به گفته خبرگزاری اخبار آنلاین نقل از زیر بحث و گفتگوهای متخصصان در پانل تخصصی “درک ساخت و ساز اجتماعی” را ارائه می دهد ، که توسط انجمن جامعه شناسی به طور خاص به اخبار آنلاین ارائه شده است. این پانل به کالبد شکافی تحولات فکری و اجتماعی ایران می پردازد و تجزیه و تحلیل می کند که چگونه اختلافات نظری (مارکسیسم علیه وبر) و سیاست های دولت (اصلاحات ارضی و اصلاحات دولت) بر تمدن ایران و بحران هویت مدرن. با تمرکز بر درگیری های نظری و چالش های کلان ، این پانل ریشه های اصلی وضعیت فعلی ایران را در بحران مدرنیته و تمدن مشاهده می کند.
دکتر علی جانادلا این درگیری فکری در ایران را به دو سنت اصلی تقسیم می کند: سنت مارکسیستی که مبارزه سنت و مدرنیته را در قالب مبارزات کار و سرمایه داری تعریف می کرد و به ایدئولوژی غالب تبدیل می شود. سنت وبری ، که درگیری را به مبارزات طبقه متوسط (حامل نظم مدرن) با استبداد تغییر داد ، اما از نظر دانشگاهی باقی مانده است. نتیجه این هیئت تخصصی به این نتیجه رسید که هر دو سنت سرانجام گفتمان “دولت” را که در آن نیروهای اجتماعی از بین رفته و تاریخ دولت حذف شده است جایگزین می کند.
دکتر سید جاواد میری این امر بر لزوم “سؤال مناسب” برای درک معماری جهانی جدید تأکید دارد. او معتقد است که تحولات فعلی در جهان محصول “انقلاب صنعتی کلان -است که بر ادغام هوش مصنوعی ، بیوتکنولوژی و علوم شناختی متمرکز است. برای تعیین موقعیت منطقی خود ، ایران باید این ماکرو -بیست و یک قرن اول را درک کند تا حرکات جهانی به “سیرک” کاهش یابد.
دکتر Abolfazl Delawari تمام تحولات معاصر در ایران “شکاف ادراکی و اجتماعی” ناشی از قرار گرفتن در معرض “دردناک” در مدرنیته را در نظر می گیرد. او اوضاع را به “گنگاریا مزمن” تشبیه می کند که هرگز با پذیرش “منطق زنون” (رد ساده یا کامل از مدرنیته) مطابقت نداشته و باعث فرسایش مداوم تمدن ایران شده است.
دکتر اسد الله هایداریاصلاحات ارضی نمونه ای از “نقطه عالی” را با عواقب ساختاری مخرب مشاهده می کند. وی می گوید این مداخله باعث ایجاد اختلال در پایه های بیولوژیکی و ساختار قوی روستایی (آب و خاک) و طبقه بندی مشارکتی آن شد و شکاف عمیقی بین خواسته های ساختاری روستائیان و خدمات کاملاً مدیران ایجاد کرد.
****
علی جانادلا ؛ کالبد شکافی سنت های فکری در ایران ؛ از مبارزات مارکس و وبر تا استبداد ایرانی
دکتر علی جانادلا ، عضو دانشکده دانشگاه Allameh Tabatabai ، اولین سخنران این هیئت بود که با تقسیم سنت های تحلیلی مشترک به دو جریان اصلی ، سنت مارکسیستی و سنت وببی ، با مقایسه نقش این دو در تاریخ ایرانیا آغاز شد. وی تأکید کرد: جامعه امروز با موضوعات اجتماعی جدیدی روبرو است که هرکدام نمایانگر سنت های تحلیلی هژمونیک یا غالب در یک دوره خاص هستند.

دکتر علی جانادلا
Janadullah ریشه درگیری های نظری غالب در جامعه ایران را به عنوان سنت دوگانه سنت و مدرنیته توصیف کرد و اظهار داشت: این اساساً محصول دیدگاه مارکسیستی است. این سنت چپ گرا با تمرکز مبارزات کارگران به عنوان یک نیروی پیشرو ، به مهمترین سنت هژمون در تحلیل اجتماعی ایران تبدیل شد.
