جامعه شناسی در ایران بدون ادغام دانش دانشگاهی و دانش / هشدار جامعه! مرگ جامعه شناسی را جدی بگیرید



گروه فکری: آیدا باستان در صفحه تفکر روزنامه Etemad این نقل از نقل ازی از یک هیئت تخصصی در مورد چالش ها و ضروریات مطالعات بین رشته ای در جامعه شناسی ایرانی تهیه کرده است ، که شامل نظرات سه سخنران اصلی است. این نقل از ابتدا خلاصه ای از سخنان دکتر احمد بخاری را در مورد درک انتقادی ارائه می دهد. به گفته بخاری ، جامعه شناسی ایرانی تجدید نظر و روشنفکری انتقادی دارد. وی مرگ یک جامعه شناس را درک جدیدی از جهان توصیف کرد و جامعه شناس واقعی را به عنوان جامعه شناس واقعی توصیف کرد. دکتر مغسود فراستخه به موضوع بین رشته ای و مبدل توضیح داد که پیچیدگی واقعیت باعث شده است که نظم و انضباط سنتی ناکارآمد باشد و علم به نوسانات و تجاوزگرایی (ادغام دانش دانشگاهی با “دانش ضمنی” و مشارکت عمومی) روی آورد.

او معتقد است که دستور کار و خویشاوندی موضوعات جامعه پایه و اساس دخالت تحقیقات است. دکتر حسین شیخ رضه یک روش خنثی نیست ، از هستی شناسی علوم اجتماعی سؤال کرد و از این ایده که روش را برای خنثی کردن موضوع در نظر می گیرد ، انتقاد کرد. وی با اشاره به نظرات جان لا ، استدلال كرد كه روش شناسی نقش سازنده و سیاسی دارد و روشهای عمومی (اروپایی-آمریكایی) فرضیات خاص هستی شناختی (مانند دو موضوع خاص موضوع) را ترویج می كند. وی بر لزوم اتخاذ هستی شناسی های جایگزین (پویایی ، روابط یا متافیزیک) برای تولد روشهای جدید تأکید کرد. سرانجام ، پیام اصلی پانل دعوت از چارچوبهای سنتی ، نظریه پردازی و روشهای خنثی در جامعه شناسی ایران به سمت تجدید نظر انتقادی ، پذیرش پیچیدگی واقعیت و ادغام دانش دانشگاهی با تجربه زندگی و دانش ضمنی از مردم است. لازم به ذکر است که ششمین کنفرانس “بررسی های مفهومی و نظری در مورد جامعه ایران” از صبح دوشنبه ساعت 9:50 بعد از ظهر با مراسم افتتاحیه در تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی تهران آغاز شد. این کنفرانس از فردا پنجشنبه 5 اکتبر توسط دانشکده علوم اجتماعی برگزار می شود.

****

چرخش میان رشته ای: از ناکارآمدی نظم تا تجاوزگرایی

دکتر مغسود فراستیخت ، به عنوان رئیس دوم هیئت ، به موضوع چرخش میان رشته ای پرداخت و توضیح داد که امواج تغییر علم خود را رها نکرده است ، و طی چند دهه گذشته ، ساختار علم با تحولات مختلفی روبرو شده است و علم به مفهومی و مفهومی تبدیل شده است.

وی گفت: “در نتیجه این تحولات ، برنامه های تحقیقاتی علمی و پارادایم های علمی تغییر یافته است.” ما از نظر معرفت شناسی اجتماعی و ساخت زمان به دور از علم سنتی هستیم و دیگر نمی توانیم به مبارزه با رشته های سنتی ادامه دهیم.

وی از زمینه جدیدی به نام “مطالعه” صحبت کرد و تأکید کرد که ، به خودی خود ، مطالعات زنان از این رویکرد جدید پدید آمده است و گفت: “مطالعات زنان جامعه شناسی است ، اما در یک ساختار و برنامه تحقیقاتی متفاوت.” Froostkhah گفت: “ما درگیر نوعی چرخش هستیم که نوعی اشتیاق به یکپارچگی و وضعیت همگرایی ایجاد می کند.” واقعیت آنقدر پیچیده و پر از رمز و راز است که فقط با رشته های علمی قابل پیگیری نیست. برای درک بهتر ، ما باید از رویکردهای بین رشته ای ، بین رشته ای ، بی ثبات و متجاوز استفاده کنیم. رویکردهایی که هر یک ما را از جایی به مکان دیگر سوق می دهد و نوعی فاصله ایجاد می کند. به گفته وی ، رشته ها باعث شده است که تحقیقات ناکارآمد شوند. حتی Interdiscipline خیلی اعتصاب نمی کند. در حقیقت ، وضعیت فعلی تحقیق از نزدیک به لغو گرایی است. مشکل فقط ترکیبی از رشته چند رشته نیست ، بلکه نوعی نوسانات در برنامه های تحقیقاتی جهانی مطرح شده است.

