من آرزو می کنم زیدآبادی در مورد خاتامی … / عبور از استبداد مذهبی سازندگان ریخته گری / فقر نظری در اصولگرایان و دارندگان ایران



گروه فکری: پزشک احمد زیدبادیروزنامه نگار و مشاور میهنوی در انتشار یک یادداشت در روزنامه ، وی در مورد “پیامبر و جامعه مدنی” بحث کرد ، و اگر خاتامی مدینه النابی را تعریف و تفسیر کرده بود ، ممکن است امروزه بسیاری از مشکلات برطرف شود. این یادداشت به شما برمی گردد:

****

هنگامی که سید محمد خاتامی در مورد لزوم تقویت “جامعه مدنی” در ایران در اولین دور ریاست جمهوری خود صحبت کرد. این امر با واکنش عصبانی اصولگرایان مذهبی و همچنین جناح مذهبی محافظه کار روبرو شد. آنها این را به عنوان نشانه برنامه آقای خاتامی برای تبدیل جامعه ایران به یک جامعه غربی در اروپا و آمریکای شمالی تعبیر کردند و او را تحت فشار قرار دادند تا کلام خود را پس بگیرد.

با این حال ، جامعه مدنی یک مفهوم بسیار ساده است که در همه جوامع وجود داشته است – به استثنای جوامع توتالیتر از ابتدای زندگی بشر. جامعه مدنی تمام سازوکارهای زندگی جمعی نامیده می شود که زندگی جامعه را خارج از کنترل و تسلط دولت امکان پذیر می کند. دلیل این که مفهوم این مبنای ساده و ملموس بسیار غیرقابل پیش بینی شد ، بخشی از حدیث مفصل است که بارها برای توضیح افول فکری و اجتماعی مسلمانان در قرن های اخیر مورد بحث قرار گرفته است.

همانطور که دکتر اقبال لاهوری گفته است ؛ خشکسالی فکری و عملی ویژگی اصلی فرهنگ جوامع مسلمان پس از طلاهای علمی آنها بوده است. متأسفانه ، این دگماتیسم و ​​وجدان هنوز جهان اسلام را تحت الشعاع قرار می دهد و مانع از آزادسازی و تمدن مسلمانان در عصر مدرن می شود.

بدتر از دگماتیسم سنتی ، پدیده بنیادگرایی اسلامی در قرن معاصر با ادعای نجات جوامع مسلمان از انحطاط و عقب ماندگی و تسلط بر غرب پدید آمده است ، اما با تحمیل یک فضای توتالیتر در برخی از جوامع مسلمان با تقدیس “قدرت دولت”.

در حقیقت ، كسانی كه مخالف بحث و گفتگو در جامعه مدنی آقای خاتامی در مورد موضع دینداری بودند ، جزم محافظه کارانه بودند که به دلیل فقر و بی حوصلگی مفهومی دچار سوء تفاهم های عمیق شده بودند ، اما بخش دیگری از آنها ، در اصل ، مکانی برای مکانیسم های اجتماعی و اجتماع بود. عزت فردی و جمعی جامعه در حال تعقیب بود.

با این حال ، فشار این دو نیرو به جایی رسید که سید محمد خاتامی اعلام کرد که آنها را نجات داده و از آزار و اذیت خود نجات می دهد که او به معنای جامعه مدنی نه جامعه غربی بلکه “مدینه النبی” است. اکنون این بخشی از نیروهای سفارشی بود که آقای خاتامی را به عقب نشینی از مواضع خود متهم کردند و به “مدینه النبی” حمله و تمسخر کردند. این تهاجم ها همچنین بخشی از بی حوصلگی مفهومی بودند که نه تنها محافظه کاران مذهبی بلکه نیروهای عرفی جامعه ایران نیز به دست آوردند.

برخی از مدعیان عرف ایرانی متأسفانه از همان مشکلاتی رنج می برند که برخی از همتایان مذهبی خود را نیز رنج می برند ، زیرا آنها نیز در معرض مفاهیم و تحلیل تاریخی و تاریخی خود قرار می گیرند ، به محض اینکه یک کلمه یا اصطلاح با یک مذهبی و سنتی ، مذهبی و سنتی هستند.

اما من آرزو می کنم که خاتامی و همکارانش بتوانند مفهوم “مدینه النبی” را در آن زمان برای جامعه توضیح دهند ، و به ویژه گامی به سمت اجرای عملی آن بردارند. واقعیت این است که مدینه النگبی نمونه ای از جامعه ای است که مبتنی بر یک قرارداد اجتماعی است- نه به عنوان توماس هابز ، یک قرارداد فرضی- بلکه یک قرارداد کتبی بین چندین قبیله خصمانه با اعتقادات کاملاً مخالف و متناقض ، چه مسلمان و چه یهودی و بت پرستی با ویژگی های خاص خود و رنگ ها و رنگ ها.

پیامبر اسلام با این قرارداد ، شهری را با همکاری داوطلبان ساکنان و از طرف دیگر تحمل مدنی قبایل تأسیس کرد. هیچ دلیلی نبود که او نام Yathrib را به “مدینه” به معنای شهر تغییر داد تا تقدم و وحشیگری را به تمدن و یک شهر تبدیل کند.

به همین دلیل ، اگر روزی مسلمانان علاقه و استعداد مطلوب را برای ایجاد همکاری های مدارا و مدنی و عرفی پیدا کنند ، به جای خود تخریب در برابر هابز و نظریه لاک و روسو در مورد قرارداد اجتماعی ، نمونه های بومی و تاریخی تاریخ آنها قابل ثبت است.

حرکت به این سمت مستلزم استفاده بیش از حد از بنیادگرایی و آفت اندیشه مذهبی است و با کلام خلاص شدن از شر زندگی میرزام محمد حسین نای ، و در نتیجه ، سید محمود طالغانی “استبداد مذهبی” نامید. این بحث نیاز به توضیح و گسترش زیادی دارد.

1



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 9758