وی افزود: بر خلاف این دیدگاه ، وب سایت فرمولاسیون متفاوتی از حوزه اجتماعی ارائه داده است ، که به ویژه در آثار احمد اشرف مشهود است. ” در چارچوب Webri ، دوتایی سنتی مدرن مدرن نه در قالب نزاع های کار و سرمایه داری تعریف می شود ، بلکه به عنوان یک درگیری بین نیروهای سنتی و طبقاتی که می خواهند استقلال و استقلال ، مانند بازرگانان و بورژوازی کوچک باشند. در این ساختار ، همه تضادها با درگیری کلاس کار با بورژوازی درک نمی شوند ، اما نیروهای مردسالاری به عنوان بقایای سیستم سنتی در نظر گرفته می شوند و به عنوان حامل نظم مدرن مدرن شناخته می شوند.
استاد دانشگاه گفت: “برخلاف سنت مارکسیستی ،” برخلاف سنت مارکسیستی ، نتوانست به یک ایدئولوژی فراگیر تبدیل شود و فراتر از مرزهای دانشگاهی گسترش یابد ، اما بزرگترین دستاورد آن فراهم کردن فضایی برای ایجاد طبقه متوسط به عنوان یک موضوع مدرن بود زیرا در این سنت به مبارزه طبقه متوسط علیه استبداد تبدیل شد. “با این حال ، تمرکز اصلی طبقه متوسط در تاریخ ایران با یک سنت روشنفکری دیگر گره خورده است که یاناد الله ترجیح می دهد گفتمان اصالت دولت را بنامد.
Janadallah در پایان گفت. در فرمول نظری این گفتمان ، دولت به محوریت مطلق می رسد و آژانس نیروهای اجتماعی به حاشیه رانده می شود. به عبارت دیگر ، تاریخ اجتماعی ایران به یک پروژه دولت -از دولت -کاهش می یابد.
سید جاواد میری: آینده ایران به سوال درست بستگی دارد. ششمین رمزگشایی انقلاب صنعتی
دکتر سید جاواد میری ، محقق علوم اجتماعی ، دومین سخنران در این جلسه بود. وی سخنان خود را با اشاره به ضرورت پرسیدن سؤال صحیح در حوزه دانشگاهی و علمی آغاز کرد و گفت: “روند سؤال برای پاسخ دادن اساسی تر است.” میری با استناد به فیلسوفان مانند سقراط ، که دانش واقعی را برای به چالش کشیدن فرضیات از طریق سؤال مداوم در نظر گرفتند ، اظهار داشت که روش سقراطی هنوز مسیر اصلی حقیقت است ، حتی اگر در یک پاسخ نهایی پایان یابد.

دکتر سید جاواد میری
وی افزود: “این مقدمه پایه و اساس پرسیدن سؤالات کلیدی در مورد تحولات جهانی است ؛ سؤالاتی در مورد پروژه مدیریت ترامپ و طبیعت کلانشهر که طراحان در واشنگتن ترسیم می کنند. ایدئولوژی های قدیمی مانند لیبرالیسم ، سرمایه داری ، فاشیسم یا سوسیالیسم دیگر فاقد قدرت کلانشهر برای قرن بیست و یکم نیست ، زیرا این وضعیت دیگر از این وضعیت در قرن های هفتم و نیمی از آن قرار نمی گیرد. پدیده مرکز که در حال شکل گیری است ؛
محقق اجتماعی گفت: “اهمیت همراهی بازیگران منطقه ای ، قفقازی ، اوکراین و آسیای میانه با این معماری مدرن به وزن استراتژیک انرژی در تعیین پارامترهای قرن بعدی باز می گردد.” بنابراین ، موضع منطقی ایران باید مبتنی بر درک این ماکرو -بیست و یک قرن باشد. این ایده که بازیگران جهانی در تضاد ، درگیری و معامله هستند.
وی گفت: درک این کلان نیاز به درک مرحله ششم انقلاب صنعتی دارد. این انقلاب ، که هنوز دقیق نیست ، بر ادغام گسترده فن آوری هایی مانند بیوتکنولوژی ، هوش مصنوعی ، فناوری نانو و علوم شناختی متمرکز است و به دنبال ایجاد سیستم های پیچیده ای است که قادر به سازگاری و یادگیری مستقل هستند. “پیامدهای این انقلاب برای بشریت در قرن بعد ، هرچند قابل پیش بینی نیست ، اما پتانسیل هایی مانند بهبود چشمگیر کیفیت زندگی ، تغییر اساسی ماهیت کار دارد ، اما در عین حال خطر افزایش نابرابری ، تغییر ساختار اجتماعی و چالش های اخلاقی و امنیتی را ایجاد می کند ؛ پتانسیل ای که می تواند هم پیشرفت باشد و هم نابودی زندگی بشر.
Abolfazl Delawari: فرسایش تمدن ایران در مبارزه با سنت و مدرنیته
دکتر Abolfazl Delawari ، عضو دانشکده علوم سیاسی در دانشگاه Allameh Tabatabai ، سومین سخنران این جلسه بود. وی در تجزیه و تحلیل عمیق خود ، تمام تحولات معاصر در ایران را توصیف کرد ، از جمله وضعیت فعلی ، محصول مستقیم فرمولاسیون دوگانه و برعکس سنت و مدرنیته ، و گفت: “قرار گرفتن در معرض ایران با دنیای مدرن در طی پنج سال گذشته یکی از دردناک ترین قرار گرفتن در معرض جوامع انسانی است که یک شکاف اساسی در ایران به وجود آورده است.

دکتر Abolfazl Delawari
شجاعت این موضوع را به بیماری مزمن گانگاریان که دائماً توسط بدن جامعه آسیب دیده است ، تشبیه می کند و گفت که هسته اصلی این شکاف ادراکی ریشه در اتخاذ رویکرد “منطق زنون” به مدرنیته دارد. این منطق ، که به نان اصالت پایان داد ، در تحولات ایران در قالب دو مرحله کاملاً ناخودآگاه ظاهر شد و در نتیجه چیزی جز فرسایش تمدن ایجاد نکرد. در حالی که تمدن طولانی ایران توانایی ادغام لایه های جهان را داشت ، لایه سوم قرار گرفتن در معرض مدرنیته توسعه یافت.
وی افزود: “این نگرش ناهموار به دلیل دو نگرش انتزاعی بود: هواداران مدرنیته آن را با ظاهری ساده و یکپارچه پذیرفتند ، در حالی که مخالفان آن را کاملاً رد کردند.” این قطبش خصمانه این میدان را به یک درگیری تبدیل کرد که در آن پیروزی تنها با حذف کامل طرف مقابل امکان پذیر بود.
در پایان ، دلاور گفت: “اگرچه جریانهای فکری مدرن توانستند پایگاه های اجتماعی و سیاسی کسب کنند ، اما شدت درگیری ها بیش از پیروزی قطعی برای آنها بود.” در نتیجه ، این نیروها به حاشیه رانده شدند و نیروهای سنتی این فرصت را داشتند که ایده های خود را با ایده های جدید توجیه و بازگردانند. این چرخه های متناقض ، بدون درک اصالت مدرنیته ، به تجزیه و تحلیل تمدن ایران و آن را از بین برده است.
اصلاحات ارضی و کاهش ساختار اجتماعی روستاها
دکتر اسد الله هایداری ، عضو دانشکده پام نور هاشرود ، سخنران نهایی هیئت مدیره بود. وی در ابتدا ریشه نارضایتی گسترده در روستاهای ایرانی را در ساختاری خواند که پایه های آن مبتنی بر منابع طبیعی (آب ، خاک و گیاه) است و گفت: اینها مبانی بیولوژیکی بود که سیستم های اقتصادی ، اجتماعی و روستایی روستائیان را تشکیل می داد و مشارکت اجتماعی جریان اصلی سیستم قوی سابق بود.
وی گفت که ورود اصلاحات ارضی این است که ساختار سیستماتیک موجود مختل شده است. اصلاحات ارضی یک “نکته عالی” است ، اما در سیستم ها ، تغییر در یک مؤلفه ساختاری به سایر مؤلفه ها منتقل می شود و کل سیستم را تغییر می دهد. تغییر ساختاری اعمال شده توسط اصلاحات ارضی باعث اختلال ساختاری- عملکردی سیستم های مکانی و مکانی شد.
در پایان ، وی گفت ، “از طرف دیگر ، هنگامی که مردم روستاها فقط به جای پاسخ های ساختاری ، پاسخ های خدمات را از سوی مدیران دریافت می کردند ، شکاف عمیق تری وجود داشت.” در حالی که خواسته های اقتصادی و ساختاری بود ، پاسخ ها به خدمات محدود می شدند. این مداخله در مبانی بیولوژیکی و اجتماعی روستا عملکرد اصلی طبقه بندی مبتنی بر منابع طبیعی را از بین برد و پایه و اساس فرسایش ساختار قوی و کاهش مشارکت اجتماعی را فراهم کرد.
بیشتر بخوانید:
1
منبع: www.khabaronline.ir