Frostkhah افزود: “این نوسانات زمانی اتفاق می افتد که مطالعات اجتماعی می خواهند یک اثر متنی و مشتاق داشته باشند.” در این حالت ، رشته ها همزمان هستند ، با یکدیگر تعامل دارند و در یک کار مشترک شرکت می کنند. فارشخ همچنان به موضوع تجاوز پرداخت و گفت: تروریسم به معنای نوعی مطالعات اجتماعی است که نه تنها به دانش علمی و دانشگاهی مربوط می شود بلکه با دانش ضمنی افراد نیز مرتبط است. بخشی از دانش هایی که در جامعه شکل گرفته است ، در زمینه زندگی و تلاش شهروندان. وی گفت: در تجاوز ، هدف از پیگیری و ادغام دانش دانشگاهی با دانش ضمنی و پنهان جامعه مهم است.

در این رویکرد ، شهروندان به عنوان بخشی از بازیگران علوم درگیر در فرایند تحقیق هستند و از جمع آوری داده ها تا ارائه نتایج درگیر هستند. در تجاوز و نوسانات ، نوعی رابط بین دانش وجود دارد ، و مسئله مهم درگیر در تجاوز ، وجود یک زمینه مشترک است. به عنوان مثال ، در میانجیگری ، نیاز به یک زمینه یا زمینه مشترک وجود دارد که رشته ها بتوانند با دانش جامعه خود در تعامل باشند ، با یکدیگر تداخل کنند و به جلو حرکت کنند. اگر به سن جامعه برسیم و مسائل ما به یکدیگر مربوط می شود ، می توانیم در تحقیقات خود تحقیقات سطحی انجام دهیم.

Frastkhah میانجیگری جامعه شناسی را به چهار سطح طبقه بندی کرد و گفت: میکرو (میکرو) ، مزو (میانه) ، ماکرو (کلان) ، مگا (بسیار کلان) بشر در خرد ، موضوعاتی مانند کیفیت استخدام اعضای هیئت علمی ، کیفیت اعضای هیئت علمی ، روشهای تدریس و موارد مشابه مورد بررسی قرار گرفت. در وسط برنامه درسی ، مدیریت گروه و موارد مشابه مورد بحث قرار گرفت و در موضوعات کلان من مانند بازسازی بخش دانشگاه مطرح شد. او هفت موضوع را برای جامعه شناسی تصور کرد و گفت: چرخش بی ثبات در جامعه شناسی به هفت بلوغ نیاز دارد. معرفت شناختی ، علمی ، هنجاری ، علوم اجتماعی ، علمی ، حرفه ای و نهال. در پایان ، Frostkhah در مورد این واقعیت صحبت کرد که ما باید به علم علوم مراجعه کنیم و سپس از سه مفهوم بخش ، میدان دانشگاه و فضای اجتماعی صحبت کنیم و گفت: “این بخش باید واسطه باشد ، حوزه دانشگاه باید بی ثبات و اجتماعی باشد.”

مرگ جامعه شناس! / ضرورت نگاه انتقادی و پنج لایه درک

دکتر احمد بخاری ، نخستین سخنران پانل “چالش های مطالعات بین رشته ای در جامعه شناسی ایران” ، در آغاز سخنان خود به ضرورت دیدگاه انتقادی جامعه شناسی و جامعه ایران اشاره کرد. وی گفت: جامعه شناسی در ایران هنوز کاملاً نظری و آگاه نیست. وی تأکید کرد: “ما به نوعی تأمل انتقادی نیاز داریم تا ما را به یک تولد فکری جدید برساند ، در غیر این صورت رکود و تکرار خواهیم شد.” وی گفت: این دیدگاه مهم می تواند مفید و مفید باشد.

اگر امکان تفاهم از بین برود یا صحبت شود ، جامعه شناس در واقع مرده است. بخاری توضیح داد که جامعه شناس واقعی همیشه در تلاش است تا درک جدیدی از جامعه را درک کند و وقتی این تلاش متوقف شد ، مرگ وی آغاز می شود. از نظر وی ، مرگ جامعه شناس می تواند به عنوان یک هشدار جدی در نظر گرفته شود. هشدار دهنده ای که نباید به راحتی نادیده گرفته شود. در سخنرانی خود ، بخاری پنج لایه اصلی درک را معرفی کرد: درک اولیه ، درک تحلیلی ، درک عملی ، درک انتقادی و درک خلاق. وی همچنین توضیح داد که درک اولیه درک توصیفی از زندگی افراد است و بسیاری در این مرحله باقی مانده اند.

