نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغان، در این تکیه یک نخل کهنسال وجود دارد که به دلایلی سال هاست از آن جدا نشده است.
همشهری نوشت: این نخل پایان دعوای خونین دو محله درخونگاه و چال میدان بوده است. داستان نخل 300 ساله تکیه و این که سال هاست از درب خانه بیرون نرفته است، داستان های خاص خود را دارد. نصرالله حدادی تهران پژوه می گوید: سال ها پیش در ماه محرم درگیری بزرگی بین چال میدانی ها و اهالی درخونگاه رخ می دهد، دعوا بر سر این بود که کدام هیئت محله باید اول به بازار برسد و مراسم محرم را انجام دهد، این بحث ها کم کم منجر می شود. به درگیری بزرگ و در این میان مردی از درخونگاه کشته شد.»
حمیدرضا نارنجانینژاد از اعضای هیئت مدیره انجمن سنگلج نیز درباره این روایت تاریخی میگوید: «این دعوا و حادثه به گوش ناصرالدین شاه رسید و او دستور داد تا تختهی گودال صحرا به تکیه درخونگاه منتقل شود. نشانه خونریزی است.” به نظر می رسد بارها مردم چاله مدنی دوباره نخل را پس گرفتند، اما این بار شاه دستور داد تکیه در را کوتاه کرده و کوچکتر کنند تا نخل نتواند از آن عبور کند. او با این کار قصد داشت چال فیلدانی را شرمنده کند. پس از آن پایه های نخل ها در خاک مدفون می شود و الان هم اگر به تکیه بروید متوجه این موضوع می شوید. در وسط تکیه گودالی پر از خاک قرار دارد. به نظر می رسد در دوره رضاشاه که از عزاداری محرم جلوگیری کردند، وسایل قدیمی تشییع هیئت را در خاک دفن کردند تا به دست خادمان شاه نیفتد. قطعه ای درخونگاه در بازار این محله و از موقوفات رضا قلی خان است. وصیت می کند که کسبه سالی 2 ماه کار خود را تعطیل کنند و این مکان تکیه شود.
اینک پس از گذشت سالیان سال، شیفتگان امام حسین (ع) هر سال محرم در این مکان جمع می شوند و با آداب خاصی به عزاداری می پردازند. نارنجنژاد درباره ارادت مردم به تکیه درخونگاه و نخل معروف آن می گوید: آئین برافراشتن پرچم در بین جوانان محله بسیار رواج دارد و همه ساله با شور و اشتیاق خاصی در تکیه برگزار می شود و هر جوانی که حاجتی داشته باشد این مراسم را انجام می دهد. نیت می کند و پرچم را دور تکیه می چرخاند، در حالی که دیگران روضه می خوانند و اشک می ریزند، زن ها هر سال در کنار نخل کهنسال حلوا می پزند.
منبع: www.khabaronline.ir