Tabatabai: ما امپریالیسم را رد نمی کنیم ، اما ریشه مشکلات در داخل / فراتر از سایه امپریالیسم است: چرا جهان اسلامی نمی خواهد به “درون” نگاه کند؟



گروه فکری:دکتر سید جاواد تاباتابای یکی از دانشمندان این مرز بود که نگران درک دلایل عقب ماندگی جهان اسلام بود. از این نظر ، او نه تنها جهان بلکه روشنفکرانه را می توان در نظر گرفت. در فکر خود ، کانال فکر جاواد تاباتابای سعی کرده است برخی از ایده های خود را در این باره منعکس کند. از نظر شما ، Tabatabai عمیق و انتقادی رویکرد مشترک در جهان اسلام را بررسی می کند و آن را در سیستم بحرانی خود به چالش می کشد. او معتقد است که جهان اسلام هویت فرهنگی و سیاسی اروپا را صرفاً در تحولات امپریالیستی و غالب خود خلاصه می کند. از نظر وی ، این رویکرد ، در واقع ، راهی برای فرار از جهان اسلام فراهم می کند تا از مسئولیت مشکلات داخلی خود جلوگیری کند. بنابراین ، از آنجا که جهان اسلام نتوانسته است کاهش آن را درک کند ، از تئوری های امپریالیسم نیز برای جلوگیری از تجزیه و تحلیل بحران های داخلی خود استفاده کرده است. نویسنده اظهار می دارد که هدف این نیست که واقعیت تاریخی امپریالیسم یا پیامدهای استعمار را انکار کنیم. در عوض ، مشکل این است که اکنون تمرکز از “عامل خارجی” به “عامل داخلی” دشوار است. از نظر روشمند ، تجزیه و تحلیل کاهش یک تمدن یا جامعه از دیدگاه تحولات تمدن دیگری که در خارج است صحیح نیست. در حقیقت ، با متهم کردن سازوکارهایی که متعلق به اروپا است ، درک جهان اسلام امکان پذیر نیست ، اما با تضاد با بررسی عوامل تعیین کننده جهان اسلام ، ممکن است بتوانیم این جهان را درک کنیم. بخش هایی از ماده سوء تفاهم تمدن های تاباتابای عبارتند از:

****

“تجزیه و تحلیل هویت فرهنگی و سیاسی اروپایی به تجزیه و تحلیل تحولات امپریالیستی و غالب اروپایی کاهش یافته است. این رویکرد تنها رویکرد آنها در جهان اسلام است ، گویی که اروپا فقط با جنبه بیرونی آن نشان داده شده است. این رویکرد در جهان اسلامی با همان ناتوانی در درک اروپا بسیار محبوب بود و از این رو محبوبیت آن را به وجود می آورد. تهاجم امپریالیستی و به این ترتیب خود را از درک جوهر هویت اروپایی و پویایی داخلی خاص آن دور می کند.

اگر این رویکرد از اساسی ترین نواقصی که جهان اسلامی درگیر آن بود عذرخواهی نمی کرد ، این یک مشکل جدی نخواهد بود ، اما جهان اسلامی فقط به همان اندازه که خود را به ایدئولوژی های دنیای اروپایی ترجمه کرده است ، نیست ، زیرا قادر به درک نزول آن نیست ، و همانطور که بازتاب های اروپایی را در مورد بحران و آشکارسازی ترجمه کرده است. می یابد که گناه این وضعیت اساساً در سنت بهم پیوسته قرار می گیرد که منجر به کاهش تاریخی و افول جهان اسلام شده است. یکی از عناصر اصلی ایدئولوژی اصالت “ما” [تراثتا] بین “ما” تمایز قائل است که ما در بزرگراه قدم می زنیم که منجر به بن بست نمی شود و “دیگران” که در بحران هستند که کشنده خواهند بود و از ابتدای تمدن اروپا به بن بست رسیده اند.

پیدا کردن راه اصلی شرق باید از مسیرهایی که غرب را به سمت بن بست سوق داده است ، دور شود ، یکی از مضامین اصلی ایدئولوژی های اصالت “ما” بوده است. در کتابی که یک سال قبل از انقلاب اسلامی منتشر شده است ، داریوش شیگان در مورد ماهیت رویکرد گاندی به آسیا به عنوان تنها راه معتبر و معتبر صحبت می کند ، و افزود که گاندی مسیری بود که از قلب آسیا عبور کرد و مسیرهای بیگانگان نمی تواند پیش برود. یا به گفته Ehsan Naraqi ، این روش اصلی یکی از مواردی است که از اصالت ما و “فضیلت های سنتی ، فرهنگی و اجتماعی عرفان جهان سوم بیرون آمده است ، مانند یک فضای مه آلود از مدرنیته.

البته این مسئله به هیچ وجه انکار واقعیت تاریخی امپریالیسم نیست ، حتی قصد انکار نتایج ، عوارض جانبی و پیامدهای بعدی برای استعمار سابق. مشکل این است که اکنون حرکت از تجزیه و تحلیل عاملی خارجی به داخلی دشوار است زیرا تجزیه و تحلیل کاهش تمدن یا جامعه از دیدگاه سایر تحولات تمدن که در خارج است ، روش شناختی نیست. در حقیقت ، با متهم کردن مکانیسم های متعلق به اروپا ، درک جهان اسلام امکان پذیر نیست ، بلکه با بررسی عوامل تعیین کننده جهان اسلام که ممکن است بتوانیم این جهان را درک کنیم و سؤالات مناسب را برای درک آن بپرسیم.

216216



منبع: www.khabaronline.ir

یوبیک آنلاین
یوبیک آنلاین
مقاله‌ها: 8370

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *