
گروه فکری: پزشک تهمور بشیری عضو هیئت علمی دانشگاه Allameh Tabatabai ، در یادداشتی که روزنامه میهن آن را منتشر می کند ، به بحران عمیق حقوقی و مدیریتی در ایران می پردازد ، که ریشه در غلبه بر ایدئولوژی قانون دارد و با انکار بحران توسط مقامات پس از وقایع اخیر شدت می یابد. نویسنده استدلال می کند که اولین قدم پذیرش بحران توسط مقامات برای غلبه بر بحران های فعلی است. اما شواهد نشان می دهد که دیدگاه دولت بازگشت به “تنظیمات کارخانه” و تشدید برخوردهای ایدئولوژیک گذشته (مانند بستن کافه ها ، انتخاب ها و مسائل حجاب) است که با بحران های جدی روبرو است. یادداشت بشیریه در سه شماره از ریشه بحران در حقوق ایدئولوژیک ، اولویت های انحرافی و ارتقاء ریاکاری و راه حل صلح و مدیریت جامعه سازماندهی شده است. این نت در زیر آمده است.
****
برای غلبه بر بحران ، باید اعتراف کنیم که یک بحران وجود دارد ، اما اگر مقامات و مقامات بحران را نپذیرفتند ، اوضاع با همان بحران پیش می رود ، زیرا به نظر می رسد که دوازده روز حل شده و حل شده و باید به تنظیمات کارخانه برگردانده شود.
برای غلبه بر بحران ، باید اعتراف کنیم که یک بحران وجود دارد ، اما اگر مقامات و مقامات بحران را نپذیرفتند ، اوضاع با همان بحران پیش می رود ، زیرا به نظر می رسد که دوازده روز حل شده و حل شده و باید به تنظیمات کارخانه برگردانده شود. اگر این دیدگاه غالب باشد که برخی از افراد مسئول آن هستند و می بینید که آنها دوباره شروع به بستن کافه ها کردند ، آنها محققان خانه علوم انسانی را بستند و بسیاری از همان مواردی که درباره حجاب شنیده می شود این است که ما چند روز زخمی شده ایم و اکنون باید به شرایط قبلی برگردیم.
این دیدگاه از کشور در حال سقوط و هدف قرار دادن کل ایران است. بحث من در زمینه قانون و پذیرش این بحران است. بحرانی که از ابتدای انقلاب در حوزه حقوقی و به ویژه سیاست جناح ما ایجاد شده است ، باید مورد بحث قرار گیرد. با انقلاب ، یک دیدگاه ایدئولوژیک و مقدس از حقوق ما حاکم بر حقوق ما بود که به دلیل جنگ و اعتقاد مردم مشکلات کمی وجود داشت ، به ویژه که جنگ اجازه نمی دهد مسائل به عنوان پوشش دیده شود.
اما پس از آن ، بحران به تدریج خود را فاش کرد و یک دیدگاه ایدئولوژیک از انقلاب در مورد قوانین و مقررات و نحوه حاکمیت جامعه ، همراه با نگاهی اجباری به خواسته های اجتماعی. سرانجام ، كودك معیوب به نام قانون ایران پس از انقلاب ایجاد شد كه نشان می دهد تظاهرات وی در زمینه های مختلف حقوق از حقوق عمومی گرفته تا حقوق جزا و حقوق خانوادگی.
در حقیقت ، بسیاری از بحران ها در زمینه های مختلف حقوق ایران ایجاد شده است و درک حقوق دگرگون شده است. به خصوص در زمینه حقوق جزا ، قانون به ابزاری برای رویکرد تبدیل شد و تأثیرات مختلف این ابزار را در آیین نامه خود نشان داد. یک مورد توجه به حاکمیت قانون و اصل اجرای قانون و مجازات است. یعنی هیچ یک از اقدامات ما یک جرم نیست ، به جز اینکه در قانون ذکر شده است و هیچ یک از اعمال مجازات نمی شود ، به جز اینکه آنها در قانون بوده اند و باید شفاف باشند و نباید در آنها ابهام وجود داشته باشد ، اما از همان ابتدا قانون اساسی یک قانون اساسی و آزادی و آزادی داده شد.
در ماده 4 قانون اساسی ، قانونگذار خلاصه می کند که اگر عنوان جنایی را در قانون پیدا نکنید ، به مقامات فقهی مراجعه کنید. ما اصل فقه را داریم ، نه قانونی ، و بنابراین قوانین دولت می توانند به راحتی به مردم حمله کنند بدون اینکه آنچه ممنوع است از پیش تعیین شده باشد. این اصل همچنین در مطالب مختلف حقوقی تکرار شد و در همان قانون ، مجازات با برخی محدودیت ها در سال 2 نیز ذکر شد. یعنی حتی پس از پنج سال انقلاب ، ذهنیت تغییر نکرده است که مردم باید وظیفه خود را بدانند زیرا از این حقوق برای اداره جامعه استفاده نمی شود ، بلکه برای مقابله با جامعه استفاده می شد.
در حقیقت ، فشار ایدئولوژیک بر حقوق ما تسلیم می شود. برو و به اولویت های قوه قضاییه یک هفته قبل از جنگ دوازده روزه نگاه کن ، در حالی که گوش ما در داخل پهپاد تولید می شد تا به زندگی و املاک مردم ما حمله کند ، اما دادستان ها در شهرهای مختلف می گفتند یک بیانیه یک باره مبنی بر اینکه سگ ممنوع شده است ، و غیره. جامعه حقوقی ما درگیر این موضوعات بود و جایی که دادستان و دستگاه قضایی و دستگاه امنیتی مجبور بودند با شخصیت اصلی خود مقابله کنند.
از طرف دیگر ، قوانین انتخابی نیز از ابتدای انقلاب کار خود را انجام داده اند. در امور اداری و اشتغال کشور یک رفتار بسیار خوب انجام شده است و فرهنگ ریاکاری به خوبی توسعه یافته است. اگر کسی بخواهد به کار دولت برود ، باید انتخاب شوید و از سؤالاتی پرسیده می شود که اگر اعتقاد ندارید باید دروغ بگویید زیرا کشور متعلق به تعدادی از مردم است و برخی از امتیازاتی را ارائه می دهد که برخی می توانند و در طول جنگ باشند. در همان جنگ دوازده روزه ، تعدادی از کسانی که اعتقادات مذهبی بسیار قوی داشتند ، گفتند که در این جنگ ، کسانی که چیز زیادی را در نظر نمی گرفتند ، در برابر دشمنان سینه محافظت می شدند. اما راه حل چیست؟
راه حل صلح با مردم است ، در حالی که ما اکنون با مردم در جنگ هستیم. اگر با مردم نبرد نکنید و برای آنها بحرانی ایجاد نکنید ، خود مردم وارد وطن می شوند و زندگی می کنند. آیین نامه عرفی باید به مردم واگذار شود و به خود اجازه دهد که تعیین کننده باشند. این اقدامات انجام شده توسط ابزارهای جنایی باید کنار بگذارد و قوانینی که باعث ایجاد اختلال در حقوق و آزادی های مردم و حقوق مدیریت جامعه شده است ، نه برای شناسایی حق و نادرست که فقط در ذهن برخی است. برای غلبه بر بحران ، ما باید مدیر جامعه باشیم نه نگهبان مردم.
1
منبع: www.khabaronline.ir