اسلام بیشتر طرفدار خروج از دنیاست یا تجارت اقتصادی؟



نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغانمتن زیر مقاله ای از حجت الاسلام رسول جعفریان، استاد دانشگاه تهران است که به موضوع رابطه زهد اسلامی و تجارت اقتصادی توسط اندیشمندان معاصر پرداخته است:

مهر نوشت: متن زیر مقاله ای از حجت الاسلام رسول جعفریان، استاد دانشگاه تهران است که به موضوع رابطه زهد اسلامی و تجارت اقتصادی توسط اندیشمندان معاصر پرداخته است.
جهان و رابطه آنها با یکدیگر چه از لحاظ نظری و چه در عمل سابقه طولانی دارد. سوال اصلی این است که اسلام چقدر به دنیا و به ویژه اقتصاد داده است. آیا اسلام عمدتاً جانب انزوا را از دنیا گرفته است یا مردم را به طرفداری از دنیا تحریک کرده است؟ نظر اسلام در مورد تجارت و در نهایت تولید ثروت چیست؟ این نظر هر چه بود چه تأثیری در تمدن اسلامی داشت؟ نظر جامعه مسلمانان در این باره چیست و آیا دیدگاه اسلام را به درستی درک کرده است یا خیر؟ در همین راستا کتاب اسلام و سرمایه داری اثر رودنسون فرانسوی با ترجمه محسن طلاسی و مقاله زیبای دین و جهان مرحوم حمید عنایت در کتاب «دنیا با تو بیگانه است» گویای ابعاد مختلف این مناظره… و اخیراً رساله ای ارزشمند با عنوان «الحث علی السندة و التجار و الاعمال» از ابوبکر چلال (311 م) یافتم. هم اصل موضوع و هم جنبه تمدنی آن برایم مهم بود. من این مقاله را نوشتم تا آن را مرور کنم و دیدگاه های فعلی در مورد آن را شرح دهم. ابتدا ابعاد بحث را توضیح دادم سپس 128 خبر این کتاب را بررسی کردم. زیباترین تعبیر در این کتاب این بود که وقتی شخصی به احمد بن حنبل گفت که سفیان بن عیینه گروه متوکله را که فعال نیستند و تنها بر خدا توکل می کنند، بدعتگذار نامیده است، احمد گفت: اینها افراد بدی هستند. کسانی هستند که می خواهند دنیا را ببندند: «که اهل سو یریدون هستند، دنیا را تعطیل کن».

مقدمه

نخبگان مسلمان سال هاست که یکی از دلایل عقب ماندگی ملت های اسلامی را بی توجهی به دنیا و فعالیت های اقتصادی و تجاری می دانند. اینکه آیا اسلام عامل این مشکل است یا اینکه خود مسلمانان اینگونه هستند همیشه محل بحث بوده است. در واقع برخی این موضوع را ناشی از آموزه های خود اسلام و برخی آن را انحراف مسلمانان از تعالیم قرآن دانسته و گفته اند که دین مبین اسلام موجب رونق کار و تجارت و اقتصاد می شود. فعاليت و اينها مسلماناني هستند كه دلايل مختلف به تصوف و انحطاط دنيوي ناشي از آن روي آورده اند.

موضوع دیگر محل مناقشه بوده است و آن اینکه اسلام مردم را به اتخاذ کدام یک از دو نظام اقتصادی بزرگ جهان یعنی سرمایه داری و سوسیالیسم تشویق کرده است؟ آیا اسلام نظام سرمایه داری را پذیرفته است یا طرف سوسیالیسم را گرفته است؟ هر دو دیدگاه طرفداران خود را دارند و جالبتر اینکه برخی از اسلام نوعی راه میانه پیدا کرده اند که در برخی جنبه ها اصول سرمایه داری و در برخی موارد سوسیالیسم مورد توجه قرار گرفته است. می گویند باید از افراط و تفریط دوری کرد، زیرا اسلام بر نوعی اقتصاد متوسط ​​یا تعاونی (اسلام مکتب متوسط) تمرکز کرده است. در زمان ما کتاب «اقتصاد» محمدباقرصدر و بسیاری از آثار دیگر و به ویژه قانون اساسی جمهوری اسلامی چنین روشی را در پیش گرفته است. جالب است که در عمل همیشه بین جناح چپ و راست تفاوت وجود دارد [تا وقتی چپ نشانی از سوسیالیسم داشت، نه از وقتی که تمایل به لیبرالیسم پیدا کرد که آن وقت جای این دو تقریباً عوض شد] وجود داشته است به هر حال میل به سوسیالیسم در سالهای گذشته و دهه اول انقلاب و نشان دادن تمایل اسلام به آن نظام آشکار است.

