دولت ایران گرفتار سارکوپنیا شد!



در علم پزشکی پدیده ای به نام سارکوپنی وجود دارد. به زبان ساده به معنای از دست دادن و کاهش عضلات است. گفته می شود افراد پس از ۴۰ سالگی سالانه حدود ۱ درصد از حجم عضلات خود را از دست می دهند. با بافت عضلانی ضعیف، وزن شما ممکن است تغییر نکند. حتی لاغر هم نشو، اتفاقی که می افتد این است که نسبت عضله به چربی و استخوان کم می شود و شما پوست، چاق و استخوان و کمی ماهیچه (عضله) می شوید! به همین دلیل، سالمندان مستعد سقوط و شکستگی هستند.

این چه ربطی به دولت دارد؟ توضیح می دهم. فقط می خواهم قبلاً بگویم که منظورم قوه مجریه نیست، بلکه تمام سازوکار اداره کشور یعنی کل سیستم حکومتی است. دولت ما علائم سارکوپنی را دارد.

تجزیه و تحلیل استراتژیک و تجویز
وقتی روی کاغذ نگاه می‌کنیم، همه وزارتخانه‌ها، مؤسسات و سازمان‌ها را داریم – مشابه آنچه در کشورهای توسعه‌یافته وجود دارد. بر روی کاغذ، ساختار سیستم حکمرانی ما تفاوت قابل توجهی با سایر کشورها ندارد. (ساختار حکومت اسکلت بدن می شود). برای اینکه اسکلت استخوانی حرکت کند و کار کند، به نیروی انسانی با انگیزه، شایسته و شایسته نیاز داریم. وقتی به نیروی انسانی نگاه می کنیم متوجه می شویم که تعداد کارمندان دولت کم نیست.

ما ساختارها را روی کاغذ ایجاد کرده ایم، همچنین نیروی انسانی را به وفور به این ساختار تزریق کرده ایم. اما این ترکیب به موجودی مبتلا به سارکوپنی تبدیل شده است. استخوان دارد. چربی زیادی دارد. هیچ ماهیچه ای برای حرکت ندارد. سه مثال بزنم یکی از بزرگترین نهادهای دولتی آموزش و پرورش است اما معدل دانش آموزان ما در رشته های ریاضی و تجربی و انسانی به ترتیب 11.8 و 12 و 9.13 است!! افتضاح است، اینطور نیست؟ باهوش ترین فرزندان این سرزمین در رشته پزشکی تحصیل می کنند اما همچنان از کمبود پزشک متخصص رنج می بریم. ما با میلیاردها متر مکعب گاز و میلیاردها بشکه نفت می خوابیم و بیدار می شویم، اما در زمستان نه گاز داریم و نه در تابستان برق. این سیستم توسط چربی ها و استخوان هایی اداره می شود که نمی توانند راه بروند و مشکلات را حل کنند. چرا در حال حاضر، ما به دنبال دلایل پیچیده نیستیم، به سه دلیل واضح بسنده می کنم:

1) مهاجرت نخبگان از ایران به خارج از کشور: فقط همین امروز آمار مهاجرت پزشکان و پرستاران را در گوگل جستجو کنید.

2) رفتن افراد مستحق از دولت به بخش خصوصی: فرض کنید نخبه ای مهاجرت نمی کند و می خواهد سالم زندگی کند. او دو راه دارد: کار با حقوق دولتی و در عین حال عدم استفاده از رانت دولتی و در عین حال پاسخگو بودن به 16 نهاد نظارتی و امنیتی و بازرسی در مقابل گزینه دیگر کار در بخش خصوصی و دریافت حقوق بالاتر و عدم دریافت پاسخگوی هر نهادی است شما کدام را انتخاب می کنید؟

3) جلوگیری از حضور نخبگان: حال فرض کنید نخبه ای مهاجرت از ایران را انتخاب نکند و از دولت خارج شود، با پدیده شوم تری به نام انسداد مواجه خواهد شد. یک نفر را زیر ذره بین گذاشتیم چون خارج از کشور درس خوانده است. دیگری مثل مهمانی یا شهر ما نیست. ثالثاً به این دلیل که ده سال پیش در تظاهرات شرکت کرد. چهارم به این دلیل که فرزندش در کشور دیگری زندگی می کند. پنجم به این دلیل که رفتار همسرش به سلیقه ما نمی خورد و این داستان شوم ادامه دارد.

عضله کوچکی که باقی مانده است درگیر بوروکراسی های دست و پا گیر، مافیای قدرت، ائتلاف های توزیع سود است و عملاً به سکوت و رکود کشیده شده است. من نگران هستم که سیستم حکومتی آنقدر ضعیف باشد که نتواند بهبود یابد. او حتی نمی تواند نسل جدیدی از حاکمان را پرورش دهد. همه دولت ها از چپ و راست با شعار جوانگرایی می آیند و در نهایت یا دوباره در دام مردسالاری می افتیم یا در دام سرمایه داری خام (جوانان کوتاه قد که مدعی رسیدن یک شبه به مقامات هستند)

سیستم مدیریت ما پوست و استخوان و مقدار زیادی چربی است. استخوان یعنی همان ساختاری که با سازمان های عریض و طویل ساخته ایم. عزم وجود دارد. هیچ ماهیچه ای وجود ندارد. ما نمی توانیم مشکل را حل کنیم. به همین دلیل است که نمی توانیم اختلافات را حل کنیم. عدم تعادل آب، انرژی، بودجه و هفت یا هشت عدم تعادل دیگر ریشه در چندین عدم تعادل بزرگتر دارد که یکی از بزرگترین آنها عدم تعادل بین ظرفیت حاکمیتی مورد نیاز (عضله) و ظرفیت موجود سیستم حاکمیتی برای حل مشکلات است. مشکلات کشور

تحلیلگرانی که هر روز بر طبل نارضایتی ها می کوبند باید به این سوال پاسخ دهند که دولت با چه ظرفیتی می خواهد این نارضایتی ها را برطرف کند؟ این یک ناترازی نیست، یک هایپرناترازی است. در زمان ضعف بوروکراسی باید به سمت نتوکراسی رفت. حاکمیت شبکه و ائتلاف های موقت موضوع محور بخش عمومی با دولت برای حل مسائل ملی.

بیشتر بخوانید:

پدیده دولت مگس!
10 توصیه برای کسانی که در ایران می مانند / در شرایط سخت زندگی می کنند
ما از نظر روحی ضعیف هستیم! شما چطور
باختیم، بد باختیم. ایران 1 – قطر 5
پسر عموی من عیاش!

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7214

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *