
نقل از کردن پایگاه اندیشه و فرهنگ مبلغانآیه معروف خطبه 27 نهج البلاغه اگر هزاران بار خوانده شود کافی نیست.
در بخشی از این خطبه آمده است:
به من خبر دادند که یکی از سربازان معاویه به زنی مسلمان و دیگری به زنی غیرمسلمان که با مسلمانان همپیمان بود حمله کرد و طلاهای او را به زور از بدنش بیرون آورد و تنها وسیله دفاع این زن التماس و التماس و التماس بود. گریه می کند و کمک می خواهد. سربازان معاویه با دستان پر بدون رنج و بدون اینکه قطره ای خون بریزند و زخمی ببینند بازگشته اند. اگر مسلمانی از این به بعد از حسرت و اندوه بمیرد سزاوار است و ملامت نخواهد شد. جای بسی تعجب است که سوگند خداوند به وحدت آنان در راه باطل و اختلاف و تفرقه شما در راه حق، دل را ریشه کن می کند و اندوه را افزون می کند.
گریه امام
باد زشت بر تو باد، ضرر و زیان به تو خواهد رسید، هدف دشمن شدی. آنها به شما حمله می کنند، شما حرکت نمی کنید، با شما می جنگند، از خود دفاع نمی کنید، پیروان معاویه مرتکب گناه می شوند و شما به گناه آنها راضی هستید. تابستون بهشون میگم دعوا کن بریم تو میگی هوا گرمه مهلت بده هوا سرد بشه وقتی دستور دعوا میکنم تو هوای سرد میگی هوا سرده صبر کن برای از بین رفتن هوای سرد همه این بهانه ها برای فرار از سرما و گرما است، وقتی از گرما و سرما فرار کردی به خدا قسم حتما از شمشیر بیشتر می گریزی. ای مرد مرئی، تو مرد نیستی. بچه های بالغ با افکار جدید عروس، ای کاش شما را ندیده بودم و نمی شناختمت. به خدا سوگند شناخت تو جز پشیمانی و اندوه برایم به ارمغان نیاورده است. مرگ بر تو قلبم را پر از چرک و خون کردی سینه ام را پر از خشم کردی….
عربی این قسمت از خطبه
و گفتم که مردانشان بر زنان مسلمان وارد میشوند و آخر قرارداد لبها و گردن و شانههایش از من دریغ نکن، مگر اینکه برگردی و رحمت کنی، و سپس دست بردار. من یک مرد هیچ حرف و عرقی برای آنها نیست. أ اصطلبسکه مهم ک اصطلبن اصطکاک مگلههوماً بندهای ک اصطلبن پههی utnْdِی جججج ججج ججج ججف lehameّ یُerْmی یُغ fablarُ a abalیْکُmْ wox lex thُغِیerُnx ut q َ thُغْز q fبات و َ َ َ َ َ َ َ abal یُ apashیُ خدا از تو راضی باشد، پس وقتی دستور دادی در ایام آزادی پیش آنها برویم، گفتی: «این خر مادر ماست». من و الحر به تو دستور دادیم که در زمستان به سوی آنها پیاده بروی، اگر از حرّ و القرّ فرار کنی، از حرّ و القرر می گریزی. از شمشیر آفر.
آلبارام بالناس
آه، مثل مردان، تو را ندیدم و نشناختم، خداوند تو را پشیمان کرد و با مرگ ناگهانی به دنبالت آمد.
منبع: www.khabaronline.ir