
نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغان«اخلاق دوستی مردم مصطفی طبیب» روایت مردم محله سنگلج است. او در آبان ماه 1325 در محله سنگلج به دنیا آمد و حتی پس از گذشت 4 سال از مرگش، اگر بخواهند جوانمردی را سرمشق خود قرار دهند، پانامستافا نفر اول فهرست آنهاست.
همشهری نوشت: سعید مظاهری، داماد مصطفی طبیب ماجرای جوانمردی او را اینگونه روایت می کند:
«او از ورزشکاران باستانی دربار و از فرزندان شعبان جعفری (شعابون بی موخ) بود و اعمال ناپسند زیادی انجام داد، به همین دلیل دستگیر و به اعدام محکوم شد و یکی دو شب قبل از اعدام، چند شعر و غزل خواند. در زندان در مدح امام حسین (علیه السلام) و این کار به گوش مسئولان زندان رسید، آیا می خوانی؟
قرائت او از اهل بیت(ع) سپهبد مصطفی را از چوبه دار نجات می دهد. از آن زمان آقا مصطفی جوانان محله سنگلج را به سمت سلامت و ورزش هدایت می کند. او به نوعی صاحب یک قانون و الگوی اخلاقی شده بود. چون خودش همه این راه ها را رفته بود، نمی خواست کسی دوباره آن راه اشتباه را تکرار کند.»
نصرالله حدادی، کارشناس تهران در این باره از خاطرات خود می گوید:
«عموستافی می گفت در زمان رژیم شاه ما آدم های بدی بودیم، چاقو می کشیدیم، چاقو می خوردیم و دعوا می کردیم و به کلانتری می رسیدیم، به شعبان بی موخ زنگ می زدیم و ما را آزاد می کردند، اگر تصاویری از آن را ببینید. من فرض نکنید که این من نیستم، اما از زمانی که زیر پرچم مرتضی علی (ع) و امام حسین (ع) آمدم، به معنای واقعی کلمه توبه کردم قصابی پر بود از اشعاری که ایشان سروده بود یا از دیگران بر در و دیوار گذاشته بود، کار آقای طبیب به آنجا رسید که بزرگان به او تخلص کردند، چون بسیاری از شعرهای بزرگ ما را حفظ بود.
او به قصاب 500 تومانی معروف بود. چون هیچکس دست خالی مغازه اش را ترک نکرد. یادم هست که خانمی آمد گفت پانصد تومان گوشت بده! گوشت را با 500 تومان نمی شد خرید اما پانستافا چند کیلو گوشت به او داد. عده ای از سرمایه داران نیز برای کمک به نیازمندان به آقا مصطفی پول می دادند و او نیز منابع مالی خود را به آن اضافه می کرد و صرف امور خیریه می کرد. همچنین در ماه رمضان به افراد معتمد نانهایی میداد تا بین نیازمندان تقسیم کنند و با این نانها، فقرا از او گوشت مجانی میگرفتند».
منبع: www.khabaronline.ir