کتاب «اسلام و سرمایه داری» رودنسون (چاپ 1358) نگاهی به این موضوع است. او اسلام را تشویق کننده سرمایه داری می داند و معتقد است آنچه وبر در مورد پروتستانتیسم گفته در مورد اسلام نیز صادق است. مسلمانانی که از این راه دور شده اند، مشکلاتی دارند. مرحوم حمید عنایت مقاله ای درباره این کتاب نوشته و خلاصه آرای رودنسون را نقل از کرده است. مقاله بسیار خوب «دین و جهان» در کتاب «جهانی از خود بیگانه» (تهران، 1378، ص 75-102) منتشر شده است و خلاصه ای از آن در مقدمه این کتاب آمده است که توسط محسن ترجمه شده است. سالاسی. مسئله این است که اسلام با سرمایه داری رابطه خوبی دارد و اگر مسلمانان عقب مانده باشند، این موضوع ربطی به عقاید اسلام درباره جهان و ثروت ندارد، بلکه به عوامل دیگری مربوط می شود که به زندگی اجتماعی و سیاسی مسلمانان مربوط می شود. مرحوم عنایت این موضوع را به خوبی مطرح کرد و نظر ماکس وبر را توضیح داد و انتقادات رودنسون را برای او آورد و نکات خود را در مورد تأثیر دین بر دیدگاه های بشری اضافه کرد. رودنسون در پاسخ به این سوال که سنت‌ها و ارزش‌های کهن تا چه اندازه مسئول عقب‌ماندگی خود بوده‌اند، سعی می‌کند به این سؤال به طور خاص درباره اسلام پاسخ دهد و جالب اینکه پاسخ او اگرچه مسلمانان را محکوم می‌کند، اما اسلام را از این تهمت مبرا می‌کند. در میان پیروان خود به درماندگی و جهل و فقر دامن زده است… اسلام به اندازه دین پروتستان تعلیم عقل و سخت کوشی و پاسداری از شخصیت و شرافت انسان است و او را به اصلاح زندگی مادی، علاوه بر زندگی، راهنمایی می کند. فی نفسه معنوی است و خلاصه تمام شرایط ذهنی توسعه سرمایه داری و پیشرفت مادی را در تربیت اسلامی نیز می توان یافت. (جهانی بیگانه با خود ص 90).

یکی از ارکان تحلیل ماکس وبر، جنبه عقلانیت پروتستانی است که علاوه بر توجه به جهان در تفسیر خود، از تأثیر این دین در ظهور سرمایه داری صحبت می کند. رودنسون در مورد توجه اسلام به عقل بحث می کند و بعد بحث مورد نظر ما یعنی جنبه اقتصادی و توجه اسلام به جهان و سرمایه داری را مطرح می کند. مرحوم عنایت خلاصه ای از دیدگاه رودنسون در مورد توجه اسلام به تجارت بیان کرد. وی سپس می نویسد: ایرادات رودنسون معقول است، با این تفاوت که گاهی اوقات مبالغه می کند و می خواهد تمام جنبه های آموزه های قرآنی و سنت اسلامی را تشویق کننده سرمایه داری یا فعالیت اقتصادی به شیوه سرمایه داری (سرمایه داری) نشان دهد. بده» (همان، ص 94).

به هر حال این اصل مسلم است که دو محور تجارت و صنعت در هر تمدنی از ارکان اصلی به شمار می روند، اموری که بدون آنها نمی توانند زندگی اجتماعی خود را سامان دهند و در صورت ورود جدی، کافی و صحیح به آنها وارد شوند. از منابع زندگی دنیوی به خوبی بهره مند می شوند.

اگر این اصل، یعنی تأثیر دیدگاه های دینی در زندگی اجتماعی و اقتصادی پذیرفته شود، حال این سؤال مطرح می شود که: نقش باورهای دینی به طور خاص در تجارت و صنعت چیست؟ آیا وجود دیدگاه‌های مذهبی خاص می‌تواند آنها را ترغیب کند یا افراد را به تنبلی برانگیزد؟ ظاهراً تردیدی نیست که نگاه دینی مردم به این دو امر در سطح کمی و کیفی تمدن مادی بسیار مهم است. به عبارت دیگر، پیوند دین و تجارت و صنعت، پیوندی روشن و غیرقابل انکار است. این مورد در مسیحیت، اسلام، مذهب هندو، کنفوسیوس و بسیاری از ادیان دیگر به خوبی مورد بحث قرار گرفته است و همانطور که می دانیم، به ویژه در آثار ماکس وبر، توضیحاتی در مورد اعتقادات مسیحی، شاخه های کاتولیک یا پروتستان و تفاوت در آنها وجود دارد. دیدگاه ها به اندازه کافی داده شده است. وی تفاوت دنیای باستان با دنیای مدرن را میل به فراوانی و ثروت و اقتصاد و کسب درآمد عصر حاضر می داند. در حالی که انسان قدیم در این حد و اصول به دنبال ثروت و پول نبوده است (جهانی ادزم بگاه، ص 82). پروتستانتیسم در چندین زمینه از جمله زهد توانست حلقه گذار اروپا از دنیای قدیم به دنیای مدرن باشد. برای پروتستان ها، تجارت یک وظیفه دینی برای همه است. لوتر می گوید: خداوند هر بنده ای را به انجام حرفه ای خاص در زندگی فرا می خواند. فردگرایی یکی دیگر از ویژگی های افکار پروتستان ها بود که باعث گسترش اصالت فرد در بین اروپایی ها شد. این یکی از ارکان نظام جدید سرمایه داری است.



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 7230

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *