای مدنی کثرت است که تعاونی ها نمونه ای هستند. در حقیقت ، نمایندگی واقعی مردم در چنین مؤسساتی شکل می گیرد و بنابراین تقویت چنین نهادهایی می تواند زمینه را برای توسعه اجتماعی و توسعه اجتماعی هموار کند. به عبارت دیگر ، بین این دو شکل توسعه رابطه متقابل وجود دارد.
تجربه ایران نشان داده است که ضعف احزاب سیاسی نه تنها از سیاست های اشتباه حاکمیت ناشی می شود ، بلکه اغلب آنها یک بنیاد اجتماعی قوی و تجربه بیولوژیکی واقعی ندارند. به همین ترتیب ، تقویت نهادهای مدنی در ضرب آن نیز می تواند پایه و اساس توسعه سیاسی را فراهم کند. بنابراین ، ما به این نتیجه می رسیم که توسعه اجتماعی پیش نیاز و حتی پیش شرط توسعه سیاسی است. نگاهی به شرایط فعلی جامعه ایران همچنین نشان می دهد که تنها راه خروج از فشارهای فعلی تمرکز بر توسعه اجتماعی و توجه به نهادهای مدنی و اجتماعی است.
جامعه ایران باید انواع مختلفی از شیوه زندگی را انجام دهد که شامل تعاونی در زمینه اقتصاد ، به ویژه نهادهای مدنی ، به ویژه نهادهای مدنی ، از جمله خیرین ، خواسته ها ، اتحادیه ها و اتحادیه های کارگری و غیره در زمینه اقتصاد است. با این حال ، تعاونی یک فرهنگ و یک سبک زندگی است. در تحریم های اقتصادی که مستقیماً به زندگی مردم فشار می آورد ، دولت به تنهایی نمی تواند به جامعه متوسل شود. در این شرایط ، نهادهای مدنی وجود دارند که می توانند رنج مردم را به همراه سیاست های دولت و دولت کاهش دهند.
اما توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که زندگی اجتماعی باید از خانواده آغاز شود و از خانواده تا نهادهای بزرگتر گسترش یابد. در این سبک زندگی ، جامعه یک پشتیبانی محکم و مطمئن از افراد است و امنیت و پشتیبانی ، خوشبختی و امید در جامعه را گسترش می دهد. من می خواهم تأکید کنم که رئیس جمهور با یک جمله به ظاهر ساده ، بر ادبیاتی که از روح و عمل کار جمعی ناشی می شود ، تأکید می کند و این “ما دعوا نداریم” ، که در تلاش برای تقویت یکدیگر در یک محیط اجتماعی توسعه یافته است.
به عنوان یک توصیه نهایی ، می خواهم تأکید کنم که اکنون زمان شبکه سازی و فرهنگ جدید در زمینه مشارکتهای اجتماعی است. ما هنوز انواع مختلف مشارکت اجتماعی را نمی دانیم ، به ویژه با توجه به تغییرات نسلی و روشهای اصلاح شده مشارکت و همچنین در بخش تعاونی ، تعاونی های جدید. در دانشگاه ها و مدارس ، این مفاهیم خالی است. حرکت به سمت نوآوری ، فرهنگ و آموزش شیوه زندگی در زمینه اجتماعی از خانواده به جامعه و مواردی است که باید اولویت داشته باشد. سیاست “محله” و “تفویض اختیار به استانها” می تواند گامی مؤثر در تقویت مشارکتهای اجتماعی باشد.
دفاع میهن پرستانه اخیر نیز به ما نشان داده است که چقدر به رسانه و مقاومت اجتماعی احتیاج داریم. زمینه ای که به جای اینکه به عنوان یک ظرفیت تلقی شود ، به عنوان تهدیدی که نیاز به کنترل و روند مجوز بیش از حد دارد ، تلقی می شود.
1
منبع: www.khabaronline.ir