درک تحلیلی اطلاعات را بررسی می کند و روابط بین آنها را کشف می کند. درک عملی زمانی صورت می گیرد که شخص اطلاعات خود را به دانش قبلی پیوند دهد و برای حل مشکلات استفاده می کند. بوخاری همچنین به درک انتقادی اشاره کرد که به یک نگاه انتقادی نیاز دارد و ذهن را به سمت بالا نگه می دارد. درک خلاق آخرین مرحله ، ترکیبی و نوآورانه است و به کشف لایه های پنهان جامعه کمک می کند. در پایان ، وی تأکید کرد: جامعه شناس واقعی کسی است که به مرحله پنجم درک می رسد. هم از نظر روش شناسی و هم معرفت شناسی.

روش خنثی نیست ؛ علم هستی شناسی

در ادامه از هیئت سخنران سوم ، دکتر حسین شیخ رضه در مورد تلاقی فلسفه و جامعه شناسی صحبت کرد و گفت: “به نظر من ، وقتی ما در مورد یک اثر شناسی یک رشته صحبت می کنیم ، منظور ما این است که جهان چه چیزی پر شده است. هستی شناسی یک علم و آنچه در دنیای علم وجود دارد ، ما تئوری های علمی را که در این علم مطرح شده است بررسی می کنیم و هر آنچه را که بهترین تئوری های علمی در آن دانش گفته شده است وجود دارد و وجود دارد.

وی گفت: “اما چگونه می توان بهترین ها را به روشی که تئوری هایی که بهتر توضیح داده اند ، شناسایی کنند ، بهترین هستند و در نتیجه ، هستی شناسی خود را بر اساس بهترین تئوری ها توضیح می دهیم.” این تئوری ها با استفاده از روش به دست می آیند. وی ادامه داد: “بنابراین ایده غالب این است که اگر ما از روش به درستی استفاده کنیم ، به عینیت زیادی خواهیم رسید و آنچه روشمند نیست ، شبه علم است و علوم اجتماعی نیز روشمند هستند.”

شیخ رضه گفت: مفهوم غالب این است که این روش خنثی است ، یعنی فقط تئوری ها را کشف می کند و چیزی نمی سازد. این روش همچنین استقلال از هستی شناسی دارد. بنابراین اگر می خواهیم اولویت بندی کنیم ، این اولین روش ، سپس تئوری و هستی شناسی است.

شیخ رضه گفت: “اما امروز این حس غالب و سلیم مورد سؤال قرار گرفته است. وی در ادامه استدلالهایی را مطرح كرد كه این دیدگاه را زیر سؤال می برد و گفت: یك دیدگاه این است كه این روش نقش سازنده ای دارد و خنثی نیست. این به نظر می رسد كه این دیدگاه جدید است ، اما نکته این است كه این نکته این است كه جمع روشهای اجتماعی به نظر می رسد كه یک هستی شناسی ، و اگر این تغییرات موجودی باشد.

وی در ادامه به نظرات جان لا ، یک فیلسوف و جامعه شناس معاصر اشاره کرد و گفت: “به نظر او یک هستی شناسی اروپایی و آمریکایی وجود دارد که فرضیاتی دارد ، مانند اعتقاد به شیء دوگانه است – موضوع و جهان مستقل از انسان را در نظر می گیرد و آن را به عنوان یک مرد اولیه می کند ، و یکی از آن ها به عنوان یک دنیای خاص نیست. بنابراین ، تحقیقات در علوم تجربی و انسانی در نهایت سیاسی است.

در پایان ، شیخ رضای به برخی از هستی شناسی های جایگزین برای هستی شناسی سکولار یونان اشاره کرد و گفت: یکی از هستی شناسی های پیشنهادی است که در آن جهان منحصر به فرد و منحصر به فرد نیست و آشفته است. این یک رسوایی یا فرایندی است که اصل را به روند می بخشد. هستی شناسی دیگر رابطه ای است که استعاره اصلی آن شبکه و این است که در رابطه با هستی است. این هستی شناسی های جایگزین متدولوژی جدید را طراحی می کنند. بنابراین ، در لایه اساسی علوم اجتماعی ، این علوم وابسته به هستی شناسی است. این هستی شناسی ممکن است از خارج به این علوم تزریق شود. ما هستی شناسی های جایگزین داریم که می تواند به روش تولد منجر شود.

میان رشته ای ، تنها راه زندگی بشر

سخنران نهایی هیئت ، رضا محمد بابی ، ابتدا به واسطه گری خود اشاره کرد و تحصیلات ، آموزش و کار خود را مورد مطالعه قرار داد. وی روند شکل گیری مطالعات بین رشته ای و زمینه های آن را ادامه داد. وی گفت: “مهمترین مسئله زندگی بشر است و همه علوم برای زندگی بشر مورد نیاز است.” محمد بابی پس از آن به ساخت و ساز ساخت و ساز اشاره کرد و گفت: “سازنده ها می گویند هیچ چیز ثابت نیست و همه چیز در حال تغییر است.” تجربه زندگی بسیار مهم است. ما به یک کار تیمی احتیاج داریم و باید این کار را با واسطه های واقعی انجام دهیم. این دشوار است

1



